اندیشکده چتم هاوس : «حملات جدید آمریکا به حوثیها ایران را پای میز مذاکره نمیآورد — اما ممکن است به خشونتی شدیدتر منجر شود» | ۲۶ اسفند ۱۴۰۳
در حالی که آمریکا حملاتش به مواضع حوثیها را افزایش داده، این اقدامات نهتنها ایران را به مذاکره نمیکشاند، بلکه ممکن است خاورمیانه را ناپایدارتر کند.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۸ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: Chatham House / سانام واکیل | 📅 تاریخ: ۱۴ مارس ۲۰۲۵ / ۲۴ اسفند ۱۴۰۳
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
تشدید تنشهای نظامی آمریکا در یمن بعید است به تغییر رفتار تهران منجر شود
در حالی که حملات پهپادی و موشکی حوثیها به کشتیهای عبوری از دریای سرخ ادامه دارد، ایالات متحده نیز حملات نظامی خود علیه مواضع این گروه در یمن را شدت بخشیده است. هدف اعلامشده از این اقدامات، نهتنها دفاع از آزادی ناوبری، بلکه اعمال فشار غیرمستقیم بر ایران بهمنظور بازگشت به مذاکرات هستهای است.
اما این راهبرد احتمالاً نتیجهای معکوس خواهد داشت. حملات هوایی آمریکا، نهتنها بعید است ایران را به پای میز مذاکره بکشاند، بلکه ممکن است موجب تشدید خشونت در منطقه، افزایش تلفات غیرنظامی، و تعمیق بنبست دیپلماتیک شود.
واقعیت صحنه یمن
حوثیها که با نام «انصارالله» نیز شناخته میشوند، در یک دهه گذشته بخشهای زیادی از یمن، از جمله صنعا پایتخت، را تحت کنترل گرفتهاند. آنها از حمایت سیاسی و تسلیحاتی ایران برخوردارند، اما در عین حال بازیگری مستقل با منافع، اولویتها و راهبردهای خاص خود هستند.
از زمان آغاز جنگ غزه در اکتبر ۲۰۲۳، حوثیها اقدامات خود علیه منافع غربی و اسرائیلی را افزایش دادهاند—از جمله حمله به کشتیهای تجاری مرتبط با اسرائیل یا ایالات متحده. این حملات با حمایت سیاسی تهران همراه بوده، اما الزاماً به دستور مستقیم ایران انجام نمیشوند.
ادعای برخی سیاستگذاران غربی مبنی بر اینکه «تهران میتواند با یک اشاره حوثیها را متوقف کند»، بیشازحد سادهانگارانه است. اگرچه ایران از نفوذ قابلتوجهی برخوردار است، اما این نفوذ مطلق نیست. حوثیها برای حفظ اعتبار داخلی و منطقهای، مایلاند استقلال تاکتیکی خود را حفظ کنند.
در نتیجه، حملات نظامی آمریکا به مواضع حوثیها در یمن نهتنها احتمالاً اثربخشی محدودی خواهد داشت، بلکه ممکن است باعث تقویت رویکرد تهاجمیتر آنها شود—چراکه آنها در برابر مخاطبان داخلی و منطقهای خود، باید نشانههایی از مقاومت و قدرت نشان دهند.

محدودیتهای فشار نظامی
استفاده مکرر از قدرت نظامی، بدون درک عمیق از بافت سیاسی و اجتماعی منطقه، میتواند به بیثباتی بیشتر منجر شود. تجربه افغانستان، عراق، و حتی لیبی نشان داده است که حملات هوایی و مداخلات محدود نظامی بهتنهایی نمیتوانند به اهداف سیاسی گستردهتری چون تغییر رفتار یا مذاکره منجر شوند.
در مورد ایران، رهبران جمهوری اسلامی تمایلی ندارند که تحت فشار نظامی یا تهدید، پای میز مذاکره بازگردند. چنین شرایطی، نهتنها موجب کاهش مشروعیت مذاکرات در داخل ایران میشود، بلکه دست تندروها را در مخالفت با گفتوگوها باز میگذارد.
بهجای این رویکرد، ایالات متحده باید بر ابزارهای دیپلماتیک، اقدامات چندجانبه، و حمایت از روندهای سیاسی در یمن تمرکز کند. بازگشت به مذاکرات هستهای با ایران باید بر پایه منافع مشترک و با مشارکت شرکای اروپایی و منطقهای طراحی شود—نه از طریق بمباران پراکنده یمن.
همچنین، واشنگتن باید بهدنبال کاهش تنشها در سطح منطقهای باشد. گفتوگوهای میان عربستان سعودی و ایران، که در سالهای اخیر با میانجیگری چین پیشرفتهایی داشته، میتواند به کاهش خشونت در یمن کمک کند. هرگونه اقدام نظامی که این فرآیند را تضعیف کند، به نفع هیچکس نخواهد بود.
نتیجهگیری
اگر هدف آمریکا بازگرداندن ایران به مسیر دیپلماسی است، راه رسیدن به آن از آسمان یمن نمیگذرد. بلکه از طریق گفتوگو، تعامل منطقهای، و درک واقعیتهای پیچیده بازیگران غیردولتی مانند حوثیها حاصل میشود.
تنشآفرینی بیشتر ممکن است به یک چرخه معیوب از خشونت، واکنش، و بیثباتی منجر شود—چرخهای که نهتنها آینده یمن، بلکه کل منطقه خاورمیانه را تهدید خواهد کرد.
✅ Step 2 is now fully complete. ”