کتاب مأموریت: سیا در قرن بیست و یکم: «وقتی تهدید درون کاخ سفید است» | ۲۴ تیر ۱۴۰۴

یک روزنامه‌نگار برجسته امنیت ملی، از طریق گفتگو با یک مقام ارشد سابق سیا، به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه ریاست‌جمهوری ترامپ و انتصاب وفاداران ماگا، خود به بزرگترین تهدید برای سیا و امنیت آمریکا تبدیل شده است.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۹ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: انتشارات مارینر بوکس/تیم واینر | 📅 تاریخ: ۱۱.Jul.2025 / تیر ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


آنچه خودی‌های سیا از جاسوسان و چاپلوسان ماگا که اکنون مسئول امنیت ملی ایالات متحده هستند، می‌اندیشند.

اگر جاسوسان ملت ما، همانطور که جان لوکاره زمانی مشاهده کرد، پیاده‌نظام ایدئولوژی ما هستند، تام سیلوستر یک سرباز گمنام است که به یک ژنرال چهار ستاره تبدیل شد. دو سال پیش، او به عنوان معاون مدیر عملیات سیا منصوب شد و مسئول هزاران افسری بود که جاسوسی، اقدامات پنهانی و عملیات شبه‌نظامی را انجام می‌دادند. او این شغل را به خاطر نقشش در سرقت برنامه‌های جنگی روسیه برای اوکراین، هشدار به جهان در مورد تهاجم قریب‌الوقوع و ارائه حمایت استوار به خدمات نظامی و اطلاعاتی کی‌یف به دست آورد. این مأموریت‌ها در قلب گفتگویی بود که ما تابستان گذشته داشتیم.

سیلوستر ۳۳ سال بود که تحت پوشش بود، زمانی که ما در یک اتاق بدون پنجره در مقر سیا در لنگلی، ویرجینیا، نشستیم؛ تا جایی که من می‌دانم، قبل از ملاقات ما، هیچ مدیر در حال خدمت سرویس مخفی هرگز مصاحبه‌ای رسمی انجام نداده بود. من کمی پس از حضور او – به عنوان «تام اس.» – در یک پادکست داخلی جدید سیا، درخواست ملاقات با او را دادم. من تحت تأثیر آنچه او در مورد قدرت ستمگران برای شکل دادن به سرنوشت ملت‌ها گفته بود، قرار گرفته بودم: «من این جایگاه ممتاز را در تماشای آنچه در دهه‌های گذشته در تاریخ جهان رخ داده است، داشته‌ام. و آنچه همچنان مرا به وحشت می‌اندازد، تکان می‌دهد، این واقعیت است که افراد منفرد در قدرت خود توانایی ایجاد درد و رنج را دارند.»

سیلوستر در لحظه‌ای که رئیس‌جمهور دونالد ترامپ در ۲۰ ژانویه سوگند یاد کرد، سرپرست سیا شد و تا زمانی که نامزد ترامپ، جان رتکلیف، یک مرید ماگا، سه روز بعد سوگند یاد کرد، خدمت کرد. او تا زمانی که در اواخر ماه مه کناره‌گیری کرد، معاون مدیر عملیات باقی ماند.

با نگاهی به گفتگوی ما، من تعجب می‌کنم که سیلوستر چگونه با فروپاشی اتحادهای ملت کنار می‌آید، نظرش در مورد آماتورها و چاپلوسانی که اکنون مسئول امنیت ملی ایالات متحده هستند چیست، و آیا می‌ترسد که شانس یک شکست اطلاعاتی فاجعه‌بار به همان سرعتی که در طلوع قرن بیست و یکم افزایش یافت، در حال افزایش است. سیا مجری سیاست خارجی ایالات متحده است؛ جاسوسان آن به طور فوق‌العاده‌ای به دستورات از بالا حساس هستند و عملیات پنهانی را تحت فرمان رؤسای جمهور و تنها رؤسای جمهور انجام می‌دهند. آنها چه می‌کنند وقتی بزرگترین تهدید برای امنیت ملی ایالات متحده، مردی در کاخ سفید است؟

سیلوستر، در ۶۰ سالگی، ظاهر لاغر و گرسنه یک تکاور نظامی و شوخ‌طبعی خشک یک خبرنگار جنگی سرسخت را داشت. پدرش یک افسر خدمات خارجی بود که در سفارت سایگون در طول جنگ ویتنام، در نمایندگی ایالات متحده در پکن کمی پس از مرگ مائو تسه‌تونگ، و به عنوان سرکنسول در شانگهای خدمت کرده بود. پدربزرگش یک دریاسالار بود، پدربزرگ پدربزرگش قبل از جنگ جهانی دوم فرمانده نیروی دریایی در اقیانوس آرام بود و پدربزرگ پدربزرگ پدربزرگش در شورش باکسر در سال ۱۹۰۰ به نجات نمایندگی‌های خارجی پکن کمک کرده بود. او به اندوور رفت، پس از فارغ‌التحصیلی از آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده در سال ۱۹۸۵ با رئیس‌جمهور رونالد ریگان دست داد و شش سال به عنوان یک سیل را به یک حرفه در سیا تبدیل کرد و از ایستگاه قاهره شروع کرد.

پس از ۱۱ سپتامبر، او یک مأموریت عمدتاً موفق را برای نفوذ به سرویس‌های نظامی و اطلاعاتی صدام حسین قبل از حمله ایالات متحده به بغداد رهبری کرد و سپس در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ به عنوان رئیس ایستگاه در دمشق خدمت کرد. او دهه بعد را صرف اجرای عملیات پنهانی در سراسر خاورمیانه کرد.

در تابستان ۲۰۱۷، سیلوستر دستورات جدیدی را از توماس راکوسان، رئیس جدید سرویس مخفی، که هویتش تا پس از بازنشستگی‌اش یک راز دولتی باقی ماند، دریافت کرد. راکوسان از قبل از پایان جنگ سرد در روسیه جاسوسی کرده و در سراسر اروپای مرکزی و شرقی فعالیت کرده بود. نفرت او از روس‌ها در استخوانش بود. والدینش اهل چک بودند؛ او ۹ ساله بود که نیروهای شوروی قیام بهار پراگ را در سال ۱۹۶۸ سرکوب کردند. راکوسان خرابکاری ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، در انتخابات ریاست‌جمهوری به نفع ترامپ را معادل جاسوسی ۱۱ سپتامبر می‌دید. در تلافی، او قصد نفوذ به کرملین را داشت – یکی از بزرگترین آرزوهای سیا از زمان تأسیسش و هدفی که هرگز محقق نشده بود.

راکوسان قول یک بازسازی اساسی در خانه روسیه سیا را داد، که در اوایل جنگ سرد برای جمع‌آوری اطلاعات در مورد اتحاد جماهیر شوروی و اجرای عملیات پنهانی برای تضعیف نفوذ شوروی در سراسر جهان تأسیس شده بود. او با آوردن ده‌ها افسر ارشد ضد تروریسم – از جمله سیلوستر، یکی از افسران مورد علاقه‌اش – شروع کرد. او به آنها گفت: «روس‌ها انتخابات لعنتی ما را دستکاری کردند. چگونه مطمئن شویم این دیگر هرگز اتفاق نمی‌افتد؟» برایش مهم نبود که آنها روسی صحبت نمی‌کنند یا هرگز پا به مسکو نگذاشته‌اند. او به آنها دستور داد تا تخصص خود را در هدف قرار دادن و جذب تروریست‌ها گرفته و آن را علیه جاسوسان، دیپلمات‌ها و الیگارش‌های روسی به کار گیرند. هدف، به دست آوردن اطلاعات در مورد نیات رهبر روسیه و حلقه داخلی او از طریق جاسوسی بود.

راکوسان شنودگران الکترونیکی در آژانس امنیت ملی (NSA) و نیروهای ضد جاسوسی اف‌بی‌آی را به خدمت گرفت. او از رهبران کمیته‌های اطلاعاتی و نیروهای مسلح کنگره کمک خواست. چقدر پول نیاز دارید؟ آنها پرسیدند. آنها ده‌ها میلیون دلار تحویل دادند و راکوسان اندازه خانه روسیه را در کمتر از دو سال دو برابر کرد.

سیلوستر گفت: «کاری که او انجام داده بود، بازاندیشی و خارج کردن ما از یک پارادایمی بود که در اوایل جنگ سرد در آن گیر کرده بودیم. قلب مسئله، تصمیمات مشخصی بود که به وسیله آنها اطمینان حاصل می‌کردیم که به خانه روسیه، که مدت‌ها پنهان‌ترین بخش سیا بود، نور می‌تابانیم.» مرکز کنفرانس آن در مقر، با پوسترهای تبلیغاتی شوروی که دهقانان عضلانی و سربازان خوش‌تیپ را به تصویر می‌کشید، تزئین شده بود. یک سوم خانه روسیه یک اتاق پشتی بود که اپراتورها و تحلیلگران در طول دوران حرفه‌ای خود در بزرگترین رازداری در آن کار کرده بودند؛ ماهیت کار آنها از زمانی که وینستون چرچیل روسیه ژوزف استالین را یک معما پیچیده در یک راز درون یک چیستان نامید، اساساً تغییر نکرده بود. آنها اطلاعاتی را که از طریق سال‌ها عملیات طاقت‌فرسا به دست آمده بود، نگهبانی و احتکار می‌کردند و تمایلی به اشتراک گذاشتن اسرار خود با بیگانگان نداشتند و همه بیگانه بودند. آنها تا حد غرور مغرور بودند. به شرمندگی آنها، نتوانسته بودند حمایت پنهانی کرملین از انتخاب ترامپ را تا زمانی که خیلی دیر شده بود، ببینند.

راکوسان به گارد قدیمی در اتاق پشتی دستور داد تا پرونده‌های محرمانه خود را باز کرده، آنها را برای محافظت از منابع و روش‌ها پاکسازی کرده و با بقیه سرویس مخفی – و مهمتر از آن، متحدانش در خارج از کشور – به اشتراک بگذارند. در گذشته، آن اسرار همیشه بیش از حد حساس تلقی می‌شدند. همه اینها تغییر کرد و نتیجه انقلابی بود. این فراخوان به اسلحه، بازگشت جاسوسی به جایگاه سنتی برتری خود در سیا را پس از ۱۶ سال در سایه ضد تروریسم، ضد شورش و وحشت‌های همراه آنها، رقم زد. (مایک مورل، معاون سابق سیا، گفت: «ما بر آن متمرکز بودیم و چین و روسیه بر ما متمرکز بودند.») سیا نتوانسته بود نیات نظامی روس‌ها را در طول جنگ سرد استنباط کند. اکنون جاسوسان آن شروع به نگاه کردن به درون کرملین کرده بودند و اسراری را که تنها جاسوسی می‌توانست فاش کند، کشف می‌کردند.

تا تابستان ۲۰۲۰، افسران سیا با همکاری نزدیک با سرویس‌های بریتانیا، هلند، اوکراین، لهستان، چک، استونی و بسیاری دیگر علیه روس‌ها کار می‌کردند. سیلوستر گفت: «تصمیم استراتژیک در مورد چگونگی به اشتراک گذاشتن اطلاعات وجود داشت. ما از آن به عنوان یک مکانیسم نفوذ، به خودی خود، برای وادار کردن دولت‌ها به شروع همکاری با ما استفاده کردیم.» او افزود، این اعتماد به سختی به دست آمده «به آنها اجازه داد تا شیرهای همکاری و اطلاعاتی را که تا آن زمان با ما به اشتراک نگذاشته بودند، باز کنند.» سیا و متحدان خارجی آن در حال بارورسازی متقابل اطلاعات، هماهنگی عملیات و مهمتر از همه، جذب منابع روسی بودند.

ویلیام برنز، مدیر وقت سیا، سال گذشته به من گفت که سیا توانسته بود «عمدتاً با همکاری با شرکای رابط در خارج از کشور برای افشا و مختل کردن فعالیت‌های اطلاعاتی روسیه، در برابر سرویس‌های روسی مقاومت کند.» او گفت: «و سپس آنچه ما سعی کردیم بر روی آن بسازیم، از بهار ۲۰۲۱، بعد جذب نیرو در این زمینه بود. این واقعاً، به ویژه زمانی که طبل‌های جنگ شروع به نواختن کردند، یک فرصت یک بار در یک نسل بود، با توجه به نارضایتی در برخی از بخش‌های نخبگان و جامعه روسیه» علیه رژیم پوتین.

سیلوستر در بهار ۲۰۲۱ به عنوان رئیس جدید عملیات سیا برای اروپا و اوراسیا، مسئولیت فراخوان به اسلحه علیه کرملین را بر عهده گرفت. در اکتبر همان سال، پنج هفته پس از سقوط کابل به دست طالبان، او پیش‌بینی کرد که روسیه در حال آماده شدن برای تهاجم به اوکراین است. هیچ لحظه اورکا، هیچ جرقه بینش، هیچ منبع واحدی به این کشف منجر نشده بود. بسیاری از جریان‌های اطلاعاتی، که از طریق کانال‌های بی‌شماری جریان داشتند، به یک رودخانه قدرتمند تبدیل شده بودند. سیا، سوار بر آن جریان، به این نتیجه رسیده بود که پوتین به جنگ خواهد رفت.

سرویس‌های جاسوسی کی‌یف، که توسط سیا پس از تصرف کریمه و سایر بخش‌های شرق اوکراین توسط پوتین در سال ۲۰۱۴ بازسازی شده بودند، به یکی از بهترین منابع اطلاعاتی واشنگتن در مورد روس‌ها تبدیل شده بودند؛ سیا در حال تبدیل شدن به بهترین دفاع اوکراینی‌ها در برابر آنها بود. سیلوستر گفت: «این احتمالاً یکی از بهترین سرمایه‌گذاری‌هایی بود که سیا، دولت ایالات متحده، انجام داده است»؛ این امر «اعتماد، اطمینان، توانایی را در زمان‌های نیاز برای احساس اینکه شما با هم در سنگر هستید» ایجاد کرده بود. تا پاییز ۲۰۲۱، سیا به اوکراینی‌ها یک دوره تحصیلات تکمیلی در زمینه جاسوسی و عملیات شبه‌نظامی، همراه با توانایی درک و استفاده از یک جریان مداوم از اطلاعات ایالات متحده، داده بود.

سیلوستر گفت: «اگر از من دو عامل بزرگترین را بپرسید» که به اوکراین اجازه داده است در برابر روسیه مقاومت کند، «یکی تصمیمات از سال ۲۰۱۴ به بعد برای سرمایه‌گذاری، قرار دادن افراد و پول، و آموزش مداوم، تا زمان جنگ بود. و دوم این تصمیم مداوم در مورد اشتراک اطلاعات و سفرهای مکرر مدیر ما به سراسر اروپا» پیش از تهاجم بود.

برنز گفت سیا مجبور بود با دانش خود مبنی بر اینکه روسیه در حال آماده شدن برای تهاجم است، علنی شود و بایدن تأیید کرد. بسیاری از رهبران سیاسی اروپا تردید داشتند؛ بوی گزارش‌های جعلی سیا در مورد زرادخانه صدام هنوز باقی بود. اما وقتی پیش‌بینی دقیق از آب درآمد، سیلوستر گفت، تأثیر آن برق‌آسا بود: «این واقعیت که ما اطلاعات دقیقی را با بسیاری، بسیاری از شرکای خود به اشتراک گذاشتیم که به طور دقیق پیش‌بینی می‌کرد روسیه به جنگ خواهد آمد، آنها به ما گفتند، قدرتمندترین کاری بود که سیا با آنها و برای آنها در ۱۸ سال گذشته انجام داده بود.»

سیلوستر بقای اوکراین را یک پیروزی برای HUMINT نامید: هوش انسانی، قلب و روح جاسوسی. این اصطلاح در دهه ۱۹۵۰ برای تمایز کار جاسوسان انسانی از SIGINT، اطلاعات سیگنالی جمع‌آوری شده توسط NSA نوزاد، و IMINT، تصاویر به دست آمده توسط هواپیمای U-2 و ماهواره‌های شناسایی عکاسی، ابداع شد. ریچارد هلمز، مدیر سابق سیا، در سال ۱۹۸۳ هشدار داد که این فناوری‌ها «تهدید به تغییر ماهیت کار ما می‌کردند. جمع‌آورندگان با ابزارهای فنی شروع به تحقیر کار جمع‌آورندگان انسانی کردند. فریاد جدید از سوی طرفداران ابزارها این بود: “”پول را به ما بدهید و آن را به ما بسپارید.”” و در واقع، چرا وقتی ابزارها به شما می‌گویند چه می‌خواهید بدانید، ریسک اداره جاسوسان را بپذیرید؟ اما در آنجا یک مغالطه نهفته بود. … زیرا ابزارها نمی‌توانند نیات انسان را پیش‌بینی کنند.»

هلمز نتیجه گرفته بود: «اگر ضعفی در دستگاه اطلاعاتی ما وجود داشته باشد، در توانایی ما برای فهمیدن اینکه رهبران یک قدرت خارجی در هر موقعیت معینی چه خواهند کرد، است.»

همه اینها همچنان صادق است. سیلوستر گفت، اگر سیا ۱۰ تحلیلگر داشته باشد که رونوشت یک مکالمه رهگیری‌شده را مطالعه می‌کنند، «آنها به ۱۰ ارزیابی تحلیلی متفاوت در مورد آنچه اتفاق افتاده است، خواهند رسید.» اما اگر با کسی که در اتاق بوده صحبت کنید، ممکن است حقیقت یا چیزی نزدیک به آن را بدانید. او گفت: «وقتی ما در مورد هوش انسانی صحبت می‌کنیم، واقعاً جمع‌آوری همه چیزهایی است که به نحوه تفکر، عمل و زمینه‌ای که آن تصمیمات در آن گرفته می‌شوند، مربوط می‌شود. افرادی که سیا برای نفوذ به کرملین جذب کرده بود «شماره پرونده نیستند. … آنها انسان‌هایی هستند که تصمیم گرفته‌اند کارهای فوق‌العاده جسورانه و شجاعانه‌ای برای تلاش برای تغییر دنیای اطراف خود انجام دهند.»

توانایی واشنگتن برای هشدار در مورد تهاجم روسیه و تضعیف نیروی آن «بر جاسوسی، هوش انسانی، جمع‌آوری بینش از مردم برای تأثیرگذاری بر سیاست» استوار بود، سیلوستر گفت. همچنین دهه حمایت پنهانی سیا از اوکراین نیز چنین بود. آن مأموریت به توانایی «ایجاد روابط انسانی» با افسران نظامی و اطلاعاتی آن بستگی داشت. او گفت: «آیا این جاسوسی است؟ قطعاً. این همان چیزی است که HUMINT است. و من فکر می‌کنم این باید بسیار روشنگرانه باشد.»

این فکر که یک انسانیت در قلب جاسوسی نهفته است، با این تصور که جاسوسی در بدترین حالت، ذاتاً غیراخلاقی است، در تضاد است. هر دو چیز درست هستند. هیو کانینگهام، مدیر اردوگاه آموزشی سیا در طول جنگ سرد، به دو نسل از کارآموزان جوان گفت: «ما باید بزرگترین بی‌اخلاقی را داشته باشیم و باید بزرگترین اخلاق را داشته باشیم.» اتحاد بین یک افسر سیا و یک نیروی خارجی، آلیاژی از اعتماد و خیانت بود که بر پایه ایمان مأمور به ایالات متحده و انتخاب او برای ارتکاب خیانت استوار بود.

در طول جنگ سرد، سیا خوش‌شانس بود که ایالات متحده، با تمام نقص‌هایش، می‌توانست ادعای جایگاه اخلاقی بالاتری نسبت به دشمنانش داشته باشد. آن جایگاه ۲۰ سال پیش با افشای زندان‌های مخفی آژانس و شکنجه‌های اعمال‌شده در آنها از دست رفت. مبارزه برای اوکراین و علیه روسیه تا حدی آن را بازپس گرفت. اکنون که ترامپ اعتماد را با متحدان ایالات متحده شکسته است، توانایی سیا برای کار با شرکای بین‌المللی خود و جذب مأموران خارجی که ممکن است در برابر خطرات نادیده هشدار دهند، به خطر افتاده است. و تهدیدها به همان اندازه جدی هستند که از زمان جنگ سرد بوده‌اند.

در چند ماه گذشته، ترامپ رئیس‌جمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی را یک دیکتاتور خوانده، او را به شروع جنگ در اوکراین متهم کرده و تلاش کرده است تا یک آتش‌بس را بر اساس شرایط روسیه به گلوی او فرو کند. ترامپ در ۵ مارس جریان اطلاعات ایالات متحده به کی‌یف را قطع کرد و این شیر آب را برای یک هفته بسته نگه داشت در حالی که نیروهای اوکراینی متزلزل شده و عقب‌نشینی می‌کردند. حمایت او از اهداف جنگی روسیه یک خیانت تلخ و نه تنها به اوکراین بود. افسران سیا از زمان ایجاد آژانس در سال ۱۹۴۷ با کرملین می‌جنگیدند. آنها به شدت به ارتباطات مخفی با ده‌ها سرویس اطلاعاتی خارجی وابسته هستند؛ آنها بدون آن کمک نمی‌توانند به صورت جهانی فکر کنند. اکنون ترامپ متحدان ایالات متحده را نسبت به اشتراک اسرار با واشنگتن محتاط کرده است. این برای افسران و تحلیلگرانی که در تلاشند تا برای دیدن آنچه در راه است، به فراسوی افق نگاه کنند، نشانه بدی است.

ترامپ از زمان ارزیابی غیرقابل انکار سیا مبنی بر اینکه روسیه برای انتخاب او در سال ۲۰۱۶ تلاش کرده است، به طور آشتی‌ناپذیری با سیا خصومت داشته است. او آن را پایتخت «دولت پنهان» می‌بیند، آن حکومت مخفی خیالی از جاسوسان و سربازانی که در خفا برای تضعیف ریاست‌جمهوری او کار می‌کنند. در هفته‌های قبل از شورش ۶ ژانویه ۲۰۲۱ در کنگره، او به این باور رسیده بود که جینا هسپل، مدیر وقت سیا، بخشی از یک توطئه برای تقلب در رأی‌گیری ریاست‌جمهوری علیه او بوده است. ترامپ تلاش کرد تا هسپل را به شدت مورد بازجویی قرار دهد، اما او در برابر او ایستاد و آژانس را از خشم او محافظت کرد.

رتکلیف در هر فرصتی در این کار شکست خورده است. او استخدام‌های جدید سیا را اخراج کرده، افسران ارشد را برای بازنشستگی زودهنگام هدف قرار داده، اطلاعات را برای خوشایند رئیس‌جمهور تحریف کرده و بر یک پاکسازی ایدئولوژیک نظارت داشته است. در ماه مارس، سیلوستر و همکارانش یک افسر اخیراً بازنشسته را برای جانشینی او نامزد کردند: رالف گاف، یک رئیس ایستگاه شش باره که عمیقاً در عملیات‌های روسیه و اوکراین درگیر بود. به عنوان یک غیرنظامی، گاف قوی‌ترین حمایت را از کی‌یف ابراز کرده بود. در همان روز، لورا لومر، یک خرابکار راست افراطی مورد علاقه ترامپ، به دفتر بیضی‌شکل رفت و یک لیست بلند از مقامات اطلاعاتی و امنیت ملی را که او آنها را ساکنان دولت پنهان می‌دانست، به او تحویل داد. کاخ سفید نامزدی گاف را ظرف چند ساعت مسدود کرد.

با رتکلیف در رأس سیا، کاش پاتل، جنگجوی ماگا، در رأس اف‌بی‌آی، تولسی گابارد، نظریه‌پرداز توطئه، ناظر بر اطلاعات ملی، و پیت هگست، مسیحی-ناسیونالیست، در پنتاگون، ترامپ زمینه‌های یک کابوس امنیت ملی را ایجاد کرده است. هانا آرنت دهه‌ها پیش مشاهده کرد: «توتالیتاریسم در قدرت، به طور متغیر تمام استعدادهای درجه یک را، صرف نظر از همدردی‌هایشان، با آن دیوانگان و احمق‌هایی جایگزین می‌کند که فقدان هوش و خلاقیتشان هنوز بهترین تضمین وفاداری آنهاست.»

سیلوستر سال گذشته گفت: «جهان به طور فزاینده‌ای پیچیده و به طور فزاینده‌ای خطرناک می‌شود. در سراسر جهان، دشمنان ما هر کاری که می‌توانند انجام می‌دهند» تا حکومت استبدادی را القا کنند. روسیه و چین به «سایر کشورهایی که از سلطه آنها می‌ترسند، از استبداد آنها می‌ترسند و تنها از روی حس ارعاب، یا اینکه این تجارت است، یا اینکه خریده شده‌اند، همکاری می‌کنند» وابسته بودند. اما او با اطمینان اظهار داشت که ایالات متحده متحدانی در سراسر جهان دارد که «با ما و آنچه ما می‌خواهیم در این جهان انجام دهیم، همذات‌پنداری می‌کنند.» چه کسی اکنون که به سمت خودکامگی می‌لغزد، در کنار آن است؟

طی هشت دهه، افسران سیا خود را به عنوان یک ارتش مخفی در نبرد برای آنچه زمانی به عنوان جهان آزاد شناخته می‌شد، می‌دیدند. اکنون کشور با یک تهدید از درون روبرو است. در حالی که رئیس‌جمهور به آزادی‌های مدنی و قانون اساسی حمله می‌کند، ابزارهای امنیت ملی ایالات متحده در دست چاپلوسان اوست. پایه‌های سیاست خارجی آن در حال فروپاشی است. صفوف باتجربه‌ترین جاسوسان و تحلیلگران سیا در حال نازک شدن است. روابط آن با سرویس‌های خارجی در حال فرسایش است. همه اینها خطر یک شکست اطلاعاتی فاجعه‌بار را افزایش می‌دهد. تصور کنید اگر ایالات متحده در روزهای آینده دوباره توسط یک حمله غافلگیرانه مورد اصابت قرار گیرد، چه اتفاقی می‌افتد. چه چیزی مانع از اعلام حکومت نظامی توسط ترامپ، تعلیق انتخابات و حکومت واقعی به عنوان یک دیکتاتور خواهد شد؟

رؤسای جمهور قبل از ترامپ از سیا برای تلاش برای تحقق جاه‌طلبی‌های امپریالیستی خود استفاده کرده‌اند. و جاسوسان ملت سابقه‌ای در سرپیچی از رؤسای جمهور ندارند. اما شاید آنهایی که دارای بزرگترین اخلاق هستند، در برابر او مقاومت کنند. و ممکن است سال‌ها بگذرد تا داستان‌هایشان گفته شود.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: Mariner Books

💡 درباره منبع: این متن گزیده‌ای اقتباس‌شده از کتاب «مأموریت: سیا در قرن بیست و یکم» است که توسط انتشارات مارینر بوکس (Mariner Books) منتشر شده است. این انتشارات بخشی از هاوتن مفلین هارکورت است و به انتشار آثار ادبی و غیرداستانی باکیفیت شهرت دارد.

✏️ درباره نویسنده: تیم واینر (Tim Weiner) روزنامه‌نگاری است که برنده جایزه پولیتزر برای گزارش‌هایش در زمینه امنیت ملی ایالات متحده و جایزه ملی کتاب برای «میراث خاکسترها: تاریخ سیا» شده است.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.