خبرگزاری راشا تودی : «ساخت آمریکا؟ چرا جت جدید ترامپ «ریشههای روسی» و دمی قطری دارد» | ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
چگونه نیاز دونالد ترامپ به یک جت جدید، افول پرستیژ صنعت هوافضای آمریکا و نفوذ فزاینده کشورهای حاشیه خلیج فارس را در معادلات قدرت جهانی آشکار میسازد.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۵ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: راشا تودی (به نقل از باشگاه مباحثه والدای)/الکساندر ارماکوف | 📅 تاریخ: ۱۸ May, 2025 / ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
یکی از جذابترین داستانهای بینالمللی در هفتههای اخیر، گزارشی بود مبنی بر اینکه دونالد ترامپ، که اکنون به کاخ سفید بازگشته است، قرار است با یک بوئینگ ۷۴۷-۸ مجلل که زمانی متعلق به خانواده سلطنتی قطر بوده، پرواز کند. در حالی که برخی رسانهها آن را تنها یک ولخرجی دیگر ترامپ میدانند، داستان واقعی گویاتر – و سیاسیتر – از آن چیزی است که در ابتدا به نظر میرسد.
رسانههای غربی تنها در اوایل ماه مه متوجه این موضوع شدند، اما علاقه ترامپ به این هواپیما ماهها قبل آشکار شده بود. در فوریه، او شخصاً یک بوئینگ ۷۴۷-۸ با شماره ثبت موقت P4-HBJ را در فرودگاه پالم بیچ بازرسی کرد. این جت که در اصل در سال ۲۰۱۲ تحویل داده شده بود، منحصراً توسط پرواز امیری قطر – یک واحد هوانوردی دولتی VIP، قابل مقایسه با «روسیا»ی روسیه – استفاده میشد. این هواپیما اعضای خانواده سلطنتی قطر و مقامات ارشد را حمل میکرد و نشان شرکت هواپیمایی قطر، نمادی از قدرت نرم دوحه را بر خود داشت.
این هواپیما به همراه سه هواپیمای مشابه، یک دهه صرف جابجایی خانوادههای سلطنتی در سراسر جهان کرد. در سال ۲۰۲۳، به اپراتور جتهای تجاری «گلوبال جت جزیره من» منتقل شد. با این حال، مالکیت احتمالاً نزد قطر باقی مانده است. مدتی است که این هواپیما در ایالات متحده پارک شده و بیسروصدا منتظر خریدار است. ظاهراً ترامپ آن را دیده و از آنچه دیده خوشش آمده است.
در بحبوحه سوالاتی مبنی بر اینکه آیا رئیسجمهور سابق میتواند چنین هدیهای را از یک قدرت خارجی بپذیرد، این هواپیما در ماه آوریل بیسروصدا به سن آنتونیو، تگزاس – محل استقرار شرکت L3 Harris Technologies، یک پیمانکار دفاعی ایالات متحده متخصص در سیستمهای ارتباطی – منتقل شد. طبق اطلاعات محدود اما معتبر، این شرکت موظف به ارتقای مجموعه ارتباطی هواپیما شده است و احتمالاً آن را به یک پشتیبان کاربردی برای سفرهای ریاستجمهوری تبدیل میکند. جدول زمانی فشرده است و پایان سال را هدف قرار داده، اما ارتقاهای مرحلهای میتواند امکان استفاده جزئی را بسیار زودتر فراهم کند.
صحبت از «هدیه» ۴۰۰ میلیون دلاری گمراهکننده است. این رقم منعکسکننده قیمت کاتالوگ یک ۷۴۷-۸ کاملاً نو است – نه یک مدل ۲۰۱۲ کمکارکرد. با این حال، فضای داخلی سفارشی آن مطمئناً هزینه گزافی داشته است. و طرف آمریکایی باید سرمایهگذاری سنگینی برای تجهیز مجدد آن با ارتباطات امن و تجهیزات دفاعی انجام دهد.
پس از دوره ریاستجمهوری ترامپ، این هواپیما ممکن است در کتابخانه ریاستجمهوری آینده او – دقیقتر بگوییم، یک موزه – به نمایش گذاشته شود یا توسط نیروی هوایی ایالات متحده نگهداری شود. بهرهبرداری از آن بهعنوان یک هواپیمای غیرنظامی به دلیل سیستمهای دفاعی تعبیهشده دشوار خواهد بود.
در خاورمیانه، هدیه دادن هواپیماهای معتبر چیز جدیدی نیست. تقدیم یک اسب گرانبها از اصطبل شخصی، یک ژست سنتی احترام است. خانواده سلطنتی قطر صرفاً این کار را در مقیاس بزرگتری انجام میدهند. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، یک ۷۴۷-۸ مشابه از دوحه دریافت کرد – اقدامی که در دوران رکود اقتصادی با انتقاداتی مواجه شد. اما اردوغان ادعا کرد که امیر قطر از روی دوستی از دریافت هرگونه وجهی خودداری کرده است. هواپیماهای کمتر لوکس نیز به سایر متحدان داده شده است. در مورد ترامپ، انگیزه ساده بود: او از هواپیما خوشش آمد و قطر فرصتی برای جلب نظر دید.
اما چگونه ایالات متحده به نقطهای رسید که رئیسجمهورش برای پرواز به یک هواپیمای دستدوم از خلیج [فارس] نیاز دارد؟
پاسخ در برنامه طولانیمدت و عمیقاً معیوب جایگزینی ایرفورس وان نهفته است. دو فروند VC-25A فعلی از سال ۱۹۹۰ در خدمت بودهاند. در حالی که هنوز عملیاتی هستند، اما فرسوده، نیازمند نگهداری زیاد و بهطور فزایندهای غیرقابل اعتماد شدهاند. اگر یکی از آنها برای تعمیرات زمینگیر شود – همانطور که اغلب اتفاق میافتد – برنامههای سفر رئیسجمهور در معرض خطر قرار میگیرد.
برنامه جایگزینی سالها پیش آغاز شد. در سال ۲۰۱۶، بوئینگ، تنها پیشنهاددهنده، قرارداد تولید VC-25B را بر اساس پلتفرم ۷۴۷-۸ که اکنون تولید آن متوقف شده است، برنده شد. در طنزی تلخ، دو بدنه هواپیمای انتخابشده در اصل برای شرکت هواپیمایی ورشکسته ترانسآэро روسیه ساخته شده بودند. بنابراین ایرفورس وان بعدی، هر زمان که برسد، ریشههای روسی خواهد داشت.
ارتقاء تنها در سال ۲۰۲۰ آغاز شد. ترامپ علاقه غیرمعمولی به این پروژه نشان داد و طرح رنگآمیزی جدید قرمز-سفید-آبی را برای جایگزینی آبی پاستلی جکی کندی پیشنهاد کرد. حتی ماکتی از هواپیمای بهروز شده در دفتر او قرار داشت. قابل پیشبینی بود که بایدن این طرح رنگآمیزی را لغو کرد – اما با بازگشت ترامپ، طرح و ماکت دوباره بازگشتهاند.
به لطف اختلالات ناشی از همهگیری، مقررات بیش از حد، و ناکارآمدی داخلی بسیار مورد بحث بوئینگ، این برنامه با تأخیرهای مزمن مواجه شده است. اکنون به ترامپ گفته شده است که در دوره دوم ریاستجمهوری خود نمیتواند از VC-25B جدید استفاده کند. پیشبینیهای خوشبینانه تحویل را در سال ۲۰۲۹ قرار میدهند؛ پیشبینیهای واقعبینانهتر، زمانی در دهه ۲۰۳۰.
ترامپ مایل به صبر کردن نبود – و نباید هم مجبور میشد. بوئینگ در قرارداد با هزینه ثابت ضرر میکند و دوست دارد از شر آن خلاص شود، اما لغو قرارداد جریمههای سنگینی را به همراه خواهد داشت. نیروی هوایی نیز آن را کنار نمیگذارد – هیچ هواپیمای ریاستجمهوری چهار موتوره در هیچ کجای غرب در حال تولید نیست. تغییر پیمانکاران در میانه راه، اوضاع را بیشتر به تأخیر میاندازد.
حتی ۷۴۷-۸ انتخابشده برای مرکز فرماندهی هوابرد آینده E-4C نیز مجبور بود دستدوم تهیه شود – آن هم از یک شرکت هواپیمایی کره جنوبی. بوئینگ حتی در آن برنامه طراحی مجدد نیز گنجانده نشده بود. در عوض، شرکت سیرا نوادا آن را مدیریت میکند.
تصمیم ترامپ برای گرفتن هواپیمای قطری از روی خودنمایی نبود، بلکه عملگرایی بود. او که با هواپیماهای فرسوده و هیچ راهحل داخلی در چشمانداز مواجه بود، یک پلتفرم موجود پیدا کرد – و آن را گرفت. این رسوایی نیست. این تدبیر است.
لحظه قابل توجهی است که رئیسجمهور ایالات متحده باید برای نمادینترین هواپیمای کشور به یک متحد خاورمیانهای تکیه کند. اما اینجاست که دههها افول در بوئینگ و ناکارآمدی در سیستم تدارکات ایالات متحده به آن منجر شده است.
ترامپ مسبب این مشکل نبود. او فقط آن را به ترامپیترین شکل ممکن حل کرد.
”