در توافقات تجاری ناهار رایگانی وجود ندارد
بررسی عمیق درباره تأثیر سیاستهای تجاری بر اقتصاد جهانی و درک واقعیت پشت توافقات تجاری.

(⏳مدت زمان مطالعه: ۸ دقیقه|✏️ سورس ما: Foreign Policy دیمیتری گروزوبینسکی |📅 تاریخ: ۱۱ آگوست ۲۰۲۴ /۲۱ مرداد ۱۴۰۳)
اگر جنگ دیپلماسی با ابزارهای دیگر است، پس سیاست تجاری ابزاری است که دولتها وقتی سایر ابزارها غیرقابل تصور میشوند، به آن متوسل میشوند. علیرغم دههها مذاکرات بینالمللی و دهها تعهد پیمانی که هدفشان دشوارتر کردن این نوع اقدامات است، دولتها به طور فزایندهای انتخاب میکنند که در تجارت جهانی برای اهداف دیپلماتیک، استراتژیک و سیاسی داخلی مداخله کنند.
این مقاله اقتباسی است از کتاب “چرا سیاستمداران درباره تجارت دروغ میگویند: …و آنچه باید درباره آن بدانید” نوشته دیمیتری گروزوبینسکی، انتشارات Canbury Press، ۳۰۴ صفحه، ۳۰ دلار، مه ۲۰۲۴.

سیاستهای تجاری، کوتاه از استقرار نیروهای نظامی یا عملیاتهای مخفی، قویترین و مؤثرترین پاسخها در جعبه ابزار دولتی هستند—و اغلب به عنوان ابزارهایی که احتمال تشدید نظامی در آنها کمتر است، دیده میشوند. این سیاستها به عنوان سیگنالهای قوی از اصول، ابزاری برای اعمال فشار اقتصادی و سیاسی، ابزاری برای کاهش توانمندیهای نظامی یک دشمن، و گاهی (به صورت خوشبینانه) به عنوان گامی به سوی تغییر رژیم در پایتختهای خصمانه تلقی میشوند.
اقدامات تجاری میتوانند رقبای شما را از فناوریها یا مواد حیاتی محروم کنند، زنجیرههای تأمین مهم را ترغیب کنند که از قلمرو آنها خارج شوند، سرمایهگذاران را از سواحل آنها بترسانند، و متحدان بیطرف را وادار به انتخابهای دشوار در مورد وفاداری کنند. این سیاستها همچنین به طور فزایندهای به عنوان راهی برای بازگرداندن کارخانهها به داخل کشور دیده میشوند، هم برای اطمینان از وجود یک پایگاه صنعتی قوی در صورت بروز جنگ و هم به دلیل ارزش ذاتی آن.
پس از ویتنام، عراق، و افغانستان، عموم مردم غربی در برابر وعدههای کمپینهای نظامی سریع، ارزان، و آسان مقاومتی پیدا کردهاند. اما وقتی نوبت به تعرفهها و محدودیتهای تجاری میرسد، سیاستمداران هنوز سعی میکنند مفهوم ناهار رایگان را به مردم بفروشند.
تقریباً تازه بود وقتی که نامزد معاونت ریاست جمهوری جمهوریخواه، جِی.دی. ونس اعلام کرد: “ما معتقدیم که یک میلیون توستر ارزان و تقلبی ارزش از دست دادن حتی یک شغل تولیدی آمریکایی را ندارد.” این بیان به همان اندازه که سادهانگارانه و عوامفریبانه است، دستکم این سیاست را به عنوان یک معاوضه ارائه میدهد، نه یک راهحل جادویی که به صورت بیهزینه (یا همانطور که همکارش بهطور معروف ادعا میکند، با هزینهای که تنها توسط چینیها پرداخت میشود) شغلها و کارخانهها را ایجاد میکند.
تعرفهها به معنای قیمتهای بالاتر و رقابت کمتر هستند. اما هیچ شکی نیست که اگر توانایی بیش از ۳۰۰ میلیون آمریکایی برای خرید توستر از خارج را سلب کنید، سرانجام کسی در ایالات متحده کارخانهای برای تولید آنها خواهد ساخت. مردم توستری داغ میخواهند، و با حذف توسترهای خارجی، بازار سرانجام کارخانهای در داخل فراهم خواهد کرد. انتخاب سیاست در این زمینه که چقدر حاضریم برای هر کارخانه توستر هزینه کنیم—در قالب تورم و کاهش رقابت—همان کشمکش در قلب سیاست تجاری است—و این ایده که هر کارخانه توستر ممکن است بهطور بالقوه برای تلاشهای جنگی آینده حیاتی باشد، یک کشش بسیار قوی در این رشته است.
اما شما باید نسبت به توافقات تجاری، بهویژه وقتی که وعده ایجاد شغلهای بزرگ از طریق معاهدات مطرح میشود، با شک و تردید برخورد کنید. طرفداران تجارت آزاد نیز میتوانند در هنگام وعده دادن به صورتهای بلندپروازانه بیصداقت باشند.
به احتمال زیاد یک دولت از طریق امضای یک توافق تجاری موفق به تغییر اقتصادی نشده است. مگر اینکه شما یک کشور کوچک باشید که صادرات آن به هیچ وجه نمیتواند برای کسی تهدیدی باشد، توافق تجاری که قرار است یک کوه شغل صادراتی جدید ایجاد کند به این معناست که کشوری که با آن معامله کردهاید، یک نبرد خونین داخلی علیه محافظهکاران خود برای نفع مستقیم شما انجام داده و پیروز شده است. این احتمالاً رخ نداده، بنابراین مشروع است که بپرسیم چه چیزی در سمت شما پیشنهاد شده است که به اندازه کافی جذاب بوده که طرف مقابل را به خندقهای سیاسی کشانده است.
نویسندگان بیانیههای مطبوعاتی دولتی به این موضوع و طبیعت غیرقابل پیشبینی شغلهای “ایجاد شده” توسط توافقات تجاری آگاه هستند. بهجای ادعاهای مشخص، آنها از عبارات بلاغی استفاده میکنند که بهطور سخاوتمندانه میتوان آن را “بازاریابی” و کمتر با ادب بهعنوان “چرت و پرت” توصیف کرد. در اینجا چند مثال آورده شده است.

“این توافق ۹۸ درصد تجارت را پوشش میدهد”
این یکی از مواردی است که من از آن ناراحت هستم، زیرا از نظر فنی درست است اما با هدف فریب.
در بیشتر موارد، یک بیانیه مطبوعاتی دولتی چیزی مانند این را میگوید وقتی که یک توافق تجاری جدید شامل تعهداتی میشود که از نظر نظری ۹۸ درصد خطوط تعرفه را پوشش میدهند، یا به احتمال بیشتر ۲ درصد از آنها را صراحتاً کنار میگذارد. خطوط تعرفه اساساً یک لیست طولانی از دستهبندیهای شمارهگذاریشده است که هر کالا و محصولی را که تصور میکنید پوشش میدهد. کسب و کارها (یا بیشتر مشاوران گمرکی آنها) از آنها برای یافتن تعرفه درست برای هر یک از محصولاتشان و بنابراین پرداخت مورد نظر استفاده میکنند. گفتن اینکه یک توافق “۹۸ درصد تجارت را پوشش میدهد” تقریباً همیشه چرت و پرت گمراهکنندهای است، به چند دلیل.
اول، بهویژه در یک توافق تجارت آزاد بین دو کشور توسعهیافته، درصد زیادی از آن ۹۸ درصد خطوط تعرفه احتمالاً قبلاً در حدود یا نزدیک به صفر درصد تعیین شده بود. ممکن است توافق تجاری شامل تعهدی برای افزایش آنها به هیچ وجه نباشد، اما احتمالاً هرگز چنین اتفاقی قرار نبود رخ دهد.
دوم، مگر اینکه درباره دو اقتصاد عظیم مانند ایالات متحده و اتحادیه اروپا صحبت کنیم، تجارت و تجارت بالقوه احتمالاً به چند خط تعرفه محدود است و بسیاری از آنها صرفاً نظری هستند. عربستان سعودی تعرفه واردات ماسه را لغو کند در عوض بریتانیا تعرفهای بر روی آبجو لغو کند، بعید است که تفاوت زیادی در زندگی کسی ایجاد کند.
سوم، در حالی که ۹۸ درصد به نظر میرسد یک درصد عظیم است که تقریباً همه چیز را پوشش میدهد، این میتواند گمراهکننده باشد. بسته به سطح خاصیتی که شما در آن فعالیت میکنید، یا بیش از ۶۰۰۰ یا بیش از ۱۰۰۰۰ خط تعرفه وجود دارد، با برخی که بسیار گسترده هستند و ارزش میلیاردها دلار دارند و برخی دیگر که بسیار خاص هستند و تجارت در محصولات با ارزش حاشیهای را پوشش میدهند. اگر ۲ درصد خطوط تعرفه که شامل ۳۰ خط عمدهترین خطوط با ارزش صادرات بالقوه شما باشند، ۹۸ درصد در واقع خیلی چشمگیر نیست.
توافق تجاری مورد نظر ممکن است برخی تعرفهها را حذف کرده باشد و ممکن است برخی شغلها ایجاد کند، اما رقم ۹۸ درصد برای این طراحی شده است که شما را به تصور باز کردن یک بازار بزرگتر از آنچه واقعاً رخ داده است، بکشاند.
“این توافق تجارتی به ارزش ۱۱ میلیارد دلار سالانه پوشش میدهد”
این عبارات به سیاستمداران اجازه میدهد تا ارقام چشمگیری را اعلام کنند، اما این کاملاً گمراهکننده و فریبدهنده است. در تقریباً همه موارد، رقم تیتر صرفاً حجم کل کالاها و خدمات مبادله شده بین دو کشور در سال قبل از امضای توافق است. شما میتوانید ببینید چرا این ادعا بسیار آزاردهنده است. هر دلاری از تجارت “پوشش دادهشده” در این توافق تجاری قبلاً در حال انجام بود، علیرغم هر مانعی که ممکن است در این توافق مطرح شده باشد. هر شغلی که کسی فکر میکرد این توافق “ایجاد کرده” است، قبلاً وجود داشت.
یک نسخه مفیدتر و صادقانهتر ازاین ادعا این است: “یک توافق که ما محاسبه میکنیم ممکن است در طی ۱۰ سال آینده تا مبلغ x دلار تجارت جدید ایجاد کند.” اما این خیلی کمتر قطعی به نظر میرسد زیرا از مدلسازی کامپیوتری مشتق شده است و به دلیل اینکه احتمالاً این رقم کسری از کل تجارت موجود است، کمتر تأثیرگذار به نظر میرسد.
نسخه حتی وحشتناکتر از این ایده زمانی است که سیاستمداران یا رسانههای تحت حمایت آنها یک توافق تجاری را به ارزش کل تولید ناخالص داخلی کشور دیگر اعلام میکنند. برای جلوگیری از هر گونه سوءتفاهم، یک توافق تجارت آزاد با ایالات متحده به هیچ وجه و به هیچ شکلی “یک توافق ۲۵ تریلیون دلاری” نیست.

“این توافق نوار قرمز را کاهش میدهد”
منظورم این است که شاید. شاید برای بعضی از آنها. کمی. به طور کلی، باید نسبت به هر کسی که قول کاهش قابل توجه “نوار قرمز” را میدهد شک کنید مگر اینکه به طور دقیق توضیح دهد چگونه. احتمال اینکه یک توافق تجاری موفق به یافتن کاهشهای قابل قبول ریسک یا فرآیندهای اضافی شده باشد که بتواند چیزی را “کاهش” دهد، بسیار کم است.
یک ناسازگاری جالب در سیاست تجارت بینالمللی این است که در حالی که کسب و کارها به طور فزایندهای به شما میگویند که بیشتر از تعرفهها تحت تأثیر رویهها و مقررات قرار میگیرند، توافقات تجاری در مقابله با هر دو مورد بسیار ضعیف هستند.
دلایل زیادی برای این وجود دارد، اما سادهترین چیزی که باید فهمید این است که تعرفهها عموماً در اختیار وزارت تجارت قرار دارد که توافق را مذاکره میکند، در حالی که قدرت بر روی مقررات و رویهها تقریباً مطمئناً به وزارتخانههای دیگر دولت تعلق دارد. این بدان معناست که یک وزارت تجارت که به دنبال کاهش تعرفهها است، تنها باید با خود و ذینفعان خود مذاکره کند، در حالی که یکی که سعی دارد مقررات (قانون) یا رویه (نحوه اجرای مقامات از آن قانون) را تغییر دهد باید با یک وزیر همکار، کابینه یا رئیس دولت درخواست کمک کند.
مقررات نیز فقط سختتر قابل تغییر هستند. برخلاف تعرفهها، آنها به ندرت مختص یک کشور هستند، که این امر باعث میشود که معاف کردن یک کشور از آنها دشوار باشد. یک آفتکش خاص یا خطرناک است یا نیست. اعلام اینکه فقط در صورتی که از کشوری نیاید که اخیراً یک توافق تجاری با آن امضا کردهاید خطرناک است، نامفهوم و عجیب است. توافقات تجاری میتوانند توافق کنند که برخی بررسیها میتوانند به دلیل اینکه رژیم ایمنی یا شرایط یک شریک تجاری خاص به اندازه کافی قوی است، کنار گذاشته یا حداقل شوند، اما این معمولاً به صورت مورد به مورد و محصول به محصول انجام میشود. پس نه کاهش بوروکراسی، بلکه کمی از آن را کاهش دادن.
در واقع، تاریخیترین تعهدات در توافقات تجاری (از جمله در سازمان تجارت جهانی) در مورد مقررات و رویهها اصلاً درباره کاهش کاغذبازی نبودهاند. بلکه آنها اصول گستردهای را معرفی کردهاند که شامل ایجاد نکردن مقررات بهطور خاص به عنوان حفاظتگرایانه، یا عدم نیاز به محصولات خارجی برای رعایت استانداردهای قانونی که محصولات داخلی باید رعایت کنند، است. این قوانین زیربنایی مهم هستند، اما آنها در حال هموار کردن رویههای موجود نیستند. آنها در حال متوقف کردن تقلبهای مقرراتی آینده هستند.
دولتها در برخی موارد به توافقهای شناسایی متقابل دست یافتهاند—که میتواند نوار قرمز را کاهش دهد—و زیرساختهای لازم برای همکاریهای گمرکی و به اشتراکگذاری دادهها در سایر موارد ایجاد کردهاند، که میتواند مفید باشد. اما هر کسی که تصور یک آرمانشهر پسا-توافق تجاری از تجارت بدون بوروکراسی را دارد، به اشتباه هدایت شده است. این دو برابر درست است زمانی که به یاد آورید که قوانین مبدأ به این معناست که هر تاجری که به دنبال بهرهبرداری از تعرفههای پایینتر یک توافق است باید خود را برای یک سیل از کاغذبازی آماده کند تا ثابت کند که محصول آنها به اندازه کافی محلی است.

آیا توافقات تجاری … بد هستند؟
من با این مانترا زندگی میکنم که هرجا که ممکن است، باید بیشتر انتقاد و تمسخر خود را برای کسانی که قدرت و وضعیت دارند، نگه دارید. در تجارت، جایی که توافقات به طور عمده توسط دولتها مذاکره میشوند، این بیشتر به معنای وزرا و به میزان کمتر اندیشکدههای تأمین شدهای است که از آزادیسازی و کاهش مقررات حمایت میکنند. با این حال، آنها تنها کسانی نیستند که در این فضا هستند و تنها کسانی نیستند که اشتیاق آنها به استدلال خود میتواند منجر به ادعاهای اغراقآمیز شود.
همانطور که طرفداران توافقات تجارت آزاد تمایل به اغراق یا ساختگی کردن پتانسیل آنها برای ایجاد شغل دارند، منتقدان آنها نیز تمایل دارند که در پیشگوییهای هولناک خود اغراق کنند. صنایع برای دلایل بسیاری رنج میبرند و شغلها از بین میروند، از اتوماسیون گرفته تا تغییر در ترجیحات مصرفکننده و مدلهای تجاری معیوب، و اکثر توافقات تجاری به دقت دسترسی بازار جدید را از آسیب زدن به بخشهای حساس اقتصادی یا سیاسی محدود میکنند. به همین ترتیب، در حالی که ماهیت مذاکرات تجاری آنها را احتمالاً غیرممکن میکند که مقررات را کاهش دهند، آنها نیز احتمالاً یک آزادیخواهی آزاد ایجاد نمیکنند که منجر به انبوهی از سموم در قفسههای سوپرمارکتها شود.
علاوه بر این، توافقات تجاری، از جمله آنهایی که سازمان تجارت جهانی را تشکیل میدهند، به دولتها اجازه میدهند که در صورت وقوع یک موج وارداتی که به تخریب صنعت منجر میشود یا برخی از اشکال رقابت ناعادلانه خارجی، تعرفهها را مجدداً اعمال کنند. بیشتر وکلای تجارت بینالملل حرفه خود را به این اعمال مجدد، معروف به “راهحلها” اختصاص میدهند. من شما را با جزئیات این پیچیدگیها عذاب نمیدهم، اما کافی است بگویم که دولتها به ندرت خود را کاملاً بدون گزینههای قانونی (یا بیشتر، یا حداقل احتمالاً) در مواجهه با یک سیل واردات غیرمنتظره که تولیدکنندگان داخلی را به خشم میآورد، میبینند.
در بررسی هر دو استدلال کسانی که توافقات تجاری را به عنوان معجزههای ایجاد شغل میستایند و کسانی که ادعا میکنند آنها ما را به بیکاری محکوم میکنند، من شما را ترغیب میکنم که به این سوالات اساسی بازگردید که سعی میکنم در کتاب خود مطرح کنم. خیلی ساده:
اکنون همه چیز چگونه کار میکند و این توافق به طور خاص چه چیزی را تغییر خواهد داد؟
در بیشتر موارد، شما فهرستی از چگونگی تغییرات یک توافق را خواهید یافت که برای ارزیابی احتمال تأثیر یک توافق تجاری بر اقتصاد محلی شما، چه خوب و چه بد، کافی خواهد بود.
دیمیتری گروزوبینسکی یک مذاکرهکننده تجاری سابق استرالیایی و دیپلمات است که اکنون در ژنو مستقر است و به عنوان مدیر اجرایی پلتفرم تجارت ژنو و بنیانگذار مشاوره ExplainTrade فعالیت میکند.
پاورقیها:
⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاههای نویسنده را منعکس میکند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاههای مطرحشده نیست.
✅ سورس ما: Foreign Policy
💡 درباره منبع: مجله Foreign Policy یک نشریه معتبر در زمینه تحلیلهای سیاست خارجی و روابط بینالملل است که توسط شرکت Graham Holdings منتشر میشود. این مجله به ارائه دیدگاههای متنوع و مستقل از سراسر جهان میپردازد.
✏️ درباره نویسنده: دیمیتری گروزوبینسکی، مذاکرهکننده سابق تجاری و دیپلمات استرالیایی است که در حال حاضر در ژنو به عنوان مدیر اجرایی پلتفرم تجاری ژنو و موسس شرکت ExplainTrade فعالیت میکند.