اکونومیست : «آیا آمریکاییها واقعاً خواهان جنگ با ایران هستند؟» | ۳ تیر ۱۴۰۴
با وجود مخالفت اولیه افکار عمومی آمریکا با جنگ، حمله به ایران باعث دوقطبی شدن نظرات در امتداد خطوط حزبی شده است؛ اما تشدید تنش میتواند حمایت از ترامپ را به چالش بکشد.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۴ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: اکونومیست/نامشخص | 📅 تاریخ: June 23rd 2025 / ۳ تیر ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
⚖️ توجه مهم: مطالب منتشرشده در این مقاله برگرفته از رسانهها و منابع رسمی غربی/عربی/عبری هستند که ممکن است دارای جهتگیریهای سیاسی، امنیتی یا تبلیغاتی خاصی باشند. انتشار این مطالب از سوی «سورسما» بهمنزلهٔ تأیید محتوای آنها نیست، بلکه صرفاً با هدف آگاهیبخشی، شناخت دقیقتر از طرف مقابل، و تحلیل راهبردی منتشر میشوند. خوانندگان بهویژه در ایران، لازم است این محتوا را با درک حساسیتهای رسانهای و اهداف احتمالی منتشرکنندگان اصلی، مطالعه کنند.
افکار عمومی آمریکا و جنگ با ایران
همه چیز در آمریکای تحت رهبری دونالد ترامپ به سرعت دگرگون میشود. پیش از حمله به ایران، افکار عمومی نشان میداد که آمریکاییها با اکثریت قاطع مخالف حمله به این کشور هستند. نظرسنجی هفته گذشته اکونومیست که توسط موسسه یوگاو انجام شد، نشان داد که ۶۰ درصد از بزرگسالان آمریکایی مخالف دخالت نظامی بودند، در حالی که تنها ۱۶ درصد از آن حمایت میکردند. بخش قابل توجهی از این مخالفت، ریشه در خاطره جنگهای عراق و افغانستان دارد؛ جنگهایی که از نظر تعداد کمی از آمریکاییها ارزش هزینه جانی و مالی صرف شده را داشتند. در پی حمله اخیر، به نظر میرسد افکار عمومی در حال دوقطبی شدن بر اساس خطوط آشنای حزبی است – در حالی که جمهوریخواهان حول محور پرچم (و علیه دموکراتها) متحد میشوند. در واقع، نظرسنجی یوگاو برای ما نشان میدهد که این روند هماکنون آغاز شده است.
جدیترین استفاده از زور در دوران ترامپ
این جدیترین مورد استفاده از نیروی نظامی توسط آمریکا در تمام دوران فرماندهی کل قوای آقای ترامپ بود. در دوره نخست ریاست جمهوری خود، آقای ترامپ مجوز حملات محدودی را صادر کرد که برجستهترین آنها، حمله پهپادی بود که منجر به ترور قاسم سلیمانی، یک ژنرال ایرانی، در بغداد شد. اما او نیروهای آمریکایی را از شمال سوریه خارج کرد و توافقی با طالبان برای خروج از افغانستان به امضا رساند. این خویشتنداری نسبی، نشاندهنده چگونگی تسلط جناح «ماگا» (اول آمریکا) بر حزب جمهوریخواه و کنار زدن نومحافظهکاران است. خود آقای ترامپ نیز در طول کارزار اخیر ریاست جمهوری خود هشدار داده بود که «کشور ما توسط یک طبقه سیاسی رادیکال که نیروهای گارد ملی ما را برای دفاع از مرزهای کشورهای دوردست خارجی اعزام میکند، در حال نابودی است.» او قول داده بود به جای به راه انداختن «جنگهای بیپایان»، «صلح جهانی را احیا کند».
به همین دلیل، صداهای تأثیرگذار جناح راست «ماگا» میان دیدگاه انزواطلبانه و احساس وفاداری شخصی خود به آقای ترامپ، مردد به نظر میرسیدند. تاکر کارلسون، یک مفسر برجسته محافظهکار، ماههاست که با لحنی خشمگین نسبت به حمله به ایران هشدار میدهد. استیو بنن، مشاور ارشد سابق آقای ترامپ که اکنون یک شبکه رسانهای «ماگا» را اداره میکند، نیز به طور مشابه نسبت به «جنگهای ابدی» ابراز تردید کرده است، اما اذعان داشت که «ما نیز همراه خواهیم شد.» در میان جمهوریخواهان کنگره، دو جناح در سیاست خارجی پدیدار شده بودند: گارد قدیمی جنگطلب که هم از مسلح کردن اوکراین و هم از اقدام نظامی علیه ایران حمایت میکرد، و گارد جدید در حال ظهور که نسبت به هر دو رویکرد با دیده تردید مینگریست. آقای ترامپ در عمل تصمیم را به دو بخش تقسیم کرده و امیدوار است هیچ یک از طرفین را به طور کامل از دست ندهد. مارجوری تیلور گرین، یکی از نزدیکترین متحدان آقای ترامپ در مجلس نمایندگان، شنبه شب نوشت: «هر بار که آمریکا در آستانه رسیدن به عظمت قرار میگیرد، ما درگیر یک جنگ خارجی دیگر میشویم.» او افزود: «اسرائیل یک کشور مجهز به سلاح هستهای است. این جنگ، جنگ ما نیست.» هرچند، این ممکن است آخرین ابراز نارضایتی او باشد.
حامیان ترامپ که نسبت به درگیریهای خارجی با دیده تردید مینگرند، در نهایت تصمیم او را توجیه خواهند کرد و از همان منطقی پیروی خواهند نمود که جی.دی. ونس، معاون رئیسجمهور، هفته گذشته در پستی بیان کرد: «البته، مردم حق دارند پس از ۲۵ سال سیاست خارجی ابلهانه، نگران درگیریهای خارجی باشند. اما من معتقدم رئیسجمهور در این زمینه تا حدی اعتماد عمومی را جلب کرده است.»
پیامدهای تشدید تنش و توجیه قانونی
با این حال، تشدید بیشتر تنش میتواند حمایت از رئیسجمهور را با چالش مواجه سازد. آمریکاییها نسبت به تلفات نظامی حساس هستند، زیرا به آن عادت ندارند. تنها ۶۵ سرباز در دوره نخست ریاست جمهوری آقای ترامپ بر اثر اقدامات خصمانه جان خود را از دست دادند؛ در دوره ریاست جمهوری جو بایدن، این تعداد کمتر از ۲۰ نفر بود. و با این حال، بمبگذاری انتحاری در فرودگاه کابل که منجر به کشته شدن ۱۳ سرباز آمریکایی در سال ۲۰۲۱ شد، ضربهای به محبوبیت آقای بایدن وارد کرد که هرگز از آن بهبود نیافت. ایران ممکن است به دلیل ضعفهای کنونی خود از حمله مستقیم به سربازان آمریکایی اجتناب ورزد؛ اما اگر رژیم احساس کند با یک تهدید وجودی روبرو است، ممکن است احتیاط را کنار بگذارد. در درگیریهای پیشین خاورمیانه، رؤسای جمهور آمریکا نگران خطر افزایش قیمت بنزین بودند. این قیمتها ممکن است همچنان در سطح جهانی افزایش یابند اگر ایران به کشتیرانی در تنگه هرمز حمله کند، اما برخلاف آن درگیریهای گذشته، آمریکا اکنون یک صادرکننده خالص سوختهای فسیلی به شمار میرود.
دموکراتها نه تنها این حملات، بلکه توجیه قانونی آقای ترامپ برای آنها را نیز محکوم میکنند. اگرچه رئیسجمهور فرمانده کل قواست، اما قانون اساسی اختیار اعلام جنگ را به کنگره واگذار کرده است. در گذشته، رؤسای جمهور مجوزهای کنگره برای «جنگ جهانی علیه تروریسم» را به طور گسترده تفسیر کردهاند تا به آنها اجازه استفاده از زور را بدهد. با این حال، مشخص نیست که چگونه این مجوزها میتوانند حملات به ایران را توجیه کنند. آقای ترامپ همچنین میتواند استدلال کند که برای جلوگیری از یک حمله قریبالوقوع از سوی ایران علیه آمریکا یا پرسنل آمریکایی اقدام کرده است. این نیز بعید به نظر میرسد. رئیسجمهور به اطلاعاتی دسترسی دارد که سایر جهانیان از آن بیخبرند، اما توجیه این حمله ظاهراً این است که به دلیل عملیات اسرائیل که پدافند هوایی ایران را از بین برده است، آمریکا به سادگی فرصتی عالی برای هدف قرار دادن تأسیسات هستهای ایران بدون مواجهه با مقاومت جدی داشته است.
کنگره میتواند مخالفت خود را پس از وقوع، از طریق قطعنامههای مشترکی که رئیسجمهور را به کسب موافقت کنگره ملزم میکند، ابراز نماید؛ قطعنامههایی که پیشتر در هر دو مجلس نمایندگان و سنا ارائه شدهاند. با این حال، بعید است که این قطعنامهها به تصویب برسند. حتی اگر تصویب شوند، آقای ترامپ قطعاً آنها را وتو خواهد کرد. شانس اندکی برای لغو این وتو با رأی دو سوم اعضای کنگره وجود دارد. «قانون اختیارات جنگی» مصوب ۱۹۷۳، رئیسجمهور را ملزم میکند ظرف ۴۸ ساعت پس از اقدام نظامی به کنگره اطلاع دهد و نیروهای مسلح را از عملیات بدون مجوز روشن کنگره برای بیش از ۶۰ روز منع میکند. اگر مداخله آمریکا در همین نقطه پایان یابد، این محدودیتها موضوعیت خود را از دست خواهند داد و سیاست آمریکا به مسیر خود ادامه خواهد داد.
مداخله آمریکا ممکن است در اینجا متوقف نشود. اگر ایران عقبنشینی نکند، آقای ترامپ هشدار داده است که «حملات آینده بسیار بزرگتر و بسیار آسانتر خواهد بود.» نردبان تشدید تنش آمریکا توسط اسرائیل تنظیم شده است. اسرائیل، آقای ترامپ را تشویق کرد تا برای نابودی بخشهایی از برنامه هستهای ایران که به راحتی به آن دسترسی نداشت، مداخله کند. اکنون که نیروهای آمریکایی این کار را انجام دادهاند، آیا اسرائیل عملیات نظامی خود را متوقف خواهد کرد یا هدف خود را به تغییر رژیم گسترش خواهد داد؟ و آیا پس از متقاعد کردن آقای ترامپ برای یک بار بمباران ایران، قادر خواهد بود دوباره این کار را انجام دهد؟