⏳مدت زمان مطالعه: ۶ دقیقه | ✏️ناشر/نویسنده: شورای روابط خارجی/بروس هافمن | 📅 تاریخ: ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۴ / ۶ مهر ۱۴۰۳
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
ترور نصرالله ضربهای سنگین به حزبالله
سید حسن نصرالله، رهبر حزبالله، دارای مجموعهای از تواناییهای نادر بود که این گروه را به دشمنی سرسخت برای اسرائیل و یک بازیگر قدرتمند در لبنان تبدیل کرده بود. کشته شدن او توسط اسرائیل بهطور چشمگیری تهدید گروه و حامی آن، ایران، را تضعیف کرده است.
مرگ نصرالله چقدر برای حزبالله یک شکست است؟
این یک تغییر بازی بزرگ است. مرگ نصرالله یک ضربه سنگین است: یکی که پس از حذف سیستماتیک بیشتر رهبران نظامی حزبالله توسط اسرائیل رخ داده است. در هفتههای اخیر، اسرائیل فؤاد شکر، رئیس بخش استراتژیک حزبالله و بالاترین مقام نظامی آن؛ ابراهیم عقیل، رئیس عملیاتی این گروه و مسئول واحد نخبگان رضوان؛ و بیش از دوازده فرمانده ارشد دیگر را کشته است. یکی دیگر از فرماندهان ارشد، علی کارکی، مسئول جبهه جنوبی گروه، نیز بههمراه نصرالله کشته شده است. همراه با انفجار هزاران پیجر و واکیتاکیهایی که حزبالله برای ارتباط استفاده میکرد، این گروه بهطور عملی غیرقابل کار شده است—حداقل برای آیندهای نزدیک.
در حقیقت، هیچ جانشین واضحی برای نصرالله وجود ندارد، زیرا جایگاه او بینظیر و بیرقیب بود. سید نعیم قاسم، معاون بلندمدت نصرالله، خارج از لبنان کمتر شناخته شده است و احتمالاً بیشتر به دلیل سابقهاش در بخش آموزش دینی حزبالله شناخته میشود. بنابراین، او فاقد دقت نظامی و استراتژیک و هوشمندی سیاسی نصرالله است. تنها افسر ارشد حزبالله که هنوز زنده است، ابوعلی رضا، فرمانده واحد نخبگان بدر، است که بهطور گستردهای ناشناخته است.
حزبالله هنوز دارای زرادخانهای از حدود ۱۵۰,۰۰۰ موشک و راکت است—که ده برابر تعداد موشکهایی است که این گروه در جنگ دوم لبنان در سال ۲۰۰۶ داشت. نصرالله زمانی ادعا کرده بود که حزبالله بیش از ۱۰۰,۰۰۰ جنگجو دارد، اما در سال ۲۰۲۲ مؤسسه مطالعات استراتژیک تخمین زد که قدرت جنگی واقعی این گروه حدود یکپنجم این تعداد است. با وجود این، با رهبری که بهطور مؤثر قطع شده است، حزبالله در حال حاضر مشکل خواهد داشت که بهطور مؤثر در برابر اسرائیل وارد جنگ پایدار و قابلتوجهی شود.
نصرالله چقدر در لبنان و منطقه تأثیرگذار بود؟
برای بیش از سه دهه، نصرالله شخصیتی برجسته در سیاستهای لبنان و منطقه بود. در طول سی و دو سالی که او بهعنوان رهبر حزبالله خدمت کرد، او سازمان را از یک گروه تروریستی به یک جنبش مقاومت تبدیل کرد و سپس به نیروی نظامی و سیاسی قدرتمند در لبنان و حتی مشرقزمین تبدیل شد.
نصرالله توانست این تحول را به دلیل کاریزمای بیچون و چرایش بهعنوان یک سخنران توانا، مهارتهای سازماندهی بسیار قوی، بینش، فروتنی و دینداریاش به دست آورد. برخلاف بسیاری از رهبران تروریستی که فرزندان دیگران را به جنگ میفرستند، نصرالله خود نیز این بهای نهایی را پرداخت وقتی پسر ۱۸ سالهاش، هادی، در سال ۱۹۹۷ در نبرد علیه اسرائیل کشته شد.
یکی از مهمترین دستاوردهای نصرالله این بود که اسرائیل را در جنگی فرسایشی درگیر کرد که در ماه می ۲۰۰۰ به خروج یکجانبه نیروهای اسرائیلی از جنوب لبنان و پایان اشغال ۱۸ ساله آن منطقه منجر شد. از آن پس، حزبالله بهطور مؤثر جایگزین ارتش لبنان شد و تنها نیروی نظامی واقعی و مؤثر کشور گردید. افزون بر این، اقتدار و محبوبیت نصرالله در میان اکثر لبنانیها—سنی، مسیحی و شیعه—تثبیت شد.
نصرالله همچنین نظارت بر دگرگونی حزبالله به یک نهاد اجتماعی مؤثر را برعهده داشت که بیمارستانها، درمانگاهها و مدارس را ساخت و کادرسازی کرد و همچنین مراکز کشاورزی و آموزشی دیگر را برای ارائه خدمات اجتماعیای که تواناییهای دولت لبنان را پشت سر گذاشته بود، ایجاد کرد. بدین ترتیب، حزبالله به “دولتی در دل دولت” تبدیل شد و پس از سال ۲۰۰۵ به تأثیرگذارترین نهاد سیاسی در لبنان تبدیل شد.
این موضوع چگونه بر توانایی ایران برای تهدید اسرائیل و نفوذ در منطقه تأثیر میگذارد؟
ایران در واقع نظارهگر بوده است که مهمترین و قدرتمندترین نیروی نیابتیاش در منطقه توسط اسرائیل تضعیف، فرسوده و تحقیر شده است. از دست دادن رهبر سیاسی ایران در اوایل امسال و همچنین ضعف نظامی سنتی این کشور—و بنابراین نیاز دیرینه آن به اتکا به نیروی نیابتی مانند حزبالله، حماس و حوثیها—نشان میدهد که ایران توانایی کمی برای تهدید جدی اسرائیل دارد. حمله موشکی ضعیف ایران به اسرائیل در آوریل گذشته این واقعیت را آشکار کرد.
در مورد سوریه، جنگ داخلی دهساله آن، رژیم بشار اسد را از نفوذ و تواناییهای نظامی که زمانی برای تأثیرگذاری در لبنان یا علیه اسرائیل داشت، محروم کرده است. اسد مشغول به ماندن در قدرت است و هیچ توانایی یا علاقهای برای جنگیدن بهجای حزبالله، بهویژه علیه اسرائیل، ندارد.
آیا احتمال تشدید درگیریها در منطقه وجود دارد یا تضعیف قابلتوجه حماس و حزبالله در سال گذشته احتمال آن را کاهش داده است؟
با توجه به خشونتها، هرج و مرج و بیثباتیهای ژئوپلیتیکی و سیاسی در سال گذشته در سراسر منطقه، پیشبینی نتیجه و پیامدهای بلندمدت ترور نصرالله دشوار است. اما آنچه مشخص است، این است که محاسبات نظامی و سیاسی در آن بخش از جهان بهطور عمیقی تغییر کرده است. اسرائیل بار دیگر توانایی بازدارندگی خود را که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بهطور دراماتیکی از دست داده بود، بازیافته است. سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل، که بهدلیل آن فاجعه بیسابقه تضعیف شده بودند، اکنون اعتبار خود را در دقت تاکتیکی و استراتژیک بازپس گرفتهاند. و نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) توانایی عمل بهطور قاطع بر اساس اطلاعات و بهکارگیری قدرت شدید را بازیافتهاند.
در نهایت، یک نتیجه خوب برای اسرائیل خواهد بود اگر ترور نصرالله، همراه با تضعیف سیستماتیک رهبری حزبالله، به نتانیاهو اجازه دهد که از راهاندازی یک حمله زمینی طولانی و فرسایشی در لبنان خودداری کند. این امر نه تنها جان غیرنظامیان را نجات میدهد و از آسیب بیشتر به اقتصاد و زیرساختهای لبنان جلوگیری میکند، بلکه از تلفات احتمالی نیروهای اسرائیلی نیز میکاهد و اسرائیل را از گرفتار شدن در یک باتلاق نظامی دیگر نجات میدهد.
پاورقیها:
⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاههای نویسنده و منبع اصلی را منعکس میکند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاههای مطرحشده نیست.
💡 درباره منبع: شورای روابط خارجی (Council on Foreign Relations) یک اندیشکده معتبر بینالمللی در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل است که به ارائه تحلیلهای عمیق و مستند درباره مسائل جهانی و سیاست بینالملل میپردازد.
✏️ درباره نویسنده: بروس هافمن یکی از کارشناسان برجسته امنیت بینالملل و سیاست خاورمیانه در شورای روابط خارجی است.