نشریه فارن پالیسی: «آیا ترامپ در حال دگرگونی سیاست خاورمیانه‌ای آمریکاست؟» | ۲۱ خرداد ۱۴۰۴

گفتگو با اف. گرگوری گاوز درباره سفر اخیر ترامپ به خاورمیانه، افزایش اهمیت کشورهای خلیج فارس و اینکه آیا سیاست‌های او واقعاً تغییری بنیادین در رویکرد آمریکا به منطقه ایجاد می‌کند یا خیر.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۷ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن پالیسی/راوی آگراوال | 📅 تاریخ: ۲۳ مه ۲۰۲۵ / ۳ خرداد ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


اکنون گرد و غبار سفر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده به خاورمیانه در حال فرو نشستن است. ترامپ در اولین سفر خارجی برنامه‌ریزی شده دور دوم ریاست جمهوری خود از عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر بازدید کرد و به دلیل دریافت تعهدات اقتصادی به ارزش نزدیک به ۲ تریلیون دلار، لغو تحریم‌ها علیه سوریه و مجموعه‌ای از قراردادهای پیشرفته نیمه‌هادی‌ها، توجهات را به خود جلب کرد. ترامپ همچنین با سخنرانی در ریاض که در آن گفت دیگر «سخنرانی در مورد نحوه زندگی» از سوی واشنگتن وجود نخواهد داشت – نشانه‌ای از رد سیاست‌های گذشته ایالات متحده در خاورمیانه – جنجال به پا کرد.

اما آیا ترامپ واقعاً گسستی از گذشته را نمایندگی می‌کند؟ در آخرین قسمت از FP Live، من با اف. گرگوری گاوز، پژوهشگر مدعو در موسسه خاورمیانه و استاد بازنشسته امور بین‌الملل در دانشکده دولت و خدمات عمومی بوش دانشگاه تگزاس A&M صحبت کردم. مشترکین می‌توانند مصاحبه کامل را در کادر ویدیویی بالای این صفحه تماشا کنند یا پادکست FP Live را دانلود کنند. آنچه در ادامه می‌آید، خلاصه‌ای ویرایش شده از این مصاحبه است.

راوی آگراوال: می‌خواهم در مورد سه کشوری که او بازدید کرد صحبت کنم. چرا این پادشاهی‌های خلیج [فارس] اهمیت فزاینده‌ای پیدا می‌کنند؟ آیا فقط به خاطر پول است؟

گرگوری گاوز: فکر می‌کنم پول نقش بسیار مهمی دارد. حرف من این است که ترامپ اولین سفر خارجی برنامه‌ریزی شده خود را به این سه کشور انجام داد به همان دلیلی که ویلی ساتون از بانک‌ها دزدی می‌کرد: چون پول آنجاست.

چشم‌انداز ترامپ از سیاست خارجی، معامله‌گری اقتصادی است. این موضوع در دولت دوم ترامپ به شکلی بسیار مستقیم‌تر نمود پیدا کرده است. و این سه کشور صندوق‌های ثروت دولتی عظیمی دارند که می‌توانند از آنها برای سرمایه‌گذاری در ایالات متحده و خرید محصولات آمریکایی استفاده کنند. آنها با مفهوم ترکیب تجارت خصوصی و دولتی راحت هستند. آنها مدت‌هاست که امور خود را به این شکل اداره می‌کنند. واقعاً مسئله «دنبال کردن پول» است.

آر.ای: و صحبت از پول شد، عربستان سعودی چقدر نفوذ دارد؟ این کشور بزرگترین اقتصاد و بیشترین جمعیت را در منطقه دارد.

اف.جی.جی: عربستان سعودی یک قدرت بزرگ در دنیای نفت است. در حال حاضر باثبات‌ترین کشور بزرگ عربی است و به دلیل قدرت مالی خود، جایگزین مصر به عنوان رهبر جهان عرب شده است.

اما در مقیاس‌های دیگر فاقد قدرت است. این کشور یک قدرت نظامی جدی نیست. جالب اینجاست که بخشی از قدرت ایدئولوژیک خود را نیز از دست داده است. این کشور نماینده اسلام سلفی بود و سعودی‌ها می‌گفتند، نماینده اسلام سنی در جهان است. اما ولیعهد محمد بن سلمان (MBS) در حال کاهش اتکای عربستان سعودی به این تفسیر خاص از اسلام به عنوان منبع مشروعیت در داخل و قدرت در خارج از کشور است. این کشور از نظر اجتماعی در حال باز شدن است و بیشتر بر منافع ملی عربستان سعودی تأکید می‌کند تا منافع اسلام. بنابراین از این نظر، قدرت عربستان سعودی به امور مالی و دیپلماسی‌ای که می‌تواند با پول تقویت شود، محدود است.

آر.ای: اما من همچنین مدام می‌شنوم که پول ریاض در حال تمام شدن است. قیمت نفت پایین است، در حالی که هزینه‌های عمومی بسیار بالا است. پروژه‌های مهمی مانند نئوم، شهر جدید برنامه‌ریزی شده توسط ام‌بی‌اس، بسیار فراتر از بودجه هستند.

اف.جی.جی: فکر نمی‌کنم عربستان سعودی در حال تمام کردن پول نقد باشد زیرا اعتبارش تمام نشده است. نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی آن نسبتاً پایین است، چیزی کمی بیشتر از ۳۰ درصد، در حالی که نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی ایالات متحده بیش از ۱۰۰ درصد است. بنابراین سعودی‌ها می‌توانند برای جبران کسری بودجه به بازارهای اعتباری مراجعه کنند. این درک وجود دارد که نفت ۶۰ دلاری به این معنی است که آنها کمتر جاه‌طلب خواهند بود، بنابراین برخی از این پروژه‌های بزرگ مانند نئوم در حال کوچک شدن هستند. بنابراین، اگرچه مقداری تعدیل وجود دارد، اما در حال حاضر بحران مالی در عربستان سعودی نمی‌بینم.

آر.ای: یک نکته در سخنرانی ترامپ در ریاض توجه زیادی را به خود جلب کرده است. او به حضار گفت که ایالات متحده دیگر سخنرانی نمی‌کند. این به عنوان محکومیت دهه‌ها سیاست و مداخله غرب تلقی شد. این چقدر غیرعادی به نظر می‌رسید؟

اف.جی.جی: خب، تعجب‌آور نبود زیرا این خط مشی ترامپ برای مدتی بوده است. و این نشان‌دهنده دیدگاهی فروتنانه در مورد توانایی آمریکا برای بازسازی سیاست خاورمیانه است. شکست‌ها در افغانستان و عراق در ذهن جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها، نومحافظه‌کاران، محافظه‌کاران معمولی، طرفداران ماگا، لیبرال‌ها، نئولیبرال‌ها، همه بسیار حاضر است. و بنابراین، جاه‌طلبی‌های آمریکا کاهش یافته است.

ترامپ، با استفاده از یک استعاره نامناسب در عربستان سعودی، کاملاً برای جمعی سخنرانی می‌کرد که با او هم‌عقیده بودند. سعودی‌هایی که می‌خواستند یک رئیس‌جمهور آمریکا در مورد آزادی و حقوق بشر صحبت کند، اکنون یا مرعوب شده‌اند یا در زندان هستند. محمد بن سلمان واقعاً کشور را از نظر اجتماعی به گونه‌ای باز کرده است که من هرگز فکر نمی‌کردم در طول زندگی‌ام ببینم. اما او همچنین به طور چشمگیری حاشیه نسبتاً کوچکی را که مردم برای ابراز نظر سیاسی داشتند، بسته است.

آر.ای: امارات متحده عربی دومین مقصد سفر ترامپ بود. این کشوری است که مدت‌هاست از ثروت نفتی خود برای تنوع بخشیدن به سایر حوزه‌ها استفاده کرده است. دبی و ابوظبی، البته، بسیار شبیه سنگاپور در بیابان هستند. منافع امارات متحده عربی امروز چگونه با سیاست خارجی آمریکا همسو می‌شود؟

اف.جی.جی: امارات متحده عربی پیشتاز کشورهای نفتی خلیج [فارس] در تنوع‌بخشی اقتصادی بود، عمدتاً به این دلیل که یک سیستم فدرال است و امارت دبی نفت زیادی نداشت. و بنابراین خانواده حاکم در دبی، یعنی آل مکتوم، بر ایجاد یک اقتصاد غیرنفتی مبتنی بر تجارت و گردشگری تأکید کردند. و این چیزی است که دبی را دبی کرده است. و دبی واقعاً مکانی است که جوانان عرب جاه‌طلب دوست دارند در آن کار کنند، جایی که افرادی که خواهان پویایی اقتصادی هستند به آنجا می‌روند. اکنون ابوظبی نیز در تلاش است تا چنین باشد و ریاض نیز همینطور.

آر.ای: و ما می‌دانیم که دوحه، پایتخت قطر، فعالانه در تلاش است تا از آن الگو به عنوان یک پایتخت مالی پیروی کند، اما همچنین با سرمایه‌گذاری در ابزارهای قدرت نرم مانند جام جهانی فوتبال مردان. و قطر همچنین در دیدگاه‌های خود قوی‌تر است – تأمین مالی الجزیره، تأمین مالی اخوان‌المسلمین. این کشور سال‌ها مجرای ارتباط با طالبان بود و اخیراً میانجی بین اسرائیل، ایالات متحده و حماس بوده است. زمانی که ترامپ برای اولین بار رئیس‌جمهور بود، سایر کشورهای خلیج [فارس] محاصره‌ای را علیه قطر آغاز کردند. جاه‌طلبی‌های ژئوپلیتیکی دوحه چیست؟

اف.جی.جی: هم قطر و هم امارات متحده عربی توانایی لازم برای تحقق جاه‌طلبی‌های خود را در مقیاسی وسیع‌تر دارند. دوحه اساساً با الجزیره، ورزش و این سیاست بسیار بحث‌برانگیز (و از برخی جهات خطرناک) حمایت از اسلام‌گرایان، پیشگام شد. آنها با میزبانی بزرگترین پایگاه نظامی ایالات متحده در خاورمیانه، یعنی پایگاه هوایی العدید، که ترامپ در این سفر از آن بازدید کرد، ریسک خود را پوشش داده‌اند.

دیدگاه قطر این است که اسلام‌گرایان، حداقل تا حدی، موج آینده هستند. و قطر نمی‌خواهد منزوی شود. این ۱۸۰ درجه با آنچه رهبری امارات متحده عربی فکر می‌کند، متفاوت است. رهبری امارات متحده عربی به شدت مخالف اخوان‌المسلمین است.

پس از بهار عربی، قطری‌ها و اماراتی‌ها در مصر با یکدیگر درگیر شدند؛ قطری‌ها دولت اخوان‌المسلمین محمد مرسی را تأمین مالی کردند و اماراتی‌ها و سعودی‌ها کودتای نظامی ژنرال عبدالفتاح السیسی را که در حال حاضر رئیس‌جمهور مصر است، تأمین مالی کردند. به همین دلیل است که ما شاهد محاصره قطر توسط عربستان و امارات در سال ۲۰۱۷ بودیم و به همین دلیل پرزیدنت ترامپ قطر را به تأمین مالی تروریسم متهم کرد.

قطری‌ها توانسته‌اند با تأکید بر اینکه مکانی باثبات برای بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا هستند، و همچنین اینکه می‌توانند یک مجرای ارتباطی باشند، از آن وضعیت خارج شوند. آنها آشکارا با حماس بودند و با طالبان در افغانستان نیز بوده‌اند. به‌ویژه پس از حمله حماس به اسرائیل، افراد زیادی در ایالات متحده، به‌ویژه در کنگره، با توجه به اینکه قطر حماس را تأمین مالی کرده است، روابط نزدیک ایالات متحده با قطر را زیر سؤال می‌برند. قطری‌ها توانسته‌اند خود را برای دولت‌های آمریکا مفید جلوه دهند. و می‌دانید، یک هواپیمای ایر فورس وان جدید که به دولت ترامپ اهدا شده است، ضرری هم ندارد.

آر.ای: از آنجا که به حماس و نقش قطر به عنوان میانجی در آنجا اشاره کردید، جنگ در غزه و آرمان فلسطین برای هر یک از این کشورها چقدر اهمیت دارد؟ همه اینها پادشاهی هستند، بنابراین تا حدی، نیازی به اهمیت دادن به نظر مردم ندارند.

اف.جی.جی: قطر و امارات متحده عربی در این موقعیت منحصربه‌فرد قرار دارند که واقعاً نیازی به نگرانی در مورد افکار عمومی ندارند زیرا جمعیت شهروندان درصد بسیار کمی از کل جمعیت را تشکیل می‌دهد. و به زبان ساده، اگر کسی در امارات یا قطر به سیاست علاقه‌مند باشد، دولت به او شغلی در دولت می‌دهد تا او را مشغول نگه دارد. اگر واقعاً با اقدامات دولت مخالف باشند، زندانی خواهند شد.

عربستان سعودی متفاوت است. تنها حدود یک سوم جمعیت کارگران خارجی هستند. و اگرچه ولیعهد در نهایت به برقراری رابطه با اسرائیل بسیار علاقه‌مند است، آنچه در غزه اتفاق افتاده هزینه عادی‌سازی روابط عربستان با اسرائیل را با برجسته‌تر شدن مسئله فلسطین افزایش داده است. و ایران پس از نابودی تقریباً کامل حماس، تضعیف حزب‌الله، سقوط رژیم اسد در سوریه و نمایش ضعف نظامی ایران از طریق شکست در تبادل موشکی و پهپادی با اسرائیل، کمتر به عنوان یک تهدید تلقی می‌شود.

یکی از دلایلی که سعودی‌ها به برقراری روابط با اسرائیل علاقه‌مند بودند، این بود که اسرائیل را متحدی علیه ایران می‌دیدند. بنابراین، با افزایش هزینه تعامل با اسرائیل، ارزش اسرائیل به عنوان یک متحد کاهش می‌یابد. و سعودی‌ها بدون تغییر اساسی در موضع اسرائیل در قبال راه‌حل دو کشوری و یک کشور فلسطینی، به خواست دو حزبی آمریکا برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل تن در نخواهند داد.

آر.ای: همانطور که آمریکا به این کشورهای خلیج [فارس] نزدیک‌تر می‌شود، این کشورها نیز با نزدیک شدن به کشورهایی مانند چین و هند، ریسک خود را پوشش می‌دهند. در دنیای «اول آمریکا»، کشورها به صورت گزینشی و بر اساس منافع خود عمل می‌کنند. همه اینها چگونه در تفکر سیاست خارجی ایالات متحده نقش دارد؟

اف.جی.جی: فکر می‌کنم حق با شماست که همه این کشورها با مشاهده تغییرات در قدرت جهانی، در حال پوشش ریسک خود هستند. اما برخی موارد بسیار عملی نیز در اینجا وجود دارد. چین یکی از بزرگترین مصرف‌کنندگان صادرات انرژی برای امارات متحده عربی، عربستان سعودی و ایران است. و بنابراین چین برای شریان حیاتی اقتصادی این کشورها مرکزی است. و آنها در حال دریافت واردات چینی و سرمایه‌گذاری در چین هستند. آرامکوی سعودی، شرکت دولتی نفت، در پالایشگاه‌هایی در چین سرمایه‌گذاری کرده است.

یک چیزی که من یک دهه است از سعودی‌ها می‌شنوم این است: «ما را مجبور نکنید بین شما و چین یکی را انتخاب کنیم.» اکنون، نگرانی در مورد نفوذ چین در خلیج [فارس] در ذهن ترامپ هنگام انجام معاملات تجاری در آن بخش از جهان وجود دارد.

آر.ای: عنصر دیگر، فناوری و هوش مصنوعی است، با قراردادهای کلیدی که بین ایالات متحده و عربستان سعودی و امارات متحده عربی منعقد شده است. البته، یک اصل راهنمای سیاست خارجی برای هر دو دولت ترامپ و بایدن، جلوگیری از دسترسی چین، که هر دوی این کشورها با آن روابط دوستانه‌ای دارند، به پیشرفته‌ترین تراشه‌ها بوده است.

اف.جی.جی: من هم از گستردگی و هم از ناگهانی بودن قراردادها با عربستان سعودی و امارات متحده عربی برای تأمین تراشه‌ها شگفت‌زده شدم. دولت بایدن محدودیت‌های سنگینی بر این صادرات، به‌ویژه به مکان‌هایی مانند امارات متحده عربی و عربستان سعودی که روابط اقتصادی قوی با چین داشتند، اعمال کرده بود. بهره‌برداری از این شرکت‌های هوش مصنوعی نیازمند مقادیر زیادی انرژی است که کشورهای خلیج [فارس] می‌توانند آن را ارزان تأمین کنند. این مزیت نسبی آنها در اینجا است.

بنابراین اگر نگرانی‌های هوش مصنوعی آمریکا بتواند از منابع انرژی پادشاهی‌های خلیج [فارس] بهره‌مند شود، این می‌تواند یک مزیت باشد. اما عیب آن این است که آیا می‌توان از مالکیت معنوی در یک زمینه اقتصادی کاملاً باز محافظت کرد.

آر.ای: دموکرات‌ها در ایالات متحده، البته، پیش از این استدلال می‌کنند که ایالات متحده بیش از حد به این کشورهای خلیج [فارس] امتیاز می‌دهد و نزدیکی آنها به چین یا روسیه می‌تواند منجر به اشتراک‌گذاری اطلاعاتی شود که مانع اهداف آمریکا می‌شود. گرگ، ترامپ هفته گذشته نه به اسرائیل رفت و نه به ایران. اما به دلایل مختلف، هر دو به شدت بخشی از اخبار بودند و سفر را بسیار با دقت دنبال می‌کردند. در مورد ایران، به نظر می‌رسد ترامپ برای یک توافق هسته‌ای جدید فشار می‌آورد. این چه تأثیری بر منطقه خواهد داشت؟

اف.جی.جی: یک توافق هسته‌ای با ایران مطمئناً تنش‌ها را در منطقه کاهش خواهد داد. جالب اینجاست که همه کشورهای خلیج [فارس] از این موضوع حمایت می‌کنند، که تغییری نسبت به حمایت مشتاقانه قبلی آنها از فشار حداکثری است.

در سپتامبر ۲۰۱۹، ایران در واکنش به آن فشار حداکثری، یک حمله پهپادی و موشکی به مهمترین تأسیسات نفتی عربستان سعودی انجام داد. این یک حمله مستقیم به چیزی بود که آمریکا مدت‌هاست دلیل حضورش در خلیج فارس را آن اعلام کرده است: یعنی حفاظت از جریان آزاد نفت. و دولت ترامپ اساساً هیچ کاری نکرد. این یک درس واقعی برای سعودی‌ها – و به‌طور غیرمستقیم برای اماراتی‌ها – بود که نمی‌توانند روی حمایت ایالات متحده حساب کنند اگر این امر به نفع ایالات متحده تلقی نشود.

بنابراین در حالی که سعودی‌ها، اماراتی‌ها و قطری‌ها بیش از حد خوشحال هستند که فرش قرمز یا فرش بنفش را برای پرزیدنت ترامپ پهن کنند، نگران قابل اعتماد بودن آمریکا هستند.

آر.ای: کشور دیگری نیز وجود دارد که نگران قابل اعتماد بودن آمریکا است: اسرائیل. اگر شما نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو بودید و از ریاست جمهوری ترامپ حمایت می‌کردید، اکنون ممکن است متوجه شده باشید که «اول آمریکا» همیشه چیز خوبی برای شما نیست. اسرائیل سفر هفته گذشته را چگونه دید؟ این برای آن رابطه در آینده چه معنایی دارد؟

اف.جی.جی: برای رئیس‌جمهوری که در دوره اول خود این همه برای نتانیاهو انجام داد – از انتقال سفارت ایالات متحده به اورشلیم گرفته تا به رسمیت شناختن الحاق بلندی‌های جولان توسط اسرائیل و خروج از توافق هسته‌ای ایران – بدون دریافت چیز زیادی در ازای آن، قابل توجه است. اسرائیلی‌ها دیدگاه بسیار بدبینانه‌ای نسبت به دولت جدید در سوریه دارند و وقتی ترامپ تحریم‌ها را لغو کرد، شگفت‌زده شدند. دولت نتانیاهو از حمله نظامی به تأسیسات هسته‌ای ایران حمایت می‌کرد، اما ترامپ گفت، نه، ما مذاکره خواهیم کرد.

بخشی از این مسئله این است که رئیس‌جمهور به معاملات سریع علاقه دارد و غزه به او معامله سریعی نمی‌داد. او خواهان پیروزی سیاسی اعلام آتش‌بس و افق سیاسی در غزه بود. و نه دولت اسرائیل و نه آنچه از حماس باقی مانده بود، مایل به انجام این معاملات نبودند.

وقتی دولت ترامپ کنار می‌کشد، سؤال برای نتانیاهو این است که این به چه معناست. آیا به این معناست که مانند کانادا، بریتانیا و فرانسه، ایالات متحده موضع علنی منفی اتخاذ کرده و اسرائیل را به دلیل از سرگیری حمله در غزه تهدید به تحریم می‌کند؟ یا به این معناست که ایالات متحده فقط کنار می‌کشد و اهمیتی نمی‌دهد که اسرائیل در غزه چگونه رفتار می‌کند؟

تاکنون، نشانه‌ها به سمت گزینه دوم است. دولت ترامپ بر نتانیاهو در قبال غزه فشار نخواهد آورد و همچنین برای میانجیگری یک راه‌حل سیاسی تلاش نخواهد کرد. و در این میان، رئیس‌جمهور سعی خواهد کرد معاملات دیگری انجام دهد.

آر.ای: در ابتدا به سوریه اشاره کردیم. لغو تحریم‌ها علیه سوریه چقدر اهمیت دارد؟ زیرا البته، بسیاری از کشورهای خلیج [فارس] منتظر سرازیر کردن پول به آنجا بوده‌اند و اکنون می‌توانند بدون مجازات آمریکا این کار را انجام دهند.

اف.جی.جی: سوریه یک میدان بازی میان قدرت‌های منطقه‌ای است. ترکیه نزدیک‌ترین متحد دولت جدید در سوریه است و حامی گروه احمد الشرع، رئیس‌جمهور موقت سوریه، یعنی هیئت تحریر الشام بوده است. و بنابراین ترکیه هم از نظر سیاسی و هم از نظر اقتصادی، دست بالا را دارد.

اسرائیلی‌ها از این موضوع خوششان نمی‌آید. آنها سایت‌هایی را در سوریه بمباران کرده‌اند و می‌گویند در تلاشند سلاح‌های رژیم سابق و آنچه ایرانی‌ها از خود به جای گذاشته‌اند را نابود کنند. کشورهای خلیج [فارس]، به رهبری عربستان سعودی، می‌خواهند در سیاست سوریه بازیگر باشند. آنها قبلاً با پرداخت وام‌های سوریه به بانک جهانی موافقت کرده‌اند، اما در زمینه بازسازی سوریه با شرکت‌های ترکی رقابت جدی خواهند داشت. و البته، قدرت منطقه‌ای که بازنده شد، ایران است که متحد اصلی منطقه‌ای رژیم اسد بود.

بنابراین ایرانی‌ها در موضع ضعف قرار دارند، سعودی‌ها با ترک‌ها رقابت می‌کنند و اسرائیلی‌ها در سوریه، جایی که اکثر قدرت‌های منطقه‌ای (همراه با ایالات متحده و اروپا) خواهان یک دولت جدید باثبات هستند، بازی خطرناک و بی‌ثبات‌کننده‌ای را انجام می‌دهند.

آر.ای: وقتی همه آنچه را که در مورد آن بحث کرده‌ایم کنار هم می‌گذارید، سیاست خاورمیانه‌ای ترامپ چقدر با گذشته تفاوت دارد؟ یک مکتب فکری این است که ترامپ نشان‌دهنده یک تغییر بزرگ است، بدون «سخنرانی» یا مداخله. اما استدلال دیگری می‌تواند این باشد که سخنرانی‌های آمریکا همیشه فقط همین بوده است – و دولت‌های مختلف همیشه صرفاً بر اساس منافع و نه ارزش‌ها عمل کرده‌اند. از این نظر، ترامپ نشان‌دهنده یک تغییر واقعی نیست. شما در کجای این طیف قرار می‌گیرید؟

اف.جی.جی: من بیشتر در سمت عدم تغییر هستم. بدون شک، در دوره بلافاصله پس از ۱۱ سپتامبر، ایالات متحده به طور مستقیم و غیرمستقیم از نیروی نظامی برای تغییر وضعیت موجود منطقه‌ای استفاده کرد. اما به جز آن دوره کوتاه، هر دولت آمریکایی خواهان روابط خوب با عربستان سعودی بوده است. و در رویکرد دولت ترامپ به عربستان سعودی، تداوم بیشتری وجود دارد. سه رئیس‌جمهور اخیر آمریکا – پرزیدنت باراک اوباما، پرزیدنت ترامپ، پرزیدنت جو بایدن – همگی با این گفته روی کار آمدند که «ما باید از خاورمیانه فاصله بگیریم. ما باید زمان و تلاش کمتری را صرف خاورمیانه کنیم.» و همه آنها در نهایت زمان و تلاش زیادی را در خاورمیانه صرف کردند. فکر نمی‌کنم رویکرد ترامپ به طور بنیادی با دولت‌های گذشته متفاوت باشد. کمی بیشتر در مورد عمل‌گرایی صریح است، کمی کمتر در مورد منافع استراتژیک مشترک.

اما فکر می‌کنم باید به یاد داشته باشیم که در یک ماه، دولت ترامپ ممکن است دیدگاه بسیار متفاوتی نسبت به ایران داشته باشد. خواهیم دید که این مذاکرات چگونه پیش می‌رود. علی‌رغم سخنان دلگرم‌کننده رئیس‌جمهور در مورد مذاکرات، اگر او به توافق نرسد، گفته است که به فشار نظامی بر ایران روی خواهد آورد و این قطعاً فضای منطقه‌ای بسیار متفاوتی ایجاد خواهد کرد.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: Foreign Policy

💡 درباره منبع: فارن پالیسی یک نشریه آمریکایی است که بر سیاست خارجی و امور جهانی تمرکز دارد. این نشریه در سال ۱۹۷۰ تأسیس شد و دفتر مرکزی آن در واشنگتن دی.سی. قرار دارد.

✏️ درباره نویسنده: راوی آگراوال سردبیر ارشد فارن پالیسی است.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.