⏳ مدت زمان مطالعه: ۴ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: اکونومیست / هیئت تحریریه اکونومیست | 📅 تاریخ: September 30, 2025 / ۰۸ مهر ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
ژنرالها و دریاسالاران آمریکا از چهار گوشه جهان با عجله به خانه بازگشتند و در ۳۰ سپتامبر با اطلاع قبلی کوتاه مدت برای شنیدن پیام فوری رهبرانشان فراخوانده شدند که هم مضحک و هم شوم بود.
به طور مضحکی، پرزیدنت دونالد ترامپ از کشتیهای جنگی مدرن «زشت» که برای رادارگریزی طراحی شدهاند، شکایت کرد و خواستار بازگشت کشتیهای جنگی قدیمی با توپهای بزرگ به جای موشک شد. به طور نگرانکنندهای، او گفت که نیروهای نظامی باید به پیشبرد «جنگ از درون»، علیه مهاجران و چپگرایان، کمک کنند. او تأیید کرد که گارد ملی به زودی به شیکاگو اعزام خواهد شد، با یک یادداشت سرد: «ما باید از برخی از این شهرهای خطرناک به عنوان زمینههای آموزشی» برای نیروهای نظامی استفاده کنیم.
مانند همیشه در سخنرانیهای پراکنده آقای ترامپ، گفتن اینکه چه چیزی واقعی است، دشوار است. اما او گارد ملی را به لس آنجلس و واشنگتن دیسی اعزام کرده است – و قصد دارد آنها را به پورتلند، اورگان نیز بفرستد – ظاهراً برای مقابله با جرم و جنایت در شهرهای تحت مدیریت دموکراتها. او در گذشته در مورد صدور دستور به سربازان برای شلیک به معترضان فکر کرده است. نیروهای نظامی همچنین برای کمک به توقف مهاجران غیرقانونی و حتی منفجر کردن قایقهای ادعایی قاچاق مواد مخدر به مرز جنوبی اعزام شدهاند.
گردهمایی در کوانتیکو، ویرجینیا، دریایی از مقامات ارشد، روبانهای کمپین و سرهای طاس بود. صدها چهره ارشد – فرماندهان یک تا چهار ستاره، به همراه افسران ارشد غیرنظامی آنها – به طور مرموزی به آنها گفته شده بود که برای سخنرانی پیت هگزت، که اکنون «وزیر جنگ» نامیده میشود، حاضر شوند. آنها از مکانهایی مانند هونولولو، مقر فرماندهی هند و اقیانوس آرام، و اشتوتگارت، مقر فرماندهی اروپا، با استفاده از پروازهای نظامی و تجاری، با هزینهای که احتمالاً به میلیونها دلار میرسد، با عجله آمدند.
ژنرال دن کین، رئیس ستاد مشترک ارتش، ادعا کرد که «دشمنان ما در حال حاضر وحشتزده هستند» اما نگفت چرا. به احتمال زیاد، دشمنان در حال فکر کردن به این بودند که آیا غیبت این همه رهبر نظامی، آسیبپذیریای را که میتوانستند از آن بهرهبرداری کنند، ایجاد کرده است یا خیر.
بازگرداندن «روحیه جنگجویی»
آقای هگزت، یک سرگرد سابق در گارد ملی ارتش، در مورد بازگرداندن «روحیه جنگجویی» صحبت کرد. او مدعی شد که «وزارت جنگ» تا همین اواخر «وزارت ووک» بوده است. او راهحل شناخته شده خود را ارائه داد: آمادگی جسمانی، آراستگی، بازگرداندن استانداردهای «مردانه» برای رزم، ترفیعات مبتنی بر شایستگی به جای تنوع و نگرانکنندهتر، سست کردن هم قوانین درگیری و هم اقدامات برای جلوگیری از آزار و اذیت و رفتار سمی. آموزش پایه به «آنچه باید باشد، ترسناک، سخت و منضبط، بازگردانده خواهد شد.» استخدامشدگان باید «ترس سالمی» از گروهبانان آموزشی داشته باشند. زنان به طور رسمی از واحدهای رزمی حذف نخواهند شد، اما باید همان استانداردهای فیزیکی مردان را برآورده کنند.
به طور خلاصه، او میخواهد روحیه گروهان پیادهنظام خود را به کل نیروهای مسلح تعمیم دهد. او در مورد «قانون E6»، یعنی اتخاذ جهانبینی یک گروهبان ستاد، صحبت کرد. بنابراین همه پرسنل نظامی، از جمله فرماندهان، باید تمرینات بدنی «سخت» انجام دهند: «ژنرالها و دریاسالاران چاق» غیرقابل قبول بودند، او به سالن پر از فرماندهان نه چندان چابک گفت. «این ظاهر بدی دارد.» او ژنرالهای قدیمی را، از جورج واشنگتن تا دوایت آیزنهاور، جورج پاتون، داگلاس مکآرتور و نورمن شوارتسکف، تحسین کرد. اما به عکسهای آنها نگاه کنید و تعداد کمی از آنها به همان اندازه که آقای هگزت دوست دارد، خوشاندام به نظر میرسند.
آقای هگزت صحنه را به آقای ترامپ، که خود نیز سبکوزن نیست، واگذار کرد، که توصیف کرد چگونه برای جلوگیری از افتادن، به آرامی و با دقت از پلهها پایین میآید و از اینکه باراک اوباما چگونه میتوانست با خیال راحت از یک راه پله پایین بیاید، شگفتزده شد.
سخنرانی حزبی برای مخاطبان غیرسیاسی
آقای ترامپ به عنوان رئیسجمهوری که مرزهای کمی را میشناسد، یک سخنرانی آشکارا حزبی را برای مخاطبان ظاهراً غیرسیاسی ایراد کرد. او گفت: «آنها با شما با احترام رفتار نکردند، دموکراتها. آنها هرگز این کار را نمیکنند.» او بر فرماندهان کل قوا سابق، به ویژه «جو بایدن خوابآلود» و آقای اوباما، زهر ریخت. او از نبوغ خود در پایان دادن به جنگها در سراسر جهان لاف زد. او گفت اگر جایزه صلح نوبل را نگیرد، «این یک توهین بزرگ به کشور خواهد بود.»
نگرانکنندهترین بخش، صحبت تهدیدآمیز آقای ترامپ در مورد استفاده از زور در داخل کشور بود. سربازان مجبور شده بودند از «مرزهای کشورهای خارجی» دفاع کنند در حالی که آمریکا با «تهاجمی از درون» روبرو بود. شهرهای آمریکا توسط «دموکراتهای چپ رادیکال» در حال نابودی بودند. او دیگر تحمل نمیکرد که معترضان به سربازان تف بیندازند: «من میگویم: “آنها تف میاندازند، ما میزنیم.”» اگر خودروها با سنگ مورد حمله قرار گیرند، «شما از آن ماشین پیاده میشوید و هر کاری که دلتان میخواهد میتوانید انجام دهید.»
این رویداد بهتر از آنچه بسیاری میترسیدند، پیش رفت – هیچ اخراج دستهجمعی افسران یا سوگند وفاداری وجود نداشت (هرچند از هر کسی که با تغییرات مخالف بود، خواسته شد استعفا دهد). پیتر فیور از دانشگاه دوک میگوید: «سیاستمداران سخنرانیهای حزبی ایراد کردند که حق آنهاست. ارتش با احترام، بدون اینکه به نظر تشویقکنندگان حزبی برسد، گوش داد که وظیفه آنهاست.» اما بزرگترین گردهمایی مقامات ارشد که کسی به یاد میآورد، پوچ بود. هیچ راهنمایی در مورد چگونگی برخورد با چین، مثلاً، یا مدیریت جنگ در اوکراین وجود نداشت. این در بهترین حالت، اتلاف پول بود. در بدترین حالت، این یک گام دیگر در تلاش برای سیاسی کردن نیروهای مسلح بود.