⏳ مدت زمان مطالعه: ۶ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: The Economist / تحریریه | 📅 تاریخ: ۱۹ مارس ۲۰۲۵ / ۲۹ اسفند ۱۴۰۳
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
دخالت در بازار مالی ممکن است بازده سیاسی کوتاهمدت داشته باشد، اما عواقب اقتصادی بلندمدتی در پی دارد
در شرایطی که بازار سهام آمریکا پس از ماهها نوسان، نشانههایی از بهبود نشان میدهد، دولت ترامپ دوم در تلاش است این روند را تسریع و تقویت کند—نه از طریق سیاستگذاری بلندمدت یا اصلاحات ساختاری، بلکه با مداخلاتی مستقیم و پرخطر در بازارهای مالی.
طی هفته گذشته، چندین مقام ارشد کاخ سفید از طرحهایی سخن گفتند که هدف آنها تحریک رشد شاخصهای بورسی است: از جمله کاهش مالیات بر سود سرمایه، فشار بر فدرال رزرو برای کاهش نرخ بهره، و حتی زمزمههایی درباره مداخله مستقیم دولت در خرید داراییهای مالی.
این اقدامات، گرچه ممکن است در کوتاهمدت موجب خوشبینی سرمایهگذاران و افزایش قیمت سهام شود، اما ریسکهای جدی برای ثبات مالی و استقلال نهادهای اقتصادی به همراه دارد. کارشناسان اقتصادی هشدار دادهاند که استفاده ابزاری از بازار سهام بهعنوان ابزار تبلیغاتی انتخاباتی، میتواند به تضعیف اعتماد به نهادهای مالی و آسیب به اعتبار دلار بینجامد.
یکی از نگرانیهای اصلی، فشار روزافزون کاخ سفید بر فدرال رزرو برای کاهش سریعتر نرخ بهره است. این در حالی است که تورم هنوز بهطور کامل کنترل نشده و تصمیمگیری مستقل بانک مرکزی برای حفظ ثبات اقتصادی ضروری است.
به گفته یکی از مقامات سابق وزارت خزانهداری آمریکا: «بازارها اگر احساس کنند بانک مرکزی تحت فشار سیاسی عمل میکند، بهسرعت واکنش نشان خواهند داد—و این واکنش ممکن است بهجای رشد، به فروش گسترده و بیثباتی بینجامد.»

خطرات سیاسیسازی بازار
بازار سهام، هرچند نشانهای از سلامت اقتصادی بهنظر میرسد، اما شاخصی ناپایدار، نابرابر و مستعد دستکاری است. در حالی که کاخ سفید رشد شاخص داو جونز را بهعنوان نشانهای از موفقیت اقتصادی تبلیغ میکند، میلیونها آمریکایی که سهمی از بازار ندارند، از مزایای آن بیبهرهاند.
بدتر از آن، اگر دولتها بهصورت مستقیم تلاش کنند قیمتها را در بازار بالا نگه دارند، نهتنها کارکرد بازار بهعنوان ابزار کشف قیمت تضعیف میشود، بلکه امکان وقوع حبابهای مالی نیز افزایش مییابد. چنین حبابهایی معمولاً با ترکیدن دردناک همراهاند—و تجربه بحران مالی ۲۰۰۸ هنوز در حافظه جمعی باقی مانده است.
همچنین، استفاده سیاسی از بازار ممکن است مانع اصلاحات ضروری شود. در شرایطی که کاستیهای ساختاری—از جمله کسری بودجه، بدهی بالا، و بهرهوری پایین—نیازمند اقدامات سخت و بلندمدت هستند، تمرکز بر شاخصهای روزانه بورس میتواند نگاه سیاستگذاران را سطحی و کوتاهمدت کند.
نتیجهگیری
بازار سهام، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت خوشبینی بیافریند، نمیتواند جایگزین سیاستگذاری سنجیده و اصلاحات پایدار شود. اگر دولت ترامپ دوم به مسیر سیاسیسازی اقتصاد ادامه دهد، ممکن است در آیندهای نهچندان دور، هزینهای گزاف برای اقتصاد آمریکا، اعتبار بینالمللی آن و میلیونها شهروندش ایجاد کند.