فارن افرز: “آسیا هیچ هژمونی ندارد اما دو قطبی بودن چین و آمریکا برای آمریکا و منطقه مفید است” | ۲۲ شهریور ۱۴۰۳

تحلیل ساختار قدرت در آسیا و نقش ایالات متحده در حفظ تعادل منطقه‌ای در مقابل چین

⏳مدت زمان مطالعه: ۸ دقیقه | ✏️ناشر/نویسنده: فارن افیرز / سوزانا پاتون و هروه لمهیو | 📅 تاریخ: ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۴ / ۲۲ شهریور ۱۴۰۳

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


آسیا هیچ هژمونی ندارد اما دو قطبی بودن چین و آمریکا برای آمریکا و منطقه مفید است

بحث‌های مربوط به توازن قدرت در آسیا معمولاً بر یکی از سه دیدگاه استوار است. برخی تحلیلگران به طور فاجعه‌آمیز بر این باورند که چین به نیرویی غیرقابل مهار در منطقه تبدیل شده است. دیگران همچنان به برتری ایالات متحده اعتماد دارند و چین را ضعیف، آسیب‌پذیر و در نهایت قابل کنترل می‌دانند. گروه دیگری از جمله متحدان آمریکا مانند استرالیا و ژاپن به ظهور یک منطقه چند قطبی هند-آرام اشاره می‌کنند که می‌تواند جاه‌طلبی‌های هژمونیک چین را متوقف کند.

درک صحیح توازن قدرت در آسیا برای تدوین استراتژی مناسب آمریکا در برابر چین بسیار حیاتی است. اما هیچ یک از این روایت‌های رایج واقعیت را به درستی نشان نمی‌دهند. آسیا امروز به طور منحصر به فردی دو قطبی است، با تسلط تنها دو ابرقدرت جهان. آسیا نه یک کنسرت قدرت اروپایی است، نه یک جنگل آزاد در خاورمیانه، و نه یک سیستم بلوکی در دوران جنگ سرد. کشورهای آسیا عمدتاً بین دو غول در حال توازن هستند. توازن نسبی بین ایالات متحده و چین همچنین باعث می‌شود که سیاست‌های قدرت در آسیا در میان تئاترهای منطقه‌ای اصلی پایدارترین باشد.

برای ساختن دیدگاهی جامع‌تر و دقیق‌تر از توزیع قدرت در آسیا، موسسه لویی شاخص قدرت آسیا را ایجاد کرد که فراتر از اندازه اقتصادی سنتی به توانایی نظامی، مقاومت ملی و توزیع منابع جمعیتی و اقتصادی آینده نگاه می‌کند، و همچنین چهار بعد نفوذ منطقه‌ای: روابط اقتصادی، نفوذ فرهنگی، شبکه‌های دفاعی و دیپلماسی. این شاخص نشان می‌دهد که دو قطبی پایداری وجود دارد: ایالات متحده برتری خود را در آسیا از دست داده است اما همچنان حدود ده درصد قدرتمندتر از چین باقی مانده است.

در اروپا، برعکس، چندقطبی هماهنگ مانع از تهدید هژمونیک هر کشور واحدی می‌شود. روسیه ممکن است امیدوار باشد که حمایت ایالات متحده از اوکراین کاهش یابد، اما منابع لازم برای راه‌اندازی یک درگیری مستقیم با بلوک بسیار بزرگتر کشورهای اتحادیه اروپا و ناتو که علیه آن صف‌آرایی کرده‌اند، ندارد. در خاورمیانه، وضعیت با چندقطبی نامرتب تعریف می‌شود. تعدادی از بازیگران—چین، ایران، اسرائیل، روسیه، ترکیه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی—برای کسب مزیت در حال رقابت هستند، در حالی که ایالات متحده همچنان از منطقه عقب‌نشینی می‌کند، اما هیچ قدرت منطقه‌ای تسلط مطلق ندارد.

دو قطبی بودن باعث ثبات آسیا در حال حاضر می‌شود و به ایالات متحده این امکان را می‌دهد که از منافع حیاتی منطقه‌ای خود محافظت کند، از ایجاد یک هژمون بالقوه که صلح را مختل می‌کند جلوگیری کند، و از منافع اقتصادی که واشنگتن از تجارت و سرمایه‌گذاری در منطقه به دست می‌آورد محافظت کند. اما برای اطمینان از اینکه این وضعیت مناسب ادامه پیدا می‌کند، ایالات متحده باید با نقاط قوت و محدودیت‌های قدرت خود مقابله کند و از آن بیشتر از مزایای اتحادهای منطقه‌ای خود برآورد نکند و جذابیت خود را برای کشورهای غیرمتعهد که همچنان اکثریت آسیا را تشکیل می‌دهند، تقویت کند.

سراب چندقطبی بودن

دو قطبی بودن آسیا حتی با این که بسیاری امیدوار بودند که هند و ژاپن بتوانند به ستون‌هایی در یک منطقه واقعاً چندقطبی تبدیل شوند، پایدار مانده است. اما طبق شاخص، هر یک از این کشورها کمتر از یک سوم توانایی اقتصادی چین را دارند، معیاری که اندازه اقتصادهای آنها و همچنین پیچیدگی فناوری آنها را در بر می‌گیرد. هند و چین دو بزرگترین نیروهای نظامی جهان از نظر تعداد پرسنل را دارند. با این حال، توانایی هند در اعمال قدرت و نفوذ در شرق تنگه مالاکا محدود است. نه نیروی نظامی آن و نه ژاپن به نزدیک توانایی ارتش آزادی‌بخش خلق چین یا سرعت توسعه نیروی دریایی آن نمی‌رسند.

طی دهه گذشته، دولت‌های سراسر جهان ایده‌ای را پذیرفته‌اند که آسیا باید به عنوان یک منطقه دو اقیانوسی، “هند-آرام”، درک شود، که امیدهایی را برانگیخته است که هند و همچنین استرالیا و ژاپن می‌توانند نقش‌های قاطعی در جلوگیری از ایجاد نظم پساآمریکایی توسط چین ایفا کنند. اما هیچ قدرت عمده‌ای در منطقه نمی‌تواند در غیاب ایالات متحده به عنوان ضامن امنیتی با چین برابری کند. بدون ایالات متحده به عنوان نیروی متعادل کننده، شرق آسیا به طور کامل تحت تسلط چین قرار می‌گرفت.

ضعف غیرمنتظره شرکای آمریکا برای واشنگتن نگران‌کننده است. این ضعف روایت ایالات متحده را که شبکه اتحادهای خود را که پس از جنگ جهانی دوم در اقیانوس آرام ایجاد کرده است، در حال ارتقاء است، تضعیف می‌کند. همانطور که جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۲۱ گفت، “شبکه‌ای از اتحادها و مشارکت‌ها” به متحدان منطقه‌ای ایالات متحده، از جمله استرالیا، ژاپن، فیلیپین، کره جنوبی و تایلند، و سایر شرکای مانند هند اجازه می‌دهد تا بیشتر به امنیت منطقه کمک کنند و در برابر چین مقاومت کنند.

درست است که به جز تایلند، متحدان آسیایی ایالات متحده بیشتر از هر زمان دیگری از زمان پایان جنگ سرد با آمریکا همسو هستند. اما این باید در چارچوب افزایش دو قطبی بودن ارزیابی شود—سیستمی که در آن تنها ایالات متحده قدرت لازم برای به چالش کشیدن چین را دارد.

تمرینات نظامی ترکیبی و گفتگوهای دفاعی بین ایالات متحده و متحدان آسیایی‌اش از سال ۲۰۲۱ به شدت تشدید شده است. این تقویت روابط به ویژه در اتحاد ایالات متحده و ژاپن بسیار مشهود است، که از تمرکز صرف بر دفاع از ژاپن به همکاری در مسائل امنیتی منطقه‌ای و جهانی گسترش یافته است. و واشنگتن، توکیو، و سئول روابط سه‌جانبه خود را تجدید و نهادینه کرده‌اند.

در همین حال، استرالیا در حال تعمیق روابط خود با ایالات متحده است و از طریق مشارکت امنیتی سه‌جانبه AUKUS که با بریتانیا دارند، زیردریایی‌های هسته‌ای خریداری می‌کند. فیلیپین به شدت از منافع دریایی خود در دریای چین جنوبی دفاع می‌کند و در سال ۲۰۲۴ برای اولین بار در تمرینات نظامی ترکیبی با استرالیا، ژاپن و ایالات متحده شرکت کرد، گروهی که مقامات آمریکایی آن را “گروه چهارگانه” نامیده‌اند. مانیل همچنین به ایالات متحده دسترسی جدیدی به پایگاه‌های نظامی بیشتر از جمله سایت‌هایی نزدیک به تایوان داده است.

این دستاوردها به ایالات متحده برخی مزایا را ارائه می‌دهند: پرستیژ در رقابت‌های صلح آمیز برای نفوذ، دسترسی و استقرار نظامی بهبود یافته در منطقه، و افزایش جزئی توانایی‌های ایالات متحده در صورت وقوع درگیری با چین. آنها همچنین پیامی به پکن ارسال می‌کنند که یک درگیری آشکار، به ویژه بر سر تایوان، می‌تواند به واکنش گسترده‌تری از سوی متحدان منجر شود. در واقع، رهبر چین شی جین‌پینگ از لفاظی‌های دولت بایدن در مورد قدرت جمعی شرکای ایالات متحده استفاده کرده است تا یک مقایسه صریح بین گسترش ناتو در اروپا و تلاش‌های اتحادسازی ایالات متحده در آسیا انجام دهد.

با این حال، هر دو پکن و واشنگتن تغییرات واقعی در شبکه اتحاد ایالات متحده در آسیا را بیش از حد ارزیابی می‌کنند. ردپای نسبتاً کوچک اتحادهای ایالات متحده که شامل تنها پنج کشور است، دهه‌هاست که رشد نکرده است. ارتقاء اتحادها به تنهایی نمی‌تواند مزیت تعیین‌کننده اضافی برای ایالات متحده در رقابت با چین فراهم کند. در صورت وقوع درگیری یا وضعیت اضطراری نظامی با چین، متحدان ایالات متحده تحت فشار شدید پکن قرار خواهند گرفت تا دسترسی ایالات متحده، حقوق استقرار، و حقوق پرواز را محدود کنند.

مطالب مرتبط

مزایای دو قطبی بودن

این ممکن است همه به نظر خبرهای بد برای واشنگتن باشد. با این حال، در بسیاری از جهات، دو قطبی بودن آسیا برای منطقه و برای ایالات متحده مفید است. اولاً، اصول قدرت ایالات متحده در منطقه همچنان قوی است. در کل، مزیت‌های نظامی پایدار ایالات متحده بر ضعف‌های آن فائق است، حداقل برای حال حاضر، به ویژه در جنگ زیر دریا و توانایی ضربه‌زنی دوربرد. ظرفیت آن برای به خطر انداختن دارایی‌های نظامی چین از دور در اوایل سال جاری نشان داده شد، زمانی که یک بمب‌افکن B-2 ایالات متحده یک مهمات کم هزینه شلیک کرد و یک کشتی چینی از کار افتاده را غرق کرد. این نوع توانایی ضربه‌زنی دوربرد بسیار سخت‌تر برای چین است که مقابله کند تا بهبودهای جزئی در موضع نظامی ایالات متحده در ژاپن و فیلیپین.

و حتی با پیشرفت‌های سریع چین در برخی فناوری‌ها، مانند خودروهای برقی، ایالات متحده همچنان یک مرکز بزرگتر جهانی نوآوری باقی می‌ماند. ایالات متحده دارای ارز ترجیحی جهان است، از منابع انرژی فراوان برخوردار است و روندهای جمعیتی مطلوبی دارد، در حالی که چین در هر سه مورد با مشکلاتی روبرو است. مهمترین معضل برای چین، اقتصاد آن با بادهای مخالف بلندمدتی مواجه است که ناشی از نیروی کار رو به کاهش و پیر شدن است.

ثبات ناشی از دو قطبی بودن در آسیا، که به اندازه هر کشور دیگری برای ایالات متحده مفید بوده است، کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. آسیا هیچ کمبودی از نقاط فلش ندارد، به ویژه در مورد تایوان و دریای چین جنوبی. آنچه شگفت‌انگیز است، این نیست که این نقاط فلش وجود دارند و درگیری‌های خاکستری اپیزودیک دارند، بلکه این است که به درگیری‌های مرگبارتری تبدیل نشده‌اند. این صلح نسبی را با اروپا مقایسه کنید، جایی که جنگ تجاوزگرانه روسیه به اوکراین ادامه دارد. مسکو که دیگر قادر به اعمال وتو بر معماری امنیتی اروپا نیست، به آتش‌افروز آن تبدیل شده است. در خاورمیانه، جنگ در غزه تهدید به گسترش به یک درگیری منطقه‌ای گسترده‌تر می‌کند زیرا تعداد زیادی از بازیکنان در تلاش برای کسب برتری هستند.

کشورهای آسیایی نباید درباره خطر افزایش درگیری‌ها خودپسند باشند. اما آنها باید همچنین تشخیص دهند که شرایط می‌تواند برای آنها بسیار بدتر باشد. حتی از دیدگاه چین، آسیا بدون نفوذ ایالات متحده خطرناک‌تر و بی‌ثبات‌تر خواهد بود. اگر ایالات متحده از آسیا عقب‌نشینی کند، پکن همچنان راه روشنی برای ایجاد یک نظم پایدار محور چین نخواهد داشت. چین با حداقل ده کشور دیگر در منطقه اختلافات ارضی یا دریایی دارد. و بدون چتر امنیتی ایالات متحده، کره جنوبی و شاید حتی استرالیا یا ژاپن ممکن است به دنبال توسعه سلاح‌های هسته‌ای خود بروند. چشم‌انداز یک مسابقه تسلیحات هسته‌ای ارزش نهایی تلاش دولت بایدن برای تقویت اتحادها در آسیا را نشان می‌دهد.

وجود دو قطب همچنین به اکثر کشورهای آسیایی فرصت می‌دهد تا بین آنها شنا کنند و از هماهنگی با تنها یک قطب اجتناب کنند. دیپلماسی ایالات متحده “مربوط به اجبار کشورها به انتخاب نیست،” آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده در سال ۲۰۲۲ گفت. “این مربوط به دادن یک انتخاب به آنهاست.” وجود این انتخاب مهم است زیرا کشورهای غیرمتعهد اکثریت و مرکز موسسات منطقه‌ای آسیایی مانند انجمن ملل جنوب شرق آسیا و نشست شرق آسیا را تشکیل می‌دهند. برخی از این کشورها—مانند سنگاپور—از فضایی که دو قطبی بودن برای آنها فراهم می‌کند برای جلوگیری از خطر وابستگی بیش از حد به هر یک از شرکاء استفاده می‌کنند. دیگران، مانند ویتنام، حتی به طور مستقیم‌تر از رقابت ایالات متحده و چین سود برده‌اند با قرار دادن خود به عنوان “اقتصادهای رابط”، یا واسطه‌های بین دو ابرقدرت، که دیگر نمی‌خواهند روابط اقتصادی قوی مستقیم را حفظ کنند.

این در میان کشورهایی خارج از سیستم اتحاد است که واشنگتن نیز با بزرگترین خطر به موقعیت خود در آسیا روبرو است. ایالات متحده به کشورهای غیرمتعهد نیاز ندارد که آن را انتخاب کنند—آنها هرگز این کار را نخواهند کرد. اما نشانه‌های نگران‌کننده‌ای وجود دارد که این کشورها به تدریج به سمت چین در حال حرکت هستند و از فعالانه نگهداشتن خودداری می‌کنند. به عنوان مثال، بسیاری از کشورها در جنوب شرق آسیا به شانه انداختن به اقدامات قهری و تهدیدآمیز چین علیه فیلیپین واکنش نشان می‌دهند. در یک حرکت برجسته، مالزی اخیراً موضع پکن در مورد اتحاد تایوان را به رسمیت شناخت. اندونزی نیز، به نوبه خود، پکن را به عنوان مهمترین شریک خود در حمایت از توسعه اقتصادی خود می‌بیند. چین در حال کسب دسترسی دائمی به یک پایگاه نظامی در کامبوج از طریق یک توافق مخفیانه است. حتی در حالی که متحدان ایالات متحده در پشت ایالات متحده گرد هم می‌آیند، دیدگاهی در میان محافظه‌کاران منطقه‌ای تقویت شده است که ایالات متحده یک قدرت دوردست و غیرقابل اعتماد است.

ایالات متحده دیگر در آسیا از برتری برخوردار نیست. اما تلاشی برای بازگرداندن این برتری توسط بسیاری از کشورهای آسیایی به عنوان یک اقدام فاجعه‌بار و بازنگری‌کننده تلقی می‌شود. در عوض، ایالات متحده باید استراتژی‌ای توسعه دهد که بر تقویت موقعیت خود به عنوان یک قدرت وضع موجود، یکی از دو قطب در آسیا متمرکز باشد. این به معنای انجام اقدامات بیشتر برای بازسازی برتری نظامی خود در آسیا با اولویت‌بندی استقرار زیردریایی‌ها، هواپیماهای جنگنده و کشتی‌های جنگی در منطقه است. واشنگتن باید به سرمایه‌گذاری در اتحادها به عنوان بخشی از یک استراتژی برای مهار چین ادامه دهد اما از ارزیابی بیش از حد اهمیت این اتحادها به توازن کلی قدرت در آسیا خودداری کند. و برای جبران تغییر از ایالات متحده توسط کشورهای غیرمتعهد منطقه، باید تعامل بیشتری با آنها به صورت دیپلماتیک و اقتصادی داشته باشد. انجام این کار برتری ایالات متحده را باز نمی‌گرداند اما می‌تواند کمک کند تا دو قطبی بودن—کمترین گزینه بد برای آمریکا و منطقه—ادامه یابد.

سوزانا پاتون، مدیر برنامه آسیای جنوب شرقی در موسسه لویی و رهبر پروژه شاخص قدرت آسیا است که منابع و نفوذ را اندازه‌گیری می‌کند تا قدرت نسبی کشورها در آسیا را رتبه‌بندی کند.

هروه لمهیو، مدیر تحقیقات در موسسه لویی است. او شاخص قدرت آسیا را در سال ۲۰۱۸ توسعه داد.

مطالب مرتبط

پاورقی ها:

⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: فارن افیرز

https://www.foreignaffairs.com/united-states/asia-has-no-hegemon

💡 درباره منبع: فارن افیرز (Foreign Affairs) یک مجله و وب‌سایت معتبر در حوزه روابط بین‌الملل و تحلیل‌های جهانی است که به ارائه مقالات و تحلیل‌های عمیق درباره مسائل جهانی و سیاست خارجی می‌پردازد.

✏️ درباره نویسنده: سوزانا پاتون و هروه لمهیو، نویسندگان مقالات متعدد در زمینه دیپلماسی، جغرافیای سیاسی، سیاست خارجی و امنیت در موسسه لویی هستند.

خروج از نسخه موبایل