مجله فارن افرز: «لحظه حقیقت اروپا» | ۱۲ اسفند ۱۴۰۳

اتحاد ترانس آتلانتیک با چالش‌های بی‌سابقه‌ای روبه‌رو است؛ آیا اروپا می‌تواند نقش خود را در برابر تهدیدهای روسیه تقویت کند؟

⏳مدت زمان مطالعه: ۳۰ دقیقه | ✏️ناشر/نویسنده: فارن افرز / ولفگانگ ایشینگر | 📅 تاریخ: ۲ مارس ۲۰۲۵ / ۱۲ اسفند ۱۴۰۳

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

لحظه حقیقت اروپا

اتحاد ترانس آتلانتیک در خطر جدی است—اما هنوز محکوم به فنا نیست

دیدار فاجعه‌بار میان ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، و معاون وی جِی.دی. ونس در کاخ سفید در ۲۸ فوریه، به لحظه‌ای حساس برای اتحاد غربی منجر شده است. پایان حمایت آمریکا از تلاش‌های جنگی اوکراین نه تنها این کشور را متزلزل کرده، بلکه برخی از اصول بنیادینی را که از زمان جنگ جهانی دوم زیر بنای روابط ترانس آتلانتیک بوده‌اند، زیر سوال برده است.

در پایتخت‌های اروپایی، وحشت فراگیر شده است. برخی از سیاستمداران و تحلیلگران از پایان ناتو یا پایان غرب سخن می‌گویند. آن‌ها نگران اهداف آمریکا هستند: آیا واشنگتن قصد دارد بقای اوکراین به عنوان یک کشور مستقل و آزاد را تضعیف کند؟ آیا ترامپ در تلاش است تا با اجرای یک “”کیسینجر وارونه”” ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، را از اتحادش با شی جین‌پینگ، رهبر چین، جدا کرده و با آمریکا هم‌پیمان کند؟ شکافی عمیق در اعتماد ترانس آتلانتیک به وجود آمده است—شکافی که برای قدرت جهانی آمریکا و تصویر آن به عنوان یک هژمون مهربان مضر است و می‌تواند برای انسجام ناتو و سرزندگی آن فاجعه‌بار باشد.

اشتباه مینسک

در اوایل دهه ۱۹۹۰، برخی معتقد بودند که ناتو باید به تدریج پس از پایان پیمان ورشو منحل شود. اما از زمانی که روسیه مسیر تجدیدنظرطلبی را در پیش گرفته—به ویژه از سال ۲۰۱۴ که کریمه را ضمیمه کرد و به دونباس حمله کرد—ناتو نه تنها باقی مانده، بلکه از نظر انسجام، تعداد اعضا و قدرت بازدارندگی نیز قوی‌تر شده است.

با این حال، دولت ترامپ یک مشکل اساسی در اعتماد را به وجود آورده است: برای اولین بار، رهبران اروپایی مطمئن نیستند که آیا ایالات متحده همچنان به ناتو و نقش رهبری خود در آن متعهد است یا خیر.

اما داستان پیچیده‌تر از این است. نباید فراموش کرد که ترامپ نقش حیاتی در دفاع از اوکراین داشته است. اوکراین توانست در برابر تهاجم کامل روسیه در فوریه ۲۰۲۲ مقاومت کند، زیرا آمریکا در دوره اول ترامپ شروع به ارسال تسلیحات مرگبار، مانند موشک‌های ضد تانک جاولین، به اوکراین کرد. بدون این موشک‌ها، نیروهای روسیه ممکن بود در عرض چند روز کی‌یف را تصرف کنند، همان‌طور که در ابتدا برنامه‌ریزی شده بود.

چالش‌های همکاری ترانس آتلانتیک

اگر ترامپ از همکاری با نهادهای بین‌المللی فاصله بگیرد، این موضوع می‌تواند به تضعیف نظام حکمرانی جهانی منجر شود. اتحادیه اروپا و کشورهای عضو بریکس به دنبال اصلاحات گسترده در سازمان تجارت جهانی (WTO) هستند تا سیاست‌های سبز و صنعتی را به طور عادلانه‌تری پیاده کنند.

اتحادیه اروپا باید نشان دهد که چرا آمریکا با آن قوی‌تر است و بدون آن ضعیف‌تر خواهد بود. در غیر این صورت، شکاف‌های موجود در روابط ترانس آتلانتیک می‌تواند باعث کاهش نفوذ جهانی آمریکا شود.

درس‌های گذشته: اشتباهات مینسک و بوسنی

ایالات متحده به خوبی می‌داند که ترک اروپا در برابر روسیه چه خطراتی دارد. پس از ضمیمه شدن کریمه به روسیه و حمله به شرق اوکراین در سال ۲۰۱۴، واشنگتن تصمیم گرفت که به طور عمده رویارو شدن با مسکو را به اروپایی‌ها واگذار کند. ابزارهای اصلی این رویکرد، فرآیند موسوم به مینسک و گروه نورماندی چهارگانه (فرانسه، آلمان، روسیه و اوکراین) بودند که بین سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲ دیدارهایی را برگزار کردند.

متأسفانه، فرآیند مینسک و نورماندی شکست خوردند و خلأ رهبری آمریکا تنها باعث تشویق روسیه به افزایش تنش‌ها شد که در نهایت به تهاجم گسترده در فوریه ۲۰۲۲ انجامید.

این رویدادها به طرز مرگباری شبیه به حوادث ۳۰ سال پیش در بوسنی هستند؛ زمانی که اروپا نتوانست به تنهایی جنگ خونین بوسنی را متوقف کند و تنها با مداخله سیاسی و نظامی آمریکا بود که این جنگ به پایان رسید.

آیا آمریکا هنوز یک قدرت اروپایی است؟

پشت پرده تنش‌ها میان واشنگتن و کی‌یف، نقش اروپا در معادلات امنیتی قرار دارد. حضور نظامی آمریکا در اروپا در سال‌های اخیر تقویت شده، اما همچنان نمی‌تواند با صدها هزار سرباز روسی در اوکراین و مناطق نظامی غربی روسیه برابری کند. به علاوه، دولت ترامپ قاطعانه حضور نیروی زمینی آمریکا در اوکراین را رد کرده است.

بنابراین، دولت ترامپ به همکاری شرکای اروپایی خود نیاز دارد و به صراحت این موضوع را بیان کرده است. در مقابل، اروپایی‌ها باید با قاطعیت شرط خود را مطرح کنند: هیچ استقرار نظامی‌ای بدون مشارکت در مذاکرات صلح نباید انجام شود.

چالش‌های مذاکره با روسیه

بزرگ‌ترین سوال این است که چگونه باید با روسیه برخورد کرد. تا کنون، هیچ نشانه معناداری از سوی مسکو برای امتیازدهی دیده نشده است. کرملین خواسته‌های حداکثری خود را مطرح کرده و به سختی می‌توان آن را متقاعد کرد. این یک توهم است که باور کنیم صلح پایدار با روسیه تنها با تثبیت خط تماس در شرق اوکراین حاصل خواهد شد.

روسیه احتمالاً خواسته‌های جدید، پیچیده و گسترده‌ای را مطرح خواهد کرد، از جمله مسائل مربوط به ثبات استراتژیک و پایگاه‌های نظامی آمریکا در اروپای شرقی. بنابراین، اروپا و آمریکا باید خود را برای یک روند طولانی و پرهزینه آماده کنند.

ضرورت رهبری جدید اروپایی

بالاتر از همه، نیاز فوری به نوع جدیدی از رهبری اروپایی وجود دارد. برای دفاع از منافع امنیتی استراتژیک خود و بازسازی اتحاد فرسوده، قدرت‌های اروپایی باید نشان دهند که قادر به بر دوش کشیدن سهم بیشتری هستند. فرانسه، آلمان، لهستان و دیگر کشورهای همفکر باید یک ابتکار بزرگ دفاعی را آغاز کنند که حول یک گروه اصلی از قدرت‌ها متمرکز باشد و بتواند به طور متحد در مسائل امنیتی صحبت کند.

این اتحادیه دفاعی اروپا (EDU) باید بر تصمیم‌گیری با اکثریت تمرکز کند و تا حد امکان از مشارکت نزدیک بریتانیا استفاده کند. اهداف اصلی شامل ایجاد یک بازار دفاعی یکپارچه، توسعه و خرید مشترک تجهیزات نظامی، و آموزش مشترک نیروهای نظامی خواهد بود. فرانسه و بریتانیا به عنوان قدرت‌های هسته‌ای، باید گزینه‌های مشارکت بیشتر در بازدارندگی گسترش‌یافته را بررسی کنند.

“`

فرصت‌های دیپلماتیک برای اروپا

بهترین و شیک‌ترین راه برای دولت ترامپ که هم اروپا و هم اوکراین را در توافق صلح بگنجاند، بازگرداندن فرمت گروه تماس است که در دهه ۱۹۹۰ معرفی شد و به ایجاد حس وحدت و هدف مشترک تحت رهبری آمریکا کمک کرد. باید به واشنگتن یادآوری کرد که باید به آن فرمت دیپلماتیک موفق و نوآورانه که اختراع خود آمریکا بود، افتخار کند.

در اوکراین، این فرمت می‌تواند عناصر کلیدی لازم برای اطمینان از پایان واقعی جنگ را فراهم کند. اروپا باید با یک صدای متحد به واشنگتن بگوید که موفقیت در این مسیر به معنای بازسازی اعتماد و همکاری واقعی با اوکراین است.

آیا آمریکا همچنان یک قدرت اروپایی باقی می‌ماند؟

سی سال پیش، دیپلمات ریچارد هالبروک مقاله‌ای با عنوان «آمریکا، یک قدرت اروپایی» در فارن افرز منتشر کرد—بدون علامت سوال. هالبروک پیش‌بینی کرد که «در قرن بیست و یکم، اروپا همچنان به دخالت فعالانه آمریکا نیاز خواهد داشت؛ دخالتی که نیم قرن است جزء جدایی‌ناپذیر تعادل قاره‌ای بوده است.»

این مقاله با یک ادعای پیشگویانه به پایان می‌رسد: «وظیفه پیش رو به همان اندازه که دلهره‌آور است، ضرورت آن نیز واضح است. روی‌گردانی از این چالش تنها به معنای پرداخت هزینه‌ای سنگین‌تر در آینده خواهد بود.»

بله، اروپا به آمریکا نیاز دارد تا جنگ در اوکراین را به طور دائمی پایان دهد. اما آمریکا نیز به اروپا نیاز دارد تا بتواند این مأموریت را با موفقیت به پایان برساند. امید است که کاخ سفید ترامپ به این واقعیت پی ببرد.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

لحظه فعلی، لحظه‌ای تعیین‌کننده برای اتحاد ترانس آتلانتیک است. هم اروپا و هم آمریکا باید مسئولیت‌های خود را به درستی بپذیرند و برای حفظ نظم بین‌المللی فعلی تلاش کنند. اگر این اتحاد نتواند بر چالش‌های کنونی غلبه کند، ممکن است شاهد افول نقش رهبری آمریکا و تضعیف ناتو باشیم.

رهبری اروپا باید با قدرت بیشتری وارد میدان شود و در کنار آمریکا به دنبال راهکارهایی برای پایان دادن به جنگ در اوکراین و بازسازی اعتماد متقابل باشد. این تنها راهی است که می‌تواند آینده‌ای امن و باثبات را برای قاره اروپا تضمین کند.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است.

سورس ما: فارن افرز

💡 درباره منبع: فارن افرز یکی از معتبرترین نشریات در حوزه سیاست بین‌الملل است که مقالات تحلیلی جامعی ارائه می‌دهد.

✏️ درباره نویسنده: ولفگانگ ایشینگر، رئیس شورای بنیاد کنفرانس امنیتی مونیخ و سفیر سابق آلمان در ایالات متحده است.

“`

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.