فارن پالسی : “این ۶ کشور تعیین‌کننده آینده ژئوپلیتیک خواهند بود” | ۱۶ خرداد ۱۴۰۲

این قدرت‌های میانی جنوب جهانی باید نقطه تمرکز سیاست آمریکا باشند.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۱۲ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن پالسی/کلیف کاپچان | 📅 تاریخ: ۶ ژوئن ۲۰۲۳ / ۱۶ خرداد ۱۴۰۲

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


ماه گذشته، رئیس‌جمهور اوکراین ولودیمیر زلنسکی سفری نادر به خارج از کشور انجام داد و تقریباً یک هفته را در جده، عربستان سعودی و هیروشیما، ژاپن گذراند. هدف او: جلب حمایت برزیل، هند، اندونزی و عربستان سعودی—چهار کشور عمده که در جنگ روسیه علیه اوکراین ملاحظاتی دارند. این کشورها و دیگر کشورهای پیشرو جنوب جهانی امروز از قدرت بیشتری نسبت به گذشته برخوردارند. دلایل نفوذ جدید ژئوپلیتیکی آنها: آنها بیشتر اختیار دارند، از منطقه‌گرایی بهره‌مند هستند، و می‌توانند از تنش‌های آمریکا و چین بهره‌برداری کنند.

قدرت‌های میانی امروز اختیار بیشتری دارند

قدرت‌های میانی امروز نسبت به هر زمان دیگری از زمان جنگ جهانی دوم اختیار بیشتری دارند. این کشورها دارای نفوذ قابل توجهی در ژئوپلیتیک هستند، اما کمتر از دو ابرقدرت جهان، ایالات متحده و چین، قدرت دارند. در شمال جهانی، این کشورها شامل فرانسه، آلمان، ژاپن، روسیه، کره جنوبی و دیگران هستند. به‌جز روسیه، این کشورها اطلاعات زیادی در مورد دینامیک قدرت و نفوذ در حال تغییر به ما نمی‌دهند، زیرا آنها به‌طور کلی با ایالات متحده همسو هستند.

۶ قدرت میانی جنوب جهانی

بسیار جالب‌تر هستند ۶ قدرت میانی پیشرو جنوب جهانی: برزیل، هند، اندونزی، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی و ترکیه. این ایالت‌های متوازن جنوب جهانی با هیچ‌یک از ابرقدرت‌ها به‌طور کامل همسو نیستند و بنابراین آزاد هستند تا دینامیک‌های قدرت جدیدی ایجاد کنند. همه آنها اعضای گروه ۲۰ هستند و در هر دو زمینه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک فعال هستند. این شش کشور همچنین به‌عنوان شاخص خوبی برای روندهای ژئوپلیتیکی گسترده‌تر در جنوب جهانی خدمت می‌کنند.

دسته‌بندی دلایل اهمیت

دلایل زیادی برای اهمیت روزافزون این شش کشور وجود دارد، اما می‌توان آنها را در دو دسته قرار داد: تحولات بلندمدت تاریخی و روندهای جهانی اخیر. در مورد دسته اول، تحولات پس از جنگ سرد به این قدرت‌ها اختیار بیشتری در روابط بین‌الملل داده است. جنگ سرد به‌عنوان یک جدایی سخت‌تر به بلوک‌های متضاد، برخی از کشورهای متوازن امروزی را به‌خود کشیده است. عصر بعدی یک‌قطبی آمریکا نیازمند وفاداری به واشنگتن توسط تقریباً همه کشورها بود. دو قطبی ضعیف‌تر امروزین چین و آمریکا، به تمام قدرت‌های میانی آزادی بیشتری برای حرکت داده است.

از نظر تاریخی دوم، جهان در دو دهه گذشته به‌طور مهمی در حال از جهانی شدن فاصله گرفته و به‌همین دلیل روابط ژئوپلیت

از نظر تاریخی دوم، جهان در دو دهه گذشته به‌طور مهمی در حال از جهانی شدن فاصله گرفته و به‌همین دلیل روابط ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی جدیدی در سطح منطقه‌ای شکل گرفته است. این ایالت‌های متوازن همگی رهبران منطقه‌ای هستند و با تقسیم قدرت به مناطق خود، اهمیت بیشتری پیدا کرده‌اند. فرآیندهای نزدیک‌سازی زنجیره‌های تأمین (near-shoring) و دوست‌سازی زنجیره‌ها (friend-shoring) به تدریج باعث انتقال برخی شرکت‌ها و روابط تجاری از چین به دیگر مناطق، عمدتاً در جنوب جهانی، شده است. برخی از ایالت‌های متوازن جنوب جهانی به مراکز حتی پرمشغله‌تر تجارت منطقه‌ای تبدیل خواهند شد. هند بهترین نمونه است، چرا که برخی شرکت‌های آمریکایی در حال راه‌اندازی تولید و ایجاد زنجیره‌های تأمین جدید در آنجا هستند. بازارهای انرژی به‌طور فزاینده‌ای منطقه‌ای می‌شوند که به نفع عربستان سعودی است. به‌طور مشابه، ریاض، پایتخت سعودی، به عنوان یک مرکز مالی منطقه‌ای در حال ظهور است. همچنین، صندوق بین‌المللی پول (IMF) تأکید می‌کند که جهان در حال تجزیه شدن است، و در جهانی که در حال تجزیه است، قدرت‌های میانی منطقه‌ای منطقی است که نقش فزاینده‌ای ایفا کنند.

سوم، در دوران جنگ سرد، هند و اندونزی به تازگی از استعمار بیرون آمده بودند. این امر نقش جهانی آنها را در دوران دو قطبی آن زمان محدود کرد. امروز، شش ایالت متوازن به طور کامل بازیگران خودمختار هستند. اما آنها فقط تجدید حیات جنبش عدم تعهد یا دیگر گروه‌هایی که تحت سلطه جنوب جهانی بودند، مانند گروه ۷۷ و بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین، و آفریقای جنوبی) نیستند، که هیچ‌کدام تأثیر زیادی نداشته‌اند. این گروه‌ها همگی شامل برخی از وابستگی‌های ایدئولوژیک بودند، که شش ایالت متوازن امروز ندارند. عدم وجود وابستگی ایدئولوژیک به این کشورها اجازه می‌دهد که در سیاست خارجی خود رویکرد سخت‌گیرانه و معاملاتی اتخاذ کنند، که این به نوبه خود تأثیر جمعی آنها بر امور بین‌المللی را افزایش می‌دهد.

دیگر عوامل قدرت ایالت‌های متوازن از روندهای جهانی اخیر جریان می‌یابند. قدرت ایالت‌های متوازن با اهرمی که از رقابت و تقابلی که به طور فزاینده‌ای روابط ایالات متحده و چین را مشخص می‌کند، تقویت می‌شود. هر یک از ابرقدرت‌ها می‌خواهند که ایالت‌های متوازن با آنها همسو شوند، که فرصت‌هایی را برای ایالت‌های متوازن فراهم می‌کند تا یکی را بر دیگری برتری دهند. به عنوان مثال، قدرت و نفوذ هند از زمان پیوستن به گفتگوی امنیتی چهارگانه، یا Quad، که مهمترین تلاش ایالات متحده برای متوازن‌سازی چین است، به طرز چشمگیری افزایش یافته است. برزیل و اندونزی از تمایل چین به تضمین معاملات در مواد معدنی مهم، به ویژه لیتیوم، نیکل، و آلومینیوم بهره‌مند شده‌اند. یک مطالعه اخیر نشان می‌دهد که در حالی که هر یک از شش کشور ممکن است در یک موضوع خاص به سمت ایالات متحده یا چین متمایل شوند، بیشتر آنها در وابستگی‌های خود نسبتاً متوازن باقی می‌مانند. در حال حاضر، آنها در بسیاری از زمینه‌ها آزاد خواهند بود که یکی از ابرقدرت‌ها را بر دیگری برتری دهند. تکنولوژی‌های بنیادین، از جمله نیمه‌رساناها، هوش مصنوعی، تکنولوژی کوانتوم، مخابرات 5G، و بیوتکنولوژی، تنها استثنا هستند؛ در اینجا، قدرت‌های میانی احتمالاً باید بین تجارت با ایالات متحده یا چین یک انتخاب داشته باشند.

به‌طور مشابه، ایالت‌های متوازن جنوب جهانی با اقتصادهای بزرگ و در حال رشد خود، از سیاست‌های بین‌المللی در حوزه آب و هوا بهره می‌برند. هیچ راه‌حلی برای چالش‌های ناشی از آلودگی و تأثیرات آب و هوایی بدون مشارکت این کشورها وجود ندارد. بازارهای کربن به طور فزاینده‌ای منابع مالی را به این قدرت‌های میانی هدایت خواهند کرد، صرف‌نظر از تأثیر واقعی آنها بر انتشار گازهای گلخانه‌ای، زیرا شرکت‌های غربی نیاز دارند تا برای رسیدن به وضعیت خالص صفر، جبران‌های لازم را خریداری کنند. به‌طور کلی‌تر، سیاست‌های مربوط به جنگل‌زدایی و کربن‌زدایی نیاز به مشارکت سازنده‌ای از سوی ایالت‌های متوازن دارند—برزیل و اندونزی در زمینه جنگل‌زدایی و به‌ویژه هند و اندونزی در زمینه کربن‌زدایی، به‌ویژه در رابطه با استفاده از زغال‌سنگ. در نهایت، شراکت‌های انتقال انرژی عادلانه به دنبال یافتن راه‌حل‌های خلاقانه برای تأمین مالی اهداف آب و هوایی هستند، که آفریقای جنوبی و اندونزی اولین دریافت‌کنندگان بودجه در این ب

این شش ایالت متوازن نقش مهمی در تحریم‌ها و شکل‌دهی به تصویر جنگ در اوکراین ایفا کرده‌اند. از همان ابتدا، آنها از همسویی با کمک نظامی غرب به اوکراین و تحریم‌ها علیه روسیه خودداری کرده‌اند. آنها استدلال می‌کنند که این جنگ تنها بر امنیت اروپا تأثیر می‌گذارد و نه امنیت جهانی، و اینکه این جنگ منافع ملی آنها را در توسعه، کاهش بدهی، امنیت غذایی، امنیت انرژی و سایر زمینه‌ها پیش نمی‌برد.

اما مهم‌ترین تأثیر این ایالت‌ها بر جنگ، نقش رهبری آنها در مخالفت با تحریم‌های غرب و در برخی موارد تضعیف آنها بوده است. ترکیه یکی از چندین کشوری است که در ارسال حجم زیادی از کالاهای دوگانه به روسیه دخیل بوده است و از نظر روح و احتمالاً قانون تحریم‌های غرب را نقض کرده است. برای این فعالیت‌ها، ایالات متحده قبلاً چهار شرکت ترکیه‌ای را تحریم کرده است. بیشتر قدرت‌های میانی دیگر بی‌طرفی قاطعانه‌ای حفظ کرده‌اند، اگرچه آفریقای جنوبی به سمت روسیه تمایل دارد. هر شش کشور از زمان آغاز جنگ، تجارت و دیگر روابط خود را با روسیه حفظ یا افزایش داده‌اند.

صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی کرده است که اقتصاد روسیه امسال ۰.۷ درصد رشد خواهد کرد—که به‌طور کلی تأثیر فلج‌کننده‌ای که کشورهای غربی انتظار داشتند را به همراه نداشته است. ایالت‌های متوازن به روسیه کمک کرده‌اند تا تأثیر تحریم‌ها را فرسایش دهد و به این کار ادامه خواهند داد. آنها یکی از دلایلی هستند که کرملین به نظر می‌رسد باور دارد که می‌تواند با تغییر تمرکز تجارت خود به جنوب و شرق به زندگی ادامه دهد.

افزایش نفوذ گسترده ایالت‌های متوازن جنوب جهانی همچنین در تلاش‌های میانجی‌گری آنها مشهود است. ترکیه قدرتمندترین قدرت خارجی در جنگ اوکراین است. رئیس‌جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان به‌عنوان مذاکره‌کننده اصلی در معاملات غلات بوده است، در مذاکرات صلح در آغاز جنگ شرکت کرده است و در صورت انتخاب طرف‌های درگیر برای گفتگو، جایگاه خوبی برای تسهیل مذاکرات آینده دارد. رئیس‌جمهور برزیل، لوئیز ایناسیو لولا دا سیلوا، ابتکار عمل خود را ارائه داده است. در همین حال، هند به طور بی‌صداتر خود را در جایگاه میانجی‌گری صلح در آینده قرار داده است. این کشورها اکنون جایگاه خوبی برای میانجی‌گری در سایر مناقشات نیز دارند. جایگاه هند در این زمینه به‌طور خاص بالا است، نه فقط به این دلیل که تا فوریه، ۸ درصد از نیروهای صلح سازمان ملل را تأمین کرده است. اندونزی و آفریقای جنوبی نیز به‌عنوان میانجی و صلح‌بان فعال هستند.

در نهایت، تخصص علمی و مهندسی که در این کشورها یافت می‌شود، آنها را به خطرات بالقوه در زمینه گسترش سلاح‌های هسته‌ای در آینده تبدیل می‌کند؛ هرگونه مورد دیگری از گسترش سلاح‌های هسته‌ای، در صورت وقوع، به احتمال زیاد در یکی از کشورهای جنوب جهانی رخ خواهد داد. اگرچه در کوتاه‌مدت احتمال این امر کم است، اما به‌ویژه پس از نزدیکی با عربستان سعودی، ایران همچنان بزرگترین خطر در زمینه گسترش سلاح‌های هسته‌ای در جهان است. ایران تنها چند قدم تکنولوژیکی از تبدیل شدن به یک قدرت هسته‌ای مخفی فاصله دارد—قدرتی که می‌تواند در مدت زمان کوتاهی بمب بسازد. در سناریویی که روابط با ریاض به شدت کاهش یابد و تهران به سمت بمب حرکت کند، سعودی‌ها و احتمالاً ترک‌ها نیز به دنبال آن خواهند بود. به همین دلیل است که گزارش شده است سعودی‌ها در ازای ایجاد روابط دیپلماتیک با اسرائیل، خواهان تضمین‌های هسته‌ای از ایالات متحده، در کنار دیگر امتیازات شده‌اند—ریاض به دنبال حفاظی هسته‌ای است، اگرچه خود سلاح هسته‌ای نداشته باشد.

تمرکز عمومی بر کشورهای بریکس به‌عنوان وزنه‌ای در مقابل تسلط غرب، بسیاری از چیزهای جالب در مورد جنوب جهانی را پنهان می‌کند. زیرا حضور چین و روسیه در بریکس، اهمیت رو به افزایش ایالت‌های متوازن را پنهان می‌کند.

در حالی که چین امروز یکی از دو ابرقدرت در یک جهان دو قطبی است، اما اینکه چین بخشی از جنوب جهانی باشد، تا حد زیادی کشش بزرگی دارد. این عمدتاً به دلیل قدرت اقتصادی چین و جاه‌طلبی‌های ژئوپلیتیکی گسترده آن است که آن را به نوع دیگری از کشور تبدیل کرده است. روسیه یک قدرت میانی است، اما یکی در حال افول. همچنین، این کشور به‌طور افراطی در رویکرد خود نسبت به جهان تجدیدنظر طلب است، نظری که ایالت‌های متوازن جنوب جهانی آن را ندارند. بنابراین، سیاست‌های دو کشور بریکس که به لحاظ ژئوپلیتیکی فعال‌ترین هستند، باید با منطقی متفاوت از آنچه که ایالت‌های متوازن را هدایت می‌کند، توضیح داده شود.

با این حال، این سوال همچنان باقی است که آیا کشورهای بریکس قصد دارند تحت هدایت چین به یک نهاد رسمی‌تر تبدیل شوند که ادعای نمایندگی جنوب جهانی را دارد. این چشم‌انداز، چالشی جدی برای غرب است، به ویژه با توجه به اینکه ۱۹ کشور دیگر قبلاً علاقه خود را به پیوستن به این گروه ابراز کرده‌اند. اما این تهدید به احتمال زیاد محقق نخواهد شد. هند، به‌عنوان یک کشور با نفوذ در بریکس، با جدیت تلاش‌های چین برای تسلط بر این گروه را مخالفت خواهد کرد. عربستان سعودی، برزیل، ترکیه (یکی از اعضای ناتو)، هند، و حتی آفریقای جنوبی هنوز هم روابط مهمی با ایالات متحده و دیگر کشورهای کلیدی غرب دارند، خواه در زمینه امنیت یا تجارت. این کشورها ممکن است از ایالات متحده فاصله گرفته باشند، اما این با پیوستن به یک نهاد تحت رهبری چین و حمایت روسیه که به‌طور فعال با ایالات متحده مخالفت می‌کند، متفاوت است. تاکنون، بریکس توانایی ایجاد و اجرای یک دستور کار مشترک را نشان نداده است، بنابراین قدرت نهادی بسیار کمی برای تسلط چین وجود دارد. در نهایت، بریکس بر اساس اجماع عمل می‌کند؛ احتمال اضافه شدن اعضای جدید با منافع خود، رسیدن به اجماع را حتی دشوارتر می‌کند.

برخی ممکن است با این ایده که این شش ایالت متوازن قدرت‌هایی برای مشاهده هستند، مخالفت کنند. آنها هنوز هم بازارهای نوظهور هستند، و سال‌های اخیر به این بخش از اقتصاد جهانی مهربان نبوده‌اند. به‌جز هند، نرخ رشد در ایالت‌های متوازن با انتظارات سازگار نبوده است. این گروه در توسعه نهادهایی که از حاکمیت قانون حمایت می‌کنند، عقب‌مانده است. انقلاب‌های تکنولوژیکی، از جمله هوش مصنوعی، جنوب جهانی را سخت‌تر از دموکراسی‌های صنعتی پیشرفته تحت تأثیر قرار خواهد داد، زیرا اولی منابع کمتری برای مقابله با اثرات سیاسی خطرناک هوش مصنوعی مولد دارد. و حتی اگر اهداف آب و هوا به ایالت‌های متوازن نفوذ می‌دهد، تأثیرات مربوط به آب و هوا نیز آسیب و رنج قابل توجهی به برخی از این کشورها وارد خواهد کرد.

با این حال، به‌طور کلی، استدلالی قوی وجود دارد که این قدرت‌ها قدرتمندتر شده‌اند و به قدرتمندتر شدن از نظر ژئوپلیتیکی ادامه خواهند داد. آنها قادر به کسب نفوذ از برخی از قوی‌ترین روندهای جهانی هستند، و نشانه‌های واضحی از قدرت جدید آنها وجود دارد.

مهم‌ترین پیامد سیاستی این است که واشنگتن باید بازی خود را در قبال این شش ایالت متوازن ارتقا دهد تا از تضعیف قابل توجه موقعیت ایالات متحده در توازن قدرت جهانی جلوگیری کند. با خودداری ایالت‌های متوازن از هم‌راستایی کامل با ایالات متحده در مورد جنگ روسیه-اوکراین یا رقابت با چین، بسیاری از این کشورهای کلیدی در حال دور شدن هستند. تهدید تسلط چین-روسیه بر یک بریکس گسترش یافته—و از طریق آن، بر جنوب جهانی—واقعی است و باید به آن پرداخته شود.

واشنگتن نیاز دارد که یک استراتژی دیپلماتیک خوب و دقیق نه تنها در قبال هر یک از این شش کشور کلیدی، بلکه در قبال جنوب جهانی به طور کلی داشته باشد. دعوت از اکثر ایالت‌های متوازن به نشست اخیر گروه ۷ شروع خوبی بود، اما بسیار بیشتر از این لازم است. استراتژی بهتر شامل دیدارهای بیشتر در سطح بالا توسط دیپلمات‌های کلیدی ایالات متحده خواهد بود. سیاست بهبود یافته همچنین شامل یک استراتژی تجاری انعطاف‌پذیرتر است که شروع به شکافتن مسئله دسترسی به بازار ایالات متحده می‌کند. به‌طور کلی‌تر، ایالات متحده باید قادر به پیش‌بینی بهتر واکنش‌های شش ایالت متوازن و جنوب جهانی به تصمیمات سیاستی کلیدی ایالات متحده باشد. به عنوان مثال، درجه‌ای که سیاست‌های غربی در مورد جنگ روسیه باعث ایجاد بیگانگی در جنوب جهانی شده است، واشنگتن را شگفت‌زده کرده است. از زمان آغاز تهاجم در فوریه ۲۰۲۲، ایالات متحده به طور مداوم در حال جبران و عقب‌ماندگی بوده است—و حتی در آن نیز به خوبی عمل نکرده است. این نوع قابلیت پیش‌بینی نیاز به درک بهتر احساسات و باورهای نخبگان در بسیاری از کشورهای جنوب جهانی دارد.

دوم، قدرت و نفوذ ایالت‌های متوازن و در واقع تمام قدرت‌های میانی ضربه‌ای خواهد خورد اگر تنش‌های ایالات متحده و چین به‌طور چشمگیری افزایش یابد و به یک تقابل مانند جنگ سرد تبدیل شود. جدا شدن‌ها بیشتر خواهد شد، و احتمالاً ایالت‌های متوازن باید بیشتر با یکی از طرفین هم‌راستایی کنند.

در نهایت، به دلیل افزایش قدرت ایالت‌های متوازن، اکنون کشورهای بیشتری در جهان وجود دارند که بر نتایج ژئوپلیتیکی نفوذ دارند. در میان این کشورها، الگوهای رفتاری مشخصی فراتر از پیگیری شدید منافع ملی وجود ندارد. اکنون در هر موضوع ژئوپلیتیکی رانندگان بیشتری وجود دارند. این موضوع پیش‌بینی نتایج ژئوپلیتیکی، که در حال حاضر نیز به چالش کشیده شده است، را حتی دشوارتر می‌کند.

این مقاله از نامه‌ای به مشتریان گروه اوراسیا اقتباس شده است.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: فارن پالسی

💡 درباره منبع: فارن پالسی (Foreign Policy) یک مجله معتبر در زمینه تحلیل و گزارش‌های ژئوپلیتیکی است که به ارائه تحلیل‌های عمیق از موضوعات جهانی می‌پردازد.

✏️ درباره نویسنده: کلیف کاپچان رئیس گروه اوراسیا است که در تحلیل مسائل ژئوپلیتیکی تخصص دارد.

رنامه بودند. اگرچه نتایج برنامه تاکنون متناقض بوده است، این نمونه‌ای از دو قدرت میانی است که در سیاست آب و هوا نقش رهبری دارند.
خروج از نسخه موبایل