اندیشکده IISS: «تهدید ایران برای سال‌ها گریبان‌گیر خلیج [فارس] خواهد بود» | ۲۶ تیر ۱۴۰۴

برخلاف خوش‌بینی‌ها در واشنگتن و تل‌آویو پس از حملات اخیر، کشورهای عربی خلیج فارس با حسی از وحشت و عدم قطعیت روبرو هستند، زیرا تهدید یک ایران تضعیف‌شده اما همچنان خطرناک، برای سال‌ها بر منطقه سایه خواهد افکند.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۳ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: IISS/امیل حکیم | 📅 تاریخ: June 2025 / خرداد ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


در حالی که اسرائیل و واشنگتن جشن گرفته‌اند، حسی از وحشت و عدم قطعیت در سراسر منطقه حاکم است.

نادیده گرفتن خوش‌بینی و سرخوشی در تل‌آویو، واشنگتن و نه چندان پایتخت غربی، دشوار است. بسیاری دوست دارند باور کنند که درهم شکستن قدرت ایران، ثبات و صلح را در خاورمیانه به ارمغان خواهد آورد. استیو ویتکاف، فرستاده ایالات متحده، اعلام کرده است که چندین کشور که هنوز نامشان فاش نشده، به زودی روابط خود را با اسرائیل عادی‌سازی خواهند کرد، هرچند ممکن است این کشورها عربی نباشند. برخی از استراتژیست‌های اسرائیلی قبلاً یک «طرح سپر ابراهیم» را پیشنهاد کرده‌اند که سلطه اسرائیل را تثبیت کرده و منافع سیاسی و اقتصادی را بدون ارائه هیچ‌گونه امتیازی مربوط به تشکیل کشور فلسطین، تأمین می‌کند. مهمتر از همه، اسرائیل هیچ تمایلی برای پایان مذاکره‌شده به جنگ غزه نشان نمی‌دهد.

این را با گیجی و حس وحشتی که منطقه خلیج [فارس] را فرا گرفته، مقایسه کنید، منطقه‌ای که به تازگی پنجمین آتش‌سوزی بزرگ خود را در پنج دهه تجربه کرده است. پس از جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰، جنگ خلیج [فارس] در سال‌های ۱۹۹۰-۹۱، تهاجم و اشغال عراق توسط ایالات متحده در سال ۲۰۰۳ و پیامدهای خونین آن و سال‌ها اختلافات زیان‌بار درون خلیجی، این امید وجود داشت که یک دستور کار یکپارچگی جهانی و رفاه منطقه‌ای، منطقه را از آشفتگی محافظت کند. سفر دونالد ترامپ به عربستان سعودی، قطر و امارات در ماه مه، با دقت برای جلب حمایت ایالات متحده از این چشم‌انداز طراحی شده بود.

در عوض، و علی‌رغم تمام تلاش‌های آنها، اسرائیل دو هفته پیش به ایران حمله کرد و به دنبال آن حمله ایالات متحده به تأسیسات هسته‌ای ایران انجام شد. تلافی ایران علیه یک پایگاه آمریکایی در قطر، هرچقدر هم که حساب‌شده و طراحی‌شده بود، تصاویری از اتباع قطری و کارگران خارجی را که برای امنیت خود می‌دویدند، تولید کرد. پدافند هوایی قطری تحت حمایت ایالات متحده عملکرد خوبی داشت و هیچ تلفاتی وجود نداشت. اما شوک به کشوری که چند سال پیش میزبان جام جهانی فوتبال بود و برای همسایگانی که به ثبات، ایمنی و سهولت تجارت خود افتخار می‌کنند، غیرقابل انکار است. کشورهای خلیج [فارس] اکنون باید برای یک دوره طولانی عدم قطعیت و بی‌ثباتی برنامه‌ریزی کنند. از دیدگاه آنها، جنگ بی‌نتیجه بوده است.

صرف نظر از میزان آسیب وارد شده به تأسیسات هسته‌ای ایران، سال‌های آینده با این شکل خواهد گرفت که آیا تهران از معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای خارج می‌شود، آیا اسرائیل و ایالات متحده به بمباران ادامه می‌دهند و آیا ایرانیان یک دستگاه هسته‌ای ابتدایی می‌سازند. آنچه کشورهای خلیج [فارس] زمانی به عنوان یک تهدید قابل مدیریت از طریق یک معامله – یک ایران همواره زیر آستانه هسته‌ای و با دسترسی منطقه‌ای محدود – می‌دیدند، اکنون یک تهدید لاینحل است که برای دهه‌ها بر ثبات خودشان تأثیر خواهد گذاشت. این امر کشورهای خلیج [فارس] و کسانی را که می‌خواهند در آنجا سرمایه‌گذاری کنند یا زندگی کنند، عصبی نگه خواهد داشت.

همه تشبیه‌ها ناقص و خودخواهانه هستند، اما مورد زیر را در نظر بگیرید: امروز به طرز وحشتناکی شبیه عراق در سال ۱۹۹۱ است. یک رژیم نظامی‌شده، هرچند به شکل ضعیف‌شده، زنده مانده است. دیگر نمی‌تواند نیرو را به نمایش بگذارد و ممکن است مجبور به رام کردن حاشیه سرکش خود شود، اما هنوز هم می‌تواند محله خود را مختل کند. نیروهای مخالف داخلی و تبعیدی ضعیف هستند. و رهبران آن هنوز معتقدند که تغییر رژیم، هدف اعلام‌نشده است.

برخلاف دهه ۱۹۹۰، زمانی که یک ایالات متحده مسلط جهانی، مالکیت مدیریت عراق را بر عهده گرفت و مبنای قانونی برای انجام این کار داشت، آمریکای امروز علاقه‌ای به چنین تعهدی ندارد. ترامپ پس از نشان دادن قدرت ایالات متحده به طور قاطعانه‌تر از هر رژه نظامی، نه علاقه و نه تمرکز لازم برای دنبال کردن یک توافق پیچیده و پایدار را دارد که همزمان ایران را محدود و به صورت منطقه‌ای ادغام کند. حتی اگر او این کار را می‌کرد، اسرائیل احتمالاً در برابر چنین طرحی مقاومت می‌کرد زیرا آزادی عمل خودش را محدود می‌کرد. اسرائیل عمدتاً به فعالیت بدون مانع در هر کجا که می‌جنگد، علاقه‌مند است. آنچه مهم است این است که هواپیماهایش بتوانند به میل خود پرواز کنند و جاسوسانش بتوانند در همه جا فعالیت کنند و دشمنان و همچنین شرکا این را بدون قید و شرط بپذیرند. یک ایران ضعیف‌شده بیش از حد مشغول لیسیدن زخم‌های خود و تسویه حساب‌های داخلی خواهد بود تا دیپلماسی پرمخاطره را به جز برای خرید زمان، ریسک کند.

لبه پرتگاه هسته‌ای آن ممکن است نتیجه معکوس بدی داشته باشد، اما کارتی است که تهران می‌تواند بازی کند. همچنین باید در وضعیت دفاعی خود تجدید نظر کند. بازدارندگی و حمله به اسرائیل از طریق موشک‌های بالستیک میان‌برد و شبه‌نظامیان شکست خورده است. سرمایه‌گذاری در دفاع از میهن گران و حتی دشوارتر باقی می‌ماند: روسیه ثابت کرده است که بسیار کمتر از یک دوست همیشگی است و نیازهای ایران را در اولویت قرار نخواهد داد. چین اکنون به عنوان بهترین گزینه بعدی ایران تبلیغ می‌شود، اما پکن از این درگیری آموخته است که قرار گرفتن کمتر در معرض سیاست خاورمیانه به نفع اوست. ابزارهای باقی‌مانده در زرادخانه ایران، سیستم‌های کوتاه‌برد دقیق‌تر و فراوان‌تر (موشک‌ها و همچنین پهپادها) هستند که تنها در منطقه خلیج [فارس] مفید هستند.

همه اینها به این معناست که کشورهای خلیج [فارس] اکنون باید زمان و توجه بیشتری را صرف مدیریت ایران کنند. آنها احتمالاً به دنبال پدافند هوایی بهتر برای مطابقت با سپر چشمگیر اسرائیل و موشک‌های بیشتر برای داشتن ابزارهای معتبر بازدارندگی خواهند بود. این امر روابط دفاعی پایدار با کشورهای غربی را تضمین می‌کند. اما علی‌رغم اینکه هر دو در سال‌های اخیر توسط تهران مورد حمله قرار گرفته‌اند، دوحه و ریاض این روزها تمایل بیشتری به نشان دادن صبر و بزرگواری دارند. بیانیه‌های سیاسی، بازدیدها و انگیزه‌های اقتصادی – و همچنین انتقاد بیشتر از ایالات متحده و اسرائیل – وجود خواهد داشت. به طور طعنه‌آمیزی، موفقیت اسرائیل علیه ایران، تمایل از قبل رو به کاهش عربستان سعودی برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل را بیشتر کاهش می‌دهد.

در حالی که بحث‌ها در پایتخت‌های غربی ایران را به عنوان یک نیروی تمام‌شده به تصویر می‌کشند، این کشور برای سال‌های آینده یک تهدید برای همسایگان خود و در مرکز گفتگوها در سراسر خاورمیانه باقی خواهد ماند.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: IISS

💡 درباره منبع: موسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک (IISS) یک اندیشکده بریتانیایی در زمینه امور بین‌الملل است. این موسسه به عنوان یک مرجع برجسته در زمینه تحلیل‌های نظامی و سیاسی شناخته می‌شود.

✏️ درباره نویسنده: امیل حکیم (Emile Hokayem) مدیر مطالعات منطقه‌ای و تحلیلگر ارشد خاورمیانه در IISS است. این مقاله برای اولین بار در فایننشال تایمز منتشر شده است.

خروج از نسخه موبایل