موسسه بین‌المللی مطالعات ایران : “خطرات کنترل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر بنادر ساحلی سوریه و تاثیر استراتژی فشار حداکثری آمریکا” | ۲۱ آبان ۱۳۹۸

بررسی تاثیر کنترل سپاه پاسداران بر بنادر ساحلی سوریه و نقش استراتژی فشار حداکثری آمریکا در محدودسازی نفوذ ایران

⏳مدت زمان مطالعه: ۱۱ دقیقه | ✏️ناشر/نویسنده: موسسه بین‌المللی مطالعات ایران/ تیم تحریریه رصانه | 📅 تاریخ: ۱۲ نوامبر ۲۰۱۹ / ۲۱ آبان ۱۳۹۸

⚠️ اخطار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


کاهش نفوذ منطقه‌ای ایران یکی از ارکان اصلی سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران است که توسط رئیس‌جمهور دونالد ترامپ در مه ۲۰۱۸ اعلام شد. هدف از این سیاست تغییر رفتار دولت ایران است. برای اجرای این سیاست، برخی از کارشناسان در دولت آمریکا انتظار داشتند که محاصره دریایی شدیدی علیه ایران به منظور جلوگیری از ارسال سلاح به گروه‌های نیابتی تهران و افزایش پست‌های بازرسی نظامی در مرز عراق و سوریه در منطقه التنف و دیگر مناطق برای جلوگیری از قاچاق سلاح به حزب‌الله و شبه‌نظامیان متحد ایران در سوریه ایجاد شود. علاوه بر این، حضور آمریکا در عراق و سوریه برای کاهش گسترش ایران و هدف قرار دادن شبه‌نظامیان ایرانی در سوریه افزایش یافت. همه این اقدامات برای کاهش نفوذ ایران در منطقه طراحی شده‌اند.

دولت آمریکا اولویت خود را تغییر شرایط توافق هسته‌ای از طریق اعمال تحریم‌هایی علیه ایران قرار داده است تا آن را مجبور به پذیرش تغییرات در توافق کند. همچنین خروج نیروهای خود از سوریه را اعلام کرد. ایالات متحده هیچ‌یک از اقدامات هدفمند برای کاهش نفوذ ایران را انجام نداد به جز اعمال تحریم‌هایی علیه برخی نهادها و افراد وفادار به ایران در سوریه، عراق، و لبنان. بنابراین، ما با واقعیت‌های جدیدی روبرو شده‌ایم که ایران از آن‌ها برای گسترش نفوذ خود بهره برده است، با گام‌های عملی در سال ۲۰۱۹ برای به دست آوردن جای پا در مدیترانه از طریق توافق‌های سرمایه‌گذاری بلندمدت با دولت سوریه، که به ایران فرصت تثبیت حضور در طول ساحل سوریه را داده است. این موضوع سوالات زیادی را به وجود می‌آورد: دستاوردهای ایران از تثبیت موقعیت خود در مدیترانه چیست؟ تا چه اندازه استراتژی فشار حداکثری آمریکا در کاهش قدرت منطقه‌ای تهران، به‌ویژه در سوریه، مؤثر است؟

افزایش نفوذ ایران در ساحل سوریه

تا سال ۲۰۱۹، علی‌رغم سیاست فشار حداکثری آمریکا، پروژه مرزی ایران برای افزایش نفوذ وارد مرحله جدیدی در سوریه شد زیرا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قراردادها و امتیازات بلندمدتی را در آنجا به دست آورد. ایران در واقع موفق به اجرای کریدور ایرانی در منطقه جغرافیایی که تهران را با مدیترانه از طریق عراق و سوریه متصل می‌کند، شده است، که این امر به ایران جای پایی در ساحل یکی از دریاهای مهم بین‌المللی (مدیترانه) می‌دهد. این موضوع با خشم روسیه و نگرانی اسرائیل مواجه شد. برخی از قراردادهای امضا شده به شرح زیر است:

  • قرارداد اول: بازوی مهندسی سپاه پاسداران، قرارگاه خاتم‌الانبیاء، که بزرگترین شرکت پیمانکاری در خاورمیانه است و از ژوئن ۲۰۱۹ تحت تحریم‌های آمریکا قرار دارد، در تاریخ ۲ سپتامبر ۲۰۱۹، امتیاز ساخت، بهره‌برداری و مدیریت یک بندر تجاری چندمنظوره جدید با طول ۲.۵ کیلومتر در منطقه الحمیدیه، جنوب استان طرطوس، برای مدت ۳۰ تا ۴۰ سال را از دولت سوریه دریافت کرد.
  • قرارداد دوم: انتقال مدیریت مهم‌ترین بندر سوریه و شریان حیاتی اقتصاد سوریه (بندر لاذقیه) در مدیترانه به ایرانیان، طبق گزارش روزنامه تایمز پس از انقضای قرارداد مدیریت امضا شده با مشارکت سوریه و فرانسه در تاریخ ۱ نوامبر ۲۰۱۹. این اقدام نشان‌دهنده عزم ایران برای به دست آوردن سهمی از ثروت سوریه و بهره‌برداری از مزایای مادی در ازای هزینه‌های مالی و انسانی است که ایران در طول هشت سال گذشته متحمل شده است. به نظر می‌رسد که طرف‌های ایرانی و سوری توافق کرده‌اند که ایران مدیریت بندر را در جریان سفر اسد به تهران در فوریه ۲۰۱۹ به دست گیرد.
  • قرارداد سوم: این قرارداد میان سوریه، ایران، و عراق برای اجرای پروژه‌ای که بندر امام خمینی در جنوب استان خوزستان ایران را با بندر بصره عراق و بندر لاذقیه سوریه متصل می‌کند، امضا شد. این پروژه از طریق شبکه‌ای از راه‌آهن که از این کشورها عبور می‌کند، اجرا می‌شود. این پروژه توسط بنیاد مستضعفان سپاه پاسداران تامین مالی و اجرا می‌شود. اولین فاز ۲۲ کیلومتری پروژه، شهر شلمچه ایران را با بصره عراق متصل می‌کند. سپس بندر بصره را به فرودگاه سوریه (۱۵۶ کیلومتر) و مرز سوریه و عراق را به بندر لاذقیه (۱۶۰ کیلومتر) متصل می‌کند. در زمین، ایران پروژه را با تکمیل بخش پروژه راه‌آهن کرمانشاه-بیستون-حمیل در داخل ایران به طول ۱۰۴۱ کیلومتر آغاز کرده است که قبل از فاز اتصال کرمانشاه به بندر امام خمینی قرار دارد.

دستاوردهای ایران برای به حداکثر رساندن نفوذ خود در مدیترانه

دستاوردهای اقتصادی

ایران قصد دارد به عنوان یک هاب کلیدی و بازیگر در پروژه فراساحلی چین که هدف آن احیای جاده ابریشم است، ظاهر شود. بنابراین، تصمیم‌گیران در تهران به خوبی آگاه هستند که ایجاد یک بلوک تجاری ایرانی-عراقی-سوری تحت کنترل ایران – با توجه به اینکه عراق و سوریه در منطقه جغرافیایی جاده ابریشم قرار دارند – از طریق اتصال این سه کشور از طریق پروژه‌های ریلی، کریدورهای زمینی، و بنادر که توسط ایران اجرا و مدیریت می‌شود، ایران را به یک هاب مرکزی و عنصر حیاتی در قلب پروژه جاده ابریشم تبدیل می‌کند. این می‌تواند نفوذ و موقعیت ایران در پروژه را تغییر دهد، که امنیت ایران را به یک اولویت استراتژیک برای رهبران چین، دومین اقتصاد بزرگ جهان پس از ایالات متحده و بزرگترین واردکننده نفت ایران علی‌رغم تحریم‌های اقتصادی بر ایران، تبدیل می‌کند.

اهرم‌های کاهش فشارها و دور زدن تحریم‌ها

ایران دارای یک کارت اهرم قوی دیگر در زمینه حرکت بین‌المللی تجارت، نفت و بار است که با کنترل مستقیم بر تنگه هرمز و به‌طور غیرمستقیم تأثیرگذاری بر تنگه باب‌المندب از طریق شبه‌نظامیان حوثی به دست می‌آید، چرا که مدیترانه به عنوان نقطه ملاقات و پیوند بین سه قاره عمل می‌کند. پروژه‌هایی که ایران را با مدیترانه متصل می‌کنند، همچنین به عنوان ابزاری برای دور زدن تحریم‌های آمریکا عمل می‌کنند. آن‌ها همچنین سیاست فشار حداکثری آمریکا را در این زمینه ناکارآمد می‌کنند، زیرا به ایران امکان می‌دهند که کالاها و نفت را به جهان خارج منتقل کند و فرصت‌های سرمایه‌گذاری در لاذقیه را به حداکثر برساند، که بخشی از استراتژی ایران برای اقامت بلندمدت در سوریه محسوب می‌شود. این پروژه‌ها همچنین گردشگری مذهبی بین ایران، عراق، و سوریه را که با نشانه‌های شیعه پر شده‌اند، تقویت می‌کنند.

دستاوردهای سیاسی

ساحل مدیترانه می‌تواند به ایران یک راه دریایی جایگزین برای بنادر واقع در خلیج فارس بدهد. همچنین فرصتی برای دسترسی به کشورهایی که مشرف به مدیترانه هستند، در غرب اروپا و شمال آفریقا، فراهم می‌کند و اهرم‌های بیشتری علیه منافع آمریکا در آفریقا و اروپا ایجاد می‌کند و ایران را به اسرائیل نزدیک‌تر می‌کند — کشوری که به پروژه منطقه‌ای ایران خصومت دارد. این موضوع یک اهرم امنیتی جدید علیه

اسرائیل ایجاد می‌کند که ایران می‌تواند از آن در نبرد با غرب، اروپا، و ایالات متحده استفاده کند، به ویژه در ارتباط با توافق هسته‌ای و لغو تحریم‌های بین‌المللی اعمال شده بر آن، و همچنین برای سرکوب درخواست‌ها برای خروج ایران از سوریه و مذاکره با جامعه بین‌المللی. این موضوع توضیح منطقی برای این سوال فراهم می‌کند: چرا سوریه برای امپراتوری‌ها و قدرت‌های استعماری که خواهان تسلط بر منطقه هستند، از اهمیت استراتژیک بالایی برخوردار بوده است؟

دستاوردهای نظامی

در پرتو استراتژی توسعه‌طلبانه ایران، به نظر می‌رسد که هدف ایران از کنترل بر بنادر ساحلی سوریه فراتر از صرفاً ایجاد، بهره‌برداری و مدیریت این بنادر باشد. ایرانی‌ها همواره اظهار نظرهایی داشته‌اند که نشان دهنده علاقه تهران به ساحل سوریه و تمایل آن‌ها به احداث پایگاه نظامی در سواحل سوریه است. بنابراین، پیش‌بینی می‌شود که این بنادر به مقرها و موقعیت‌های نظامی تبدیل شوند. ایران همچنین انتظار دارد از کریدورهای زمینی و قطارهای سریع‌السیر برای انتقال سلاح، تجهیزات نظامی و مهمات به شبه‌نظامیان وفادار خود در سوریه (ارتش آزاد شیعه) و حزب‌الله در لبنان استفاده کند. این روش ارزان‌تر از حمل و نقل هوایی است. این موضوع باعث تغییر توازن قدرت علیه اسرائیل می‌شود و به ایران امتیاز نظامی می‌دهد به دلیل نزدیکی به اسرائیل برای انجام اقدامات نظامی گسترده و چند جانبه در صورت وقوع یک درگیری مسلحانه با تل‌آویو و واشنگتن. این امر به ایران امکان می‌دهد که به سرعت در برابر تهدیدات در مدیترانه دور از مناطق استراتژیک کلیدی ایران مستقر شود.

خطرات و پیامدهای استقرار سپاه پاسداران در ساحل سوریه

خطر اول ناشی از جای پای سپاه در مدیترانه در گستردگی قلمرویی است که در معرض خطر و آسیب ایران قرار می‌گیرد. خطر دوم افزایش اهرم‌های ایران علیه منافع دشمنانش است که کشورهایی هستند که روابط استراتژیک با غرب اروپا و ایالات متحده دارند، علاوه بر داشتن یک اهرم جدید در برابر حرکت تجارت و نفت بین‌المللی. خطر سوم دور زدن بیشتر تحریم‌های آمریکا توسط ایران است که به ناکارآمدی سیاست فشار حداکثری آمریکا منجر می‌شود یا حداقل اثربخشی آن را کاهش می‌دهد. در نهایت، این اقدامات به نفع ایران و تقویت قدرت منطقه‌ای آن ختم خواهد شد، نه محدود کردن آن، که توانایی ایران برای تهدید صلح و امنیت جهانی را افزایش می‌دهد.

پیامدهای استقرار سپاه پاسداران در ساحل سوریه

تشدید درگیری ایران و اسرائیل

مواضع ایران در سوریه به دلیل تجاوز از خطوط قرمزی که اسرائیل در سوریه تعیین کرده است، هدف حملات هوایی شدید اسرائیل قرار گرفته‌اند، زیرا ایران سلاح به شبه‌نظامیان در سوریه و لبنان ارسال می‌کند، که توازن قدرت را علیه اسرائیل تغییر می‌دهد. علاوه بر این، با گسترش دامنه نفوذ خود از طریق ایجاد مقرهایی برای برخی از شبه‌نظامیان خود در جنوب سوریه در درعا و قنیطره، شمال اسرائیل، و همچنین تلاش برای محاصره اسرائیل با تکرار مدل حزب‌الله لبنان در جنوب سوریه، خطر به اسرائیل نزدیک‌تر می‌شود. بنابراین، انتظار می‌رود که اسرائیل حملات خود را علیه مواضع ایران به‌طور کلی و مواضع آن در لاذقیه به‌ویژه پس از آن که تصمیم‌گیران در تل‌آویو اعلام کردند که ایران از خطوط ریلی و کریدورها برای انتقال سلاح به حزب‌الله و شبه‌نظامیان خود در سوریه استفاده خواهد کرد، افزایش دهد. این به اسرائیل کمک می‌کند که حملات آینده ممکن را علیه مواضع ایران در لاذقیه مشروع کند، زیرا به خوبی از نیت ایران برای به دست آوردن جای پایی در سواحل مدیترانه و سردردی که حضور ایران در مدیترانه برای اسرائیل ایجاد خواهد کرد، آگاه است.

افزایش تنش‌های روسیه و ایران

کنترل بر بنادر یکی از نقاط اصلی اختلاف بین ایران و روسیه است، زیرا هر دو به دنبال تقویت حضور خود در سوریه هستند. روس‌ها معتقدند که ایران در دست‌یابی به جای پایی در نوار ساحلی نفوذ روسیه را کاهش داده و منافع روسیه را تحت تاثیر قرار می‌دهد. این موضوع مسکو را در یک معضل قرار می‌دهد هنگامی که جت‌های اسرائیلی به کشتی‌های ایرانی که در بنادر پهلو می‌گیرند یا سلاح‌های ایرانی ذخیره‌شده در بنادر حمله می‌کنند. حملات اسرائیلی‌ها در نزدیکی سیستم‌های دفاع هوایی روسیه خواهد بود که روسیه را در موقعیت دشواری با سوریه، ایران، و اسرائیل قرار می‌دهد. این موضوع توضیح‌دهنده افزایش حضور نظامی روسیه در ساحل سوریه و چشم‌پوشی روسیه از حملات نظامی پی در پی اسرائیل علیه مواضع ایران در قلمرو سوریه برای کاهش نفوذ ایران است. انتظار می‌رود که سیاست چشم‌پوشی روسیه نسبت به حملات اسرائیل ادامه یابد تا زمانی که منافع روسیه را تامین کند.

نشانه‌های آینده

به نظر می‌رسد که مسیر ایرانی‌ها به سوی ساحل سوریه به‌طور کلی و بندر لاذقیه به‌طور خاص، یک بستر گل‌های رز نیست. این به دلیل تحریم‌ها، حملات اسرائیلی، هماهنگی روسیه و اسرائیل علیه نفوذ ایران در سوریه و امتناع برخی از دستگاه‌های امنیتی سوریه از واگذاری کامل بندر به ایرانیان است زیرا از محروم شدن از درآمدهای حاصل از قاچاق از طریق بندر هراس دارند. اما جاه‌طلبی‌های ایران نسبت به ساحل سوریه با گام‌ها و حرکت‌هایی در زمین همراه بوده است که دامنه خطر ایران را گسترش می‌دهد زیرا ایرانیان اهرم جدیدی بر حرکت تجارت بین‌المللی در مدیترانه به دست خواهند آورد. این موضوع استراتژی فشار حداکثری آمریکا را در زمینه کاهش نفوذ ایران به یک آزمون قاطع قرار می‌دهد. این موضوع سوالی را مطرح می‌کند: تا چه حد ایالات متحده در جدیت خود در مقابله با نفوذ منطقه‌ای ایران و رسیدگی به خطر ایران در مدیترانه موفق است؟ این باید در پرتو این واقعیت در نظر گرفته شود که ایران در حال گسترش نفوذ خود و تقویت موقعیت خود است نه تنها با حفظ اهرم‌هایی که در پاسخ به استراتژی فشار حداکثری آمریکا در اختیار دارد، بلکه همچنین با کسب اهرم‌های جدیدی مربوط به حرکت تجارت بین‌المللی و نفت از طریق ایجاد مواضع در ساحل سوریه.


پاورقی ها:

⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: موسسه بین‌المللی مطالعات ایران

Dangers of the IRGC’s Control Over Ports on the Syrian Coast and the Impact of the US Maximum Pressure Strategy

💡 درباره منبع: موسسه بین‌المللی مطالعات ایران یک مرکز تحقیقاتی و تحلیل‌های استراتژیک است که به ارائه مقالات و تحلیل‌های عمیق درباره مسائل منطقه‌ای و جهانی می‌پردازد.

✏️ درباره نویسنده: تیم تحریریه رصانه مجموعه‌ای از کارشناسان و نویسندگان با تجربه در حوزه تحلیل‌های استراتژیک و مسائل منطقه‌ای است.