اکونومیست : «ترامپ باید به ایران چیزی بیش از بمب، خشم و تحقیر پیشنهاد دهد» | ۲ تیر ۱۴۰۴

پس از حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران، ترامپ باید فوراً به دیپلماسی روی آورده و راهی برای جلوگیری از تشدید تنش و تضمین آینده‌ای باثبات‌تر برای خاورمیانه ارائه دهد.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۴ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: اکونومیست/نامشخص | 📅 تاریخ: June 22nd 2025 / ۲ تیر ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

⚖️ توجه مهم: مطالب منتشرشده در این مقاله برگرفته از رسانه‌ها و منابع رسمی غربی/عربی/عبری هستند که ممکن است دارای جهت‌گیری‌های سیاسی، امنیتی یا تبلیغاتی خاصی باشند. انتشار این مطالب از سوی «سورس‌ما» به‌منزلهٔ تأیید محتوای آن‌ها نیست، بلکه صرفاً با هدف آگاهی‌بخشی، شناخت دقیق‌تر از طرف مقابل، و تحلیل راهبردی منتشر می‌شوند. خوانندگان به‌ویژه در ایران، لازم است این محتوا را با درک حساسیت‌های رسانه‌ای و اهداف احتمالی منتشرکنندگان اصلی، مطالعه کنند.


لزوم دیپلماسی پس از حمله نظامی

دونالد ترامپ با وعده دور نگه داشتن آمریکا از جنگ‌های خارجی به قدرت رسید. اما در ۲۲ ژوئن، نیروهای آمریکایی به کارزار اسرائیل علیه ایران پیوستند و سه سایت هسته‌ای این کشور را هدف قرار دادند. وظیفه کنونی رئیس‌جمهور آمریکا این است که رهبران ایران را برای اجتناب از یک تشدید تنش ویرانگر منطقه‌ای تحت فشار قرار دهد و همزمان، آنها را متقاعد سازد که هرگونه اندیشه تلاش برای دستیابی به سلاح هسته‌ای را کنار بگذارند. هیچ‌یک از این دو مأموریت آسان نخواهد بود.

حمله ایالات متحده، در ساعات اولیه صبح یکشنبه به وقت محلی، شامل موج‌هایی از بمب‌افکن‌های بی-۲ بود که به طور مکرر تأسیسات هسته‌ای در فردو و نطنز را هدف قرار دادند. همچنین، موشک‌های کروز پرتاب‌شده از زیردریایی به تأسیساتی در اصفهان اصابت کردند. آقای ترامپ ضمن ستایش از موفقیت این مأموریت، اعلام کرد که برنامه هسته‌ای ایران «کاملاً و تماماً نابود شده است». او همچنین به ایران هشدار داد که از هرگونه اقدام تلافی‌جویانه خودداری کند.

ارزیابی خسارات و خطر انتقام‌جویی

به نظر می‌رسد این حمله بمباران، آسیب جدی به سه سایت مذکور وارد کرده است، اما رئیس‌جمهور نمی‌تواند از میزان دقیق آن اطمینان حاصل کند – حتی خود ایران نیز هنوز فرصت ارزیابی کامل ابعاد خسارت را نیافته است. او قطعاً حق دارد نگران اقدامات انتقام‌جویانه ایران باشد. همین خطر توضیح می‌دهد که چرا نشریه اکونومیست پیشتر استدلال کرده بود که ورود شتابزده به این درگیری، انتخاب نادرستی برای آمریکا بوده است. ما نگران بودیم که موازنه سود و زیان، در مجموع، منفی باشد: بمباران، برنامه هسته‌ای ایران را به میزان نامشخصی به تأخیر می‌اندازد، اما در مقابل، ایران، نیروهای نیابتی یا سلول‌های تروریستی آن می‌توانند به کشتار نیروها و غیرنظامیان آمریکایی ادامه دهند، کشورهای حوزه خلیج فارس را به وحشت اندازند و با ایجاد ناامنی در تنگه هرمز برای نفتکش‌ها، قیمت جهانی انرژی را به شدت افزایش دهند.

اکنون که آقای ترامپ با شتاب وارد عمل شده است، باید احتمال خارج شدن کنترل اوضاع در منطقه را به حداقل برساند. خوشبختانه، به نظر می‌رسد خود حمله به گونه‌ای طراحی شده است که به این هدف کمک کند. در نه روز گذشته، اسرائیل طیف وسیعی از اهداف سیاسی، نظامی و اقتصادی، و همچنین هسته‌ای را مورد حمله قرار داده است. اسرائیل همچنین تلویحاً اشاره کرده است که ممکن است به دنبال تغییر رژیم در ایران باشد. در مقابل، ایالات متحده منحصراً بر سایت‌های هسته‌ای متمرکز شد که گمان می‌رود برخی از آنها فراتر از دسترس نیروی هوایی اسرائیل قرار دارند. آقای ترامپ به صراحت اعلام کرده است که حداقل تا زمانی که ایران خویشتن‌داری نشان دهد، به دنبال سرنگونی رژیم ایران نیست.

ضرورت دیپلماسی و پیشنهاد به ایران

آقای ترامپ باید فوراً به مسیر دیپلماسی بازگردد. او در سخنرانی خود اعلام کرد که «اکنون زمان صلح است». اگر او به آنچه می‌گوید اعتقاد دارد، باید بی‌درنگ جایگزینی به ایران پیشنهاد دهد که این کشور را از شلیک موشک‌های تلافی‌جویانه به پایگاه‌های آمریکایی و کشورهای عربی منصرف سازد. این به معنای پیگیری درخواست پیت هگست، وزیر دفاع، برای بازگرداندن ایران به میز مذاکرات درباره برنامه هسته‌ای‌اش است. اگر آقای ترامپ، ضمن اصرار بر اینکه ایران ذخایر اورانیوم غنی‌شده خود را تحویل دهد و تحت بازرسی‌های دقیق بین‌المللی قرار گیرد، این اصل را بپذیرد که ایران می‌تواند ظرفیت غنی‌سازی محدودی داشته باشد (احتمالاً به عنوان بخشی از یک کنسرسیوم منطقه‌ای که در خارج از خاک ایران فعالیت می‌کند)، احتمال آغاز این مذاکرات افزایش خواهد یافت.

اگر آقای ترامپ از این فرصت بهره نبرد، ایران به احتمال زیاد تلاش‌های خود را برای تبدیل شدن به یک قدرت هسته‌ای، به شیوه‌ای حتی پنهان‌کارانه‌تر، مضاعف خواهد کرد. نخستین گام نامطلوب در این مسیر، اعلام خروج ایران از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) خواهد بود. این اقدام نشان خواهد داد که تأثیر بمباران آمریکا و اسرائیل، تشدید بلندپروازی‌های هسته‌ای ایران بوده است. خروج از NPT همچنین تلاش‌های آتی برای نظارت بر برنامه هسته‌ای ایران را از دسترس بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) دور خواهد کرد.

هیچ‌کس نمی‌داند آیا رژیم ایران موفق شده است پیش از حمله آمریکا و اسرائیل، اورانیوم غنی‌شده و اجزای کلیدی برنامه هسته‌ای خود را پنهان کند یا خیر. پس از خسارات ناشی از این حملات، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هرگز قادر به ارائه گزارشی دقیق از ذخایر هسته‌ای ایران نخواهد بود. اگر ایران برنامه خود را از سر بگیرد، دستیابی به بمب اتمی می‌تواند چندین سال به طول انجامد، یا اینکه به سرعت محقق شود.

در هر صورت، آمریکا با چشم‌انداز نیاز به کمک مکرر به اسرائیل برای حمله به تأسیسات ایران، یا – همان‌طور که مأموریت روز یکشنبه نشان داد – انجام مستقیم این کار توسط خود، روبرو خواهد شد. یکی از انگیزه‌های ایران برای مجازات آمریکا در شرایط کنونی این خواهد بود که با نشان دادن پرهزینه بودن چنین عملیات‌هایی، اجرای آنها را در آینده پیچیده‌تر سازد. پیشنهاد فوری مذاکرات می‌تواند به کاهش هرگونه اقدام تلافی‌جویانه از سوی ایران به حملاتی صرفاً برای حفظ آبرو کمک کند. اگر چنین شود، آقای ترامپ باید این حملات را نادیده گرفته و ایران را برای حضور در میز مذاکره تحت فشار قرار دهد.

بازسازی اعتماد و طرح صلح جامع

و در نهایت، آقای ترامپ باید تلاشی را برای خارج کردن خاورمیانه از چرخه جنگ‌های مداوم آغاز کند. با این بمباران، او متحدان عرب خود را به شدت نگران و متزلزل کرده است. پس از سفر او به کشورهای حوزه خلیج فارس در ماه مه، آنها به این باور رسیده بودند که او ضمن ادامه مذاکرات، اسرائیل را مهار خواهد کرد. چشم‌انداز حملات مکرر به ایران از سوی اسرائیل با حمایت آمریکا، تهدیدی جدی برای دیدگاه آنها از منطقه‌ای است که از طریق رفاه و شکوفایی اقتصادی به صلح دست می‌یابد.

آقای ترامپ باید با استفاده از نفوذ جدید خود بر اسرائیل، برای بازسازی این اعتماد تلاش کند. با کمک به بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، از طریق بمباران تأسیسات فردو، آقای ترامپ اکنون از اهرم فشار بی‌سابقه‌ای بر او برخوردار است. او باید از این اهرم نه تنها برای پایان دادن به حملات نیروی هوایی اسرائیل به ایران – جایی که به هر حال اهداف هسته‌ای آن رو به اتمام است – بلکه برای وادار کردن اسرائیل به پایان دادن فوری به جنگ در غزه نیز استفاده کند؛ جنگی که در آن حماس را با هزینه جان ده‌ها هزار فلسطینی به خاکستر تبدیل کرده است.

هرگز لحظه‌ای مساعدتر و همچنین ضروری‌تر از اکنون برای ارائه یک طرح صلح جامع – از جمله برای فلسطینیان – وجود نداشته است. در ۲۰ ماه گذشته، اسرائیل کنترل مخرب ایران بر هلال شبه‌نظامیان و رژیم‌های دست‌نشانده در منطقه را به شدت تضعیف کرده است. اکنون نیز ستون دیگر سرپیچی ایران از آمریکا و غرب، یعنی برنامه هسته‌ای‌اش، را تضعیف نموده است. ایران همواره مانعی بر سر راه «برنامه رفاه» کشورهای حوزه خلیج فارس بوده است. اکنون زمان مناسبی است تا مشخص شود آیا این وضعیت تغییر کرده است یا خیر.

خطر واکنش ایران و دوراهی آمریکا

حتی اگر آقای ترامپ تمامی این موارد را پیشنهاد دهد، ایران ممکن است با این وجود، ایجاد آشوب و ناآرامی را ترجیح دهد. رهبران ایران به تازگی متحمل تحقیر شده‌اند. آنها پیشتر نیز در داخل کشور از محبوبیت چندانی برخوردار نبودند و اکنون مردم خود را در معرض حمله قرار داده‌اند. رژیم ممکن است چنین محاسبه کند که اگر پاسخی ندهد، ماه‌های آینده می‌تواند شاهد یک کودتای داخلی یا چالشی از سوی خیابان‌ها باشد.

این وضعیت، آمریکا را در یک دوراهی دشوار قرار می‌دهد. اگر ایران تعداد زیادی از آمریکایی‌ها را به قتل برساند، آقای ترامپ مجبور به پاسخگویی خواهد شد. در آن صورت، اهداف جنگی او به ملزم ساختن ایران به توقف حملات، یا حتی درخواست تغییر رژیم تغییر خواهد کرد. و با این حال، با استفاده صرف از نیروی هوایی، حتی آمریکا نیز برای تحمیل هر یک از این دو هدف با مشکل مواجه خواهد شد. عملیاتی با هدف قابل تحسین توقف گسترش سلاح‌های هسته‌ای، می‌تواند در نهایت به تسریع آن منجر شود. چقدر بهتر است که آقای ترامپ، پس از یک نمایش خیره‌کننده از قدرت آمریکا، تمام تلاش خود را صرف پیگیری فوری دیپلماسی نماید.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما:The Economist

💡 درباره منبع: اکونومیست (The Economist) یک هفته‌نامه خبری و بین‌المللی چاپ لندن است که به دلیل پوشش عمیق مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در سراسر جهان شهرت دارد.

✏️ درباره نویسنده: این مقاله توسط هیئت تحریریه اکونومیست تهیه شده و بیانگر دیدگاه‌های سرمقاله‌ای این نشریه است.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.