نشریه فارن پالیسی: «جدول تناوبی دولت‌ها» | ۲۱ خرداد ۱۴۰۴

معرفی یک فراشاخص جدید برای ارزیابی قدرت، دولت‌مندی و ثبات کشورها، فراتر از معیارهای سنتی نظامی و اقتصادی، و بررسی جایگاه قدرت‌های بزرگ و نوظهور در این نظم نوین.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۷ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن پالیسی/پاراگ خانا | 📅 تاریخ: ۱۳ مارس ۲۰۲۵ / ۲۳ اسفند ۱۴۰۳

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


شاید اکنون بهترین زمان برای انتشار یک رتبه‌بندی جهانی دیگر از ملت‌ها به نظر نرسد. شاخص‌های حکمرانی جهانی بانک جهانی (WGI) اخیراً به دلیل مبهم و مغرضانه بودن مورد انتقاد قرار گرفته‌اند. مجموعه داده‌های انواع دموکراسی (V-Dem)، یک پروژه دانشگاهی سوئدی، روش‌شناسی پیشرفته‌ای را که ترکیبی از نظرسنجی‌ها با ابررایانه‌ها است، تبلیغ می‌کند، با این حال نتایج آن به وضوح نشان‌دهنده علاقه بیشتر به لیبرالیسم حقوقی تا عملکرد دموکراتیک واقعی است. به نظر می‌رسد عینیت غیرممکن است – با این حال ما تلاش می‌کنیم.

ما باید برای بهبود رتبه‌بندی‌ها تلاش کنیم زیرا آنها نحوه ارزیابی ما از دولت‌ها و نحوه رفتار دولت‌ها را شکل می‌دهند. به عنوان مثال، مجموعه گزارش‌های رقابت‌پذیری جهانی مجمع جهانی اقتصاد (CGR) با برانگیختن روحیه رقابتی در میان کشورهایی که به دنبال ارتقای رتبه خود بودند – با علم به اینکه سرمایه‌گذاران از این امتیازات در تخصیص دارایی استفاده می‌کنند – چندین دهه موفقیت کسب کرد.

امروزه، ما انبوهی از شاخص‌ها را در اختیار داریم که دولت‌ها را بر اساس معیارهایی مانند قدرت نظامی، ثروت مالی، ظرفیت صنعتی، نوآوری فناورانه، دموکراسی، آزادی اقتصادی، پایداری، اعتبار و موارد دیگر رتبه‌بندی می‌کنند. اما بررسی هر شاخص به صورت مجزا اطلاعات زیادی در مورد استحکام کلی دولت به ما نمی‌دهد. طبقه‌بندی معنادار دولت‌ها مستلزم ایجاد یک فراشاخص از این متغیرهای کمی و کیفی متنوع در حوزه‌های استراتژیک، اقتصادی، فناورانه، اجتماعی و سایر حوزه‌ها است.

بدین منظور، ما مفتخریم که اولین نسخه از جدول تناوبی دولت‌ها (PTOS) را ارائه می‌کنیم. درست همانطور که عناصر طبیعی در درجات مختلف فراوانی یا کمیابی در سراسر سیاره پراکنده شده‌اند، ویژگی‌های برجسته آنها به زیبایی در جدول تناوبی عناصر نشان داده شده است.

جدول تناوبی مشابه دولت‌ها (PTOS) به عنوان یک فراشاخص از بیش از دوازده معیار اساسی طراحی شده است که در دسته‌های قدرت و دولت‌مندی گروه‌بندی شده‌اند و مجموع این امتیازات نشان‌دهنده ثبات کلی یک دولت است.

این روش‌شناسی برای در نظر گرفتن تأکید سنتی در روابط بین‌الملل بر قابلیت‌های بالقوه یک دولت (قدرت) ناشی از اندازه سرزمینی، جمعیت، دارایی‌های نظامی، پایگاه صنعتی و وزن اقتصادی، و همچنین نگرانی‌های معاصرتر علوم سیاسی در مورد ظرفیت نهادی (دولت‌مندی) که با کارایی خدمات عمومی، حاکمیت قانون و توسعه اجتماعی اندازه‌گیری می‌شود، طراحی شده است. همچنین از مجموعه داده‌های جدیدی بهره می‌برد که عوامل آشکارا مهم اما از نظر تاریخی نادیده گرفته شده مانند کیفیت زندگی، امنیت غذایی و انعطاف‌پذیری آب و هوایی را در بر می‌گیرد.

دانشمندان تمایل دارند در مورد «دولت» تعمیم دهند، گویی واقعیت هرگز نمی‌تواند با کهن‌الگوی دانشگاهی مطابقت داشته باشد. اما هرگز به اندازه امروز دولت وجود نداشته است و فراتر از اشتراکات قانونی بین آنها – شباهت‌ها در شکل – طیف وسیعی در عملکرد وجود دارد. قدرت و دولت‌مندی به تنهایی معیارهای مفیدی هستند، اما وسیله‌ای برای رسیدن به یک هدف نیز هستند: ثبات، که ترکیبی است که از جمع کردن امتیازات قدرت و دولت‌مندی هر کشور به دست می‌آید.

این از نظر تجربی مناسب است: ما باید انتظار داشته باشیم که دولت‌هایی که هم قوی و هم مستحکم هستند، ثبات پایداری را تجسم بخشند. همچنین از نظر هنجاری بی‌طرف است: دولت‌ها به طور جهانی آرزوی غربی‌تر یا دموکراتیک‌تر شدن را ندارند، اما هر دولتی می‌خواهد باثبات‌تر باشد. در واقع، در دنیای پیچیده‌ای که حاکمیت، ظرفیت دولتی و انسجام اجتماعی تحت فشار دائمی ناشی از درگیری‌های مرزی، رقابت اقتصادی، فشار مالی، نوسانات آب و هوایی، مهاجرت گسترده و سایر چالش‌ها قرار دارند، ثبات فضیلت اصلی است که باید از آن به عنوان معیاری برای مقایسه دولت‌ها استفاده کنیم. اکنون ما یک رویکرد دقیق برای اندازه‌گیری واقعی آن داریم.

جدول تناوبی دولت‌ها (PTOS) می‌تواند به مخاطبان بسیاری خدمت کند. دانشجویان می‌توانند یاد بگیرند که به جای پذیرش رویکردهای منسوخ که عمدتاً بر عوامل نظامی تمرکز دارند، به طور گسترده‌تری در مورد معیارهای واقعی مورد استفاده برای ارزیابی ملت‌ها فکر کنند. محققان می‌توانند این مؤلفه‌ها را در تحلیل‌های خود بگنجانند تا تصویر غنی‌تری از واقعیت میدانی یک جامعه به دست آورند. سرمایه‌گذاران و آژانس‌های رتبه‌بندی می‌توانند روش‌شناسی‌های خود را برای گنجاندن متغیرهای مهم جدیدی که بر عملکرد دولت تأثیر می‌گذارند، به‌روز کنند. مسافران، مهاجران و کوچ‌نشینان دیجیتال می‌توانند از آن برای تصمیم‌گیری در مورد مکانی که می‌خواهند زندگی خوبی را دنبال کنند، استفاده کنند. مهمتر از همه، دولت‌ها باید ببینند که دولت‌هایشان در معیارهای فردی چگونه عمل می‌کنند و برای تبدیل شدن به نسخه‌های بهتری از خود تلاش کنند.

جدول تناوبی دولت‌ها (PTOS) برای ناامید کردن دانش‌آموزانی که کلاس شیمی دبیرستان خود را به یاد نمی‌آورند، طراحی نشده است. این یک روش اکتشافی برای قابل فهم کردن داده‌های فضایی و ایجاد خوشه‌های معنی‌دار بر اساس شاخص‌هایی است که در دنیای امروز مرتبط هستند.

به منظور تقلید از جدول تناوبی عناصر، امتیاز قدرت مشابه عدد اتمی است که نشان‌دهنده تعداد پروتون‌ها در هسته اتم است؛ امتیاز دولت‌مندی مربوط به نقش پیوند دهنده نوترون‌ها است؛ و امتیاز ثبات کلی مربوط به جرم اتمی است که تعداد کل پروتون‌ها و نوترون‌ها را نشان می‌دهد.

دولت‌ها از چپ به راست و از بالا به پایین بر اساس امتیاز ثبات کلی خود مرتب شده‌اند. ما در این تصویرسازی فقط ۵۰ کشور برتر و ۵۰ کشور پایین‌تر را نشان می‌دهیم تا شکل جدول تناوبی عناصر را تقلید کنیم. ۹۶ کشور میانی را در گزارش کامل مشاهده کنید یا نقشه همه کشورها را در زیر کاوش کنید.

همانند جرم اتمی در جدول تناوبی عناصر، دولت‌هایی با بالاترین امتیاز ثبات در پایین سمت راست یافت می‌شوند، نه بالا سمت چپ. یک نکته دیگر: ما از سازماندهی بیشتر دولت‌ها به «دوره‌ها» و «گروه‌ها» مانند جدول تناوبی خودداری کرده‌ایم.

سطح بالای کشورهایی که بر اساس ثبات کلی رتبه‌بندی شده‌اند، شامل کشورهای بزرگ و کوچک، با نمایندگی در سراسر آمریکای شمالی، اروپا و آسیا است. با حداکثر امتیاز ۲۶، کمتر از دو امتیاز کشورهای رتبه اول و دهم را از هم جدا می‌کند، که نشان می‌دهد هیچ متغیر واحدی به طور گمراه‌کننده‌ای بر سایر متغیرها غلبه نمی‌کند.

واضح است که بزرگتر بودن لزوماً بهتر نیست: سوئیس در صدر قرار دارد و آلمان و ژاپن به دلیل امتیازات بالاتر در دولت‌مندی، کمی بالاتر از ایالات متحده قرار دارند. قدرت نظامی واشنگتن با بدهی بالا و پایگاه صنعتی ضعیف‌تر آن تعدیل می‌شود. با از هم پاشیدن دولت توسط الیگارشی سیاسی و پلوتوکراسی اقتصادی، انسجام اجتماعی ضعیف ایالات متحده نیز در مسیر اشتباهی قرار دارد.

شاید انتظار می‌رفت چین که اکنون بزرگترین اقتصاد جهان از نظر قدرت خرید تعدیل شده است، رتبه بالاتری کسب کند، اما رویکرد بین رشته‌ای PTOS عملکرد پایین‌تر آن را در آزادی اقتصادی و سیاسی، پاسخگویی ضعیف، پایداری پایین و وضعیت درآمد متوسط ​​جریمه می‌کند.

کشورهای بزرگ دیگری مانند هند، برزیل و روسیه با توجه به حکمرانی ضعیف، ظرفیت پایین دولتی و توسعه نیافتگی نسبی در رده دوم قرار می‌گیرند. به دلایل مشابه، نیجریه – که در میانه جدول قرار می‌گیرد و در این تصویرسازی نشان داده نشده است – با رتبه ۱۲۰ از ۱۹۶ کشور، بسیار پایین‌تر قرار دارد. اندازه اهمیت دارد، اما متعادل کردن آن با دولت‌مندی تصویر سالم‌تری از آنچه یک ملت باثبات و شایسته تقلید را می‌سازد، به ما می‌دهد.

این رویکرد فراشاخص جامع چندین مزیت نسبت به رتبه‌بندی‌های محدود ارائه می‌دهد. این رویکرد معیارهایی را که هم با اهمیت بین‌المللی و هم با حکمرانی داخلی مطابقت دارند، تجمیع می‌کند، به جای اینکه آنها را جداگانه بررسی کند. همچنین سوگیری را که صرفاً به دلیل بزرگ و/یا پرجمعیت بودن به دولت‌ها امتیاز می‌دهد و همچنین پیش‌فرض گسترده مبنی بر اینکه دموکراسی‌ها بهتر اداره می‌شوند را اصلاح می‌کند.

با بررسی عمیق‌تر دو موضوع اصلی قدرت و دولت‌مندی، چندین یافته مهم برجسته می‌شود.

اول، علی‌رغم اندازه کوچکشان، سوئیس، سوئد و سنگاپور فراتر از وزن خود در قدرت ملی عمل می‌کنند و همزمان ظرفیت دولتی فوق‌العاده بالایی را به نمایش می‌گذارند. این باید به دولت‌های بزرگ یادآوری کند که چقدر می‌توانند از کشورهایی که توانایی ناکارآمدی را ندارند، در مورد حکمرانی خوب بیاموزند. (مبارزان با ناکارآمدی دولتی در واشنگتن باید به این نکته توجه کنند.)

دوم، امتیاز بالای ثبات کلی که ناشی از قدرت است، نمی‌تواند ضعف‌های حکمرانی را پنهان کند – همانطور که به عنوان مثال در روسیه، ترکیه و مکزیک مشاهده می‌شود. با همین منطق، بیشترین نگرانی مربوط به کشورهایی است که اندازه جغرافیایی و جمعیتی آنها هاله‌ای از قدرت را به آنها می‌بخشد اما امتیازات دولت‌مندی آنها به طرز وحشتناکی پایین است – پاکستان، بنگلادش، نیجریه، اتیوپی، مصر و جمهوری دموکراتیک کنگو در اینجا برجسته هستند.

این ملت‌ها هشداری هستند مبنی بر اینکه مشکل دولت ناکام محدود به ملت‌های کوچکتر نیست. در واقع، اکثر کشورهای جهان هم از نظر قدرت و هم از نظر دولت‌مندی رتبه پایینی دارند و امتیازات حکمرانی و توسعه آنها پایین است. اکثر کشورها دولت‌های شکننده‌ای هستند.

سومین نکته این است که ما باید بسیار بیشتر بر معیارهای حکمرانی خوب تمرکز کنیم تا صرفاً دموکراسی. تنها تعداد انگشت‌شماری از دموکراسی‌ها در مناطق توسعه‌نیافته – به‌طور خاص، کاستاریکا، اروگوئه و بوتسوانا – پیشرفت کافی در ارائه کیفیت زندگی قابل قبولی از خود نشان می‌دهند. در همین حال، بزرگترین مجموعه کشورها در دموکراسی رتبه بالاتری نسبت به توسعه دارند، که با توجه به اینکه اکثر آنها برای مدت طولانی دموکراسی بوده‌اند بدون اینکه به توسعه قوی دست یابند، نشانه نگران‌کننده‌ای است. اگر انتخابات نتواند کیفیت زندگی مناسبی را ارائه دهد، آیا جای تعجب است که نارضایتی جهانی از دموکراسی وجود داشته باشد؟

اگرچه همبستگی مثبت قوی بین امتیازات دموکراسی و حکمرانی وجود دارد، آنهایی که در هر دو دسته بالاترین رتبه را دارند، مظنونان معمول اسکاندیناوی – نروژ، فنلاند و دانمارک – و همچنین سایر پادشاهی‌های کوچک و دموکراسی‌های پارلمانی هستند. در حالی که سیستم‌های آنها قابل تحسین است، آنها آینده احتمالی اکثر ملت‌ها نیستند. در همین حال، دموکراسی‌های بزرگی مانند هند، برزیل و فیلیپین در حکمرانی رتبه ضعیفی دارند و بنابراین به سختی می‌توانند الگویی برای بقیه جهان باشند. بنابراین، برای اکثر مردم در جهان دموکراتیک، چیز زیادی برای جشن گرفتن وجود ندارد.

خبر خوب این است که کشورهای بسیار بیشتری در حکمرانی نسبت به دموکراسی عملکرد خوبی دارند و طیف وسیعی از وضعیت اقتصادی-اجتماعی را در بر می‌گیرند. یک زیرمجموعه از این کشورها شامل سنگاپور، مالزی، تایلند، امارات متحده عربی و عربستان سعودی است – کشورهایی با درآمد متوسط ​​تا بالا و رژیم‌های متنوع. سایر کشورها – به ویژه ازبکستان و عمان – در دموکراسی رتبه پایینی دارند اما در توسعه رتبه بالایی دارند. آنها همراه با چین و ویتنام، استدلال قوی برای بررسی طیف گسترده‌ای از مسیرهای موجود برای دستیابی به دولت‌مندی قوی ارائه می‌دهند.

یکی از ویژگی‌های مهم مشخصات کلی یک دولت، گرایش دیپلماتیک آن است. دولت‌ها، مانند عناصر، تمایل به تشکیل ترکیبات، به ویژه انجمن‌های منطقه‌ای مانند اتحادیه اروپا یا انجمن کشورهای جنوب شرقی آسیا دارند. با افول هژمونی ایالات متحده و ظهور گروه‌بندی‌های چندجانبه جدید، شدت مشارکت دولت‌ها در نهادهای دیپلماتیک می‌تواند بسیار ملموس‌تر و آشکارتر از جهان‌بینی آنها نسبت به اشارات مبهم نقشه‌نگاری به «شمال»، «جنوب»، «شرق» یا «غرب» یا الگوهای رأی‌گیری در مجمع عمومی سازمان ملل باشد.

در این نمودار ون، توزیع عضویت سه گروه استراتژیک مهم را مشاهده می‌کنیم: «ناتو و دوستان» هم اعضای رسمی ناتو و هم سایر مشارکت‌های نظامی و اطلاعاتی تحت رهبری غرب را که در سراسر جهان گسترده شده‌اند، مانند مشارکت برای صلح، کواد و فایو آیز، در بر می‌گیرد. سازمان همکاری شانگهای (SCO)، که «ناتوی شرق» لقب گرفته است، نه تنها اعضای اصلی خود یعنی چین و جمهوری‌های سابق آسیای میانه شوروی، بلکه تعداد فزاینده‌ای از شرکای گفتگو را که به دنبال همکاری امنیتی و انجمن‌هایی برای افزایش اعتبار خود هستند، در بر می‌گیرد. بریکس و دوستان شامل پنج عضو موسس (که با سازمان همکاری شانگهای همپوشانی دارند) و همچنین اعضای جدیدتر و کشورهای نامزد مشتاق دسترسی به چارچوب‌های پیشنهادی آن برای تامین مالی تجارت، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و دلارزدایی است. این قالب بصری به ما امکان می‌دهد به راحتی مشاهده کنیم که چگونه سازمان همکاری شانگهای و بریکس به مناطقی که به طور سنتی خانه متحدان ایالات متحده بوده‌اند، مانند غرب آسیا و جنوب شرقی آسیا، نفوذ کرده‌اند. عربستان سعودی، امارات متحده عربی و هند در خط مقدم практику многосторонности قرار دارند – ایجاد روابط قوی در همه جهات برای به دست آوردن بهترین معامله برای خود. اگر ترکیه، یک عضو رسمی ناتو، روزی به سازمان همکاری شانگهای بپیوندد، سرها در بروکسل منفجر خواهد شد. در واقع، همانطور که در چند هفته اول دراماتیک دولت دوم ترامپ دیده‌ایم، حتی سیالیت بیشتری در سراسر مناطق نمودار ون نسبت به آنچه پارتیشن‌های آن نشان می‌دهند، وجود دارد. کشورهای بیشتری در حال همسویی چندگانه هستند و مانند اتم‌هایی با ظرفیت بالا با تمایل به ایجاد پیوند با دیگران عمل می‌کنند.

در سراسر جهان پسااستعماری، مناطق مبهم به اندازه ملت‌ها واقعی هستند. دولت دفاکتوی کردستان به اندازه دولت دژوره سودان جنوبی «واقعی» است یا حتی بیشتر. داعش یک دولت سیاسی به رسمیت شناخته شده نیست، اما با این وجود یک واحد ژئوپلیتیکی است که قلمرو را کنترل می‌کند – حتی اگر قلمرو آن روزانه یا هفتگی تغییر کند.

همین امر در مورد کارتل سینالوآ در مکزیک، یا بوکوحرام، الشباب و شبه‌نظامیان مختلف تحت حمایت گروه واگنر در سراسر آفریقا نیز صادق است. آنها – و شبکه‌های مالی و لجستیکی بین‌المللی که از آنها حمایت می‌کنند – همگی قابل تجسم هستند، حتی اگر تعاریف قانونی دولت‌مندی را برآورده نکنند. بیایید «مناطق خاکستری» را نقشه‌برداری کنیم.

همین امر در مورد شرکت‌های هلدینگی که امتیازات معدنی، مناطق ویژه اقتصادی، بنادر آزاد و سایر زیرساخت‌های فیزیکی را که به موازات حوزه‌های قضایی رسمی مستقل عمل می‌کنند، در اختیار دارند و اداره می‌کنند نیز صادق است. معامله‌گران کالا، ناوگان‌های کشتیرانی سایه، مشاوران مدیریت جهانی و البته پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی نه برای کنترل زمین، بلکه برای اتصال عرضه و تقاضا، اعم از منابع به بازارها، کالاها به مشتریان، یا تولیدکنندگان محتوا به مخاطبان، وجود دارند.

بنابراین، دوران کنونی نه تنها دوران تغییر ساختاری در دولت‌های قدرتمند سرزمینی، بلکه دوران تغییر سیستمی از نظر ماهیت خود واحدها نیز هست: کشورها، شرکت‌ها و جوامع در سراسر حوزه‌های فیزیکی و دیجیتال.

در این ماتریس نوظهور، دولت‌ها و بازیگران غیردولتی روابطی دوطرفه دارند که با اهرم و همزیستی مشخص می‌شود. سازمان‌های خودمختار غیرمتمرکز (DAO)، مانند BitDAO و سرویس نام اتریوم، ارزهای خود (یا توکن‌ها) را اداره می‌کنند و با دولت‌ها در مورد محل سرمایه‌گذاری، محل اقامت اعضای خود و سایر عرصه‌ها بر اساس ثروت، فناوری و اعتبار خود مذاکره می‌کنند. دولت‌ها از وایومینگ در ایالات متحده گرفته تا امارات متحده عربی و جزایر مارشال، از DAOهای مبتنی بر وب ۳ برای ثبت در حوزه‌های قضایی خود و جمع‌آوری سرمایه کریپتو استقبال می‌کنند، زیرا چنین روابطی برد-برد است.

مقایسه درآمد شرکت‌ها با تولید ناخالص داخلی کشورها هم عقب‌مانده و هم گمراه‌کننده است. شرکت‌ها و سایر بازیگران غیردولتی تأثیرگذار، اشکالی از قدرت شبکه‌ای را در اختیار دارند که همزمان فیزیکی، مالی و دیجیتالی است. اگر چیزی باشد، این امر آنها را بسیار مهم‌تر از بسیاری از دولت‌هایی می‌کند که نفوذشان اغلب به مرزهای خودشان محدود می‌شود. استقلال آنها از دولت‌ها، آنها را قادر می‌سازد تا مقامات مستقلی باشند، چیزی که آنها به ابهت حاکمیت ترجیح می‌دهند.

گوگل هم یک قدرت فیزیکی و هم یک قدرت شبکه‌ای است که بر زیرساخت وسیع اینترنت جهانی ریاست می‌کند و در امور نظارتی ملی و بین‌المللی بسیار تأثیرگذار است. (مانند بسیاری از شرکت‌های فناوری، بیش از بسیاری از کشورها برق مصرف می‌کند.) متا بنا بر گزارش‌ها قصد دارد ۱۰ میلیارد دلار برای یک شبکه خصوصی ۲۴۰۰۰ مایلی از کابل‌های اینترنت زیردریایی هزینه کند که از مقامات مستقل مستقل خواهد بود. با قرار دادن سرورها توسط غول‌های فناوری در اقیانوس‌ها، تندراهای قطب شمال و شاید حتی فضا، باید بپرسیم: آیا سرورها حاکمیت دارند؟ و آیا کشتی‌های چینی و روسی روزی آنها را هدف قرار خواهند داد اگر صاحبان آنها تصمیمات شرکتی بگیرند که آن رژیم‌ها دوست ندارند؟

جدول تناوبی کشورها (PTOS) قرار نیست پیش‌بینی‌کننده باشد، اما شاخص‌ها می‌توانند رفتار را شکل داده و انگیزه ایجاد کنند.

دولت آینده آلمان به رهبری اتحادیه دموکرات مسیحی (CDU)، با مشاهده فرسایش پایگاه صنعتی خود، قصد دارد صدها میلیارد یورو برای احیای اقتصاد و بخش دفاعی خود آزاد کند. حزب CDU دقیقاً بر روی آنچه آلمان به بهترین شکل انجام داده است، یعنی ثبات قابل اعتماد، مبارزه انتخاباتی کرد.

اما ثبات به معنای وضع موجود نیست. جوامع باید به طور پویا با زمان‌های متغیر سازگار شوند. باثبات ماندن – حتی ضدشکننده بودن – به معنای آمادگی برای دنیای فردا است. این امر ثبات را به یک هدف متحرک تبدیل می‌کند.

به این ترتیب، روش‌شناسی PTOS به گسترش خود ادامه خواهد داد تا شاخص‌های جدید و ارزشمندی را که ارزش افزوده دارند، مانند حساسیت تولید ناخالص داخلی به قیمت کالاها، تنوع اقتصادی، تحرک اجتماعی و موارد دیگر، شامل شود. جدولی که با زمان تکامل می‌یابد، بر جدولی که به کهن‌الگوهای منسوخ چسبیده است، ارجحیت دارد.

زمان آن فرا رسیده است که گونه‌شناسی پیچیده‌تری از واحدهایی که سیستم جهانی ما را تشکیل می‌دهند، داشته باشیم – بازتعریف گسترده‌ای از خود دولت برای در بر گرفتن طیف وسیعی از اشکال که حوزه‌های سرزمینی، مالی، فناورانه و فرهنگی را در بر می‌گیرد.

از احیای یک اتحادیه هانزایی نوین از دولت‌شهرها، کشورهایی که قلمرو را با ارز دیجیتال مبادله می‌کنند، یا زیرساخت‌هایی که توسط جمهوری مستقل زنجیره تأمین اداره می‌شوند، تعجب نکنید.

حتی یک PTOS ابتدایی می‌تواند به ما کمک کند تا این واحدها را بر اساس طیف وسیع‌تری از معیارها به خوشه‌های دقیق‌تری طبقه‌بندی کنیم، نحوه پاسخگویی آنها به نوسانات سیستمی را آزمایش کنیم و تشکیلات جدیدی را که از روابط درهم‌تنیده آنها ناشی می‌شود، ثبت کنیم.

این می‌تواند به اصلاح نقشه‌نگاری منسوخ ما به سمت یک هم‌ترازی پویاتر از مرزها، منابع، زیرساخت‌ها و مردم بر اساس هویت‌ها، ایدئولوژی‌ها، ترجیحات و فناوری‌های در حال تغییر کمک کند. ژئوپلیتیک حاوی فلسفه پیشرفت نیست، و بنابراین این بر عهده ماست که به آن یکی بدهیم.

تنها «پایان تاریخی» که به آن رسیده‌ایم، این اطمینان است که تمام قلمرو روی زمین توسط نوعی دولت اداره خواهد شد – خواه یک جامعه سیاسی محدود به قلمرو یا یک مرجع شرکتی استخراجی – اما اینکه کدام یک و کجا، سؤالات بازی باقی می‌مانند. با این حال، می‌توانیم مطمئن باشیم که مخرج مشترک، دولت خواهد بود. همه دولت‌ها آینده‌ای ندارند، اما دولت به عنوان یک ایده، قطعاً آینده دارد.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: Foreign Policy

💡 درباره منبع: فارن پالیسی یک نشریه آمریکایی است که بر سیاست خارجی و امور جهانی تمرکز دارد. این نشریه در سال ۱۹۷۰ تأسیس شد و دفتر مرکزی آن در واشنگتن دی.سی. قرار دارد.

✏️ درباره نویسنده: پاراگ خانا بنیانگذار و مدیرعامل آلفاجئو است.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.