⏳مدت زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه | ✏️ناشر/نویسنده: وال استریت ژورنال / برنارد لوئیس | 📅 تاریخ: ۸ آگوست ۲۰۰۶ / ۱۷ مرداد ۱۳۸۵
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
در طول جنگ سرد، هر دو طرف دارای سلاح های هستهای کشتار جمعی بودند، اما هیچ یک از آنها از این سلاحها استفاده نکردند؛ زیرا از مفهوم نابودی متقابل مطمئن (MAD) بازدارندگی داشتند. محدودیتهای مشابه بدون شک از استفاده از این سلاحها در مواجهه بین هند و پاکستان جلوگیری کرده است. در روزگار خود ما نیز به نظر میرسد که یک رویارویی جدید بین ایران مسلح به هستهای و دشمنان مورد علاقهاش، یعنی ایالات متحده و اسرائیل، در حال شکلگیری است. در برابر ایالات متحده، بمبها ممکن است توسط تروریستها تحویل داده شوند، روشی که مزیت نداشتن آدرس برگشت را دارد. در برابر اسرائیل، هدف به اندازه کافی کوچک است که با بمباران مستقیم نابود شود.
به نظر میرسد که ایرانیان یا دارای سلاحهای هستهای هستند یا به زودی خواهند بود، به لطف تحقیقات خودشان (که حدود ۱۵ سال پیش آغاز شد)، برخی از همسایگان مساعدشان و حاکمان همیشه یاریدهنده کره شمالی. زبان مورد استفاده توسط رئیسجمهور ایران، محمود احمدینژاد، نشان میدهد که این تهدید واقعی و در حقیقت نزدیک است.
آیا همان محدودیتها، همان ترس از نابودی متقابل مطمئن، ایران مسلح به هستهای را از استفاده از این سلاحها علیه ایالات متحده یا اسرائیل بازمیدارد؟
تفاوتهای بنیادین
بین جمهوری اسلامی ایران و دیگر دولتهای دارای سلاح هستهای تفاوت اساسی وجود دارد. این تفاوت در چیزی بیان میشود که فقط میتوان آن را به عنوان جهانبینی آخرالزمانی حاکمان فعلی ایران توصیف کرد. این جهانبینی و انتظار، که بهوضوح در سخنرانیها، مقالات و حتی کتابهای درسی ابراز شده است، به وضوح دیدگاه و در نتیجه سیاستهای احمدینژاد و پیروانش را شکل میدهد.
حتی در گذشته نیز واضح بود که تروریستهایی که ادعا میکنند به نام اسلام عمل میکنند، در کشتار تعداد زیادی از مسلمانان دیگر هیچ ابایی ندارند. نمونه قابل توجهی از این موضوع، بمبگذاری در سفارتخانههای آمریکا در آفریقای شرقی در سال ۱۹۹۸ بود که چند دیپلمات آمریکایی و تعداد زیادی از عابران محلی غیر مرتبط را کشت، که بسیاری از آنها مسلمان بودند. قربانیان مسلمان متعددی در حملات تروریستی مختلف در ۱۵ سال گذشته وجود داشتهاند.
عبارت “الله خود میداند” معمولاً برای توضیح چنین بیتوجهی ظاهری به کار میرود؛ این بدان معناست که در حالی که قربانیان کافر، یعنی غیرمسلمانان، به مجازات سزاوار خود در جهنم خواهند رفت، مسلمانان مستقیماً به بهشت فرستاده خواهند شد. به گفته این دیدگاه، بمبگذاران در واقع لطفی به قربانیان مسلمان خود میکنند و آنها را به سرعت به بهشت و لذتهای آن میفرستند—پاداشها بدون زحمات شهادت. کتابهای درسی به جوانان ایرانی میآموزند که برای یک نبرد نهایی جهانی علیه یک دشمن شرور، که به عنوان ایالات متحده نام برده میشود، آماده شوند و خود را برای امتیازات شهادت آماده کنند.
حمله مستقیم به ایالات متحده آمریکا ، اگرچه ممکن است، در آینده نزدیک کمتر محتمل است. اسرائیل یک هدف نزدیکتر و آسانتر است، و آقای احمدینژاد نشانههایی از تفکر در این مسیر داده است. ناظر غربی بلافاصله به دو عامل بازدارنده ممکن فکر میکند. اول اینکه حملهای که اسرائیل را نابود کند، تقریباً به طور قطع فلسطینیها را نیز نابود خواهد کرد. دوم اینکه چنین حملهای یک تلافی ویرانگر از سوی اسرائیل علیه ایران به دنبال خواهد داشت، زیرا میتوان با اطمینان فرض کرد که اسرائیلیها ترتیبات لازم برای یک ضد حمله حتی پس از یک هولوکاست هستهای در اسرائیل را انجام دادهاند.
اولین این بازدارندههای ممکن ممکن است برای فلسطینیها مهم باشد—اما ظاهراً برای قهرمانان افراطی آنها در دولت ایران اهمیتی ندارد. بازدارنده دوم—تهدید به تلافی مستقیم علیه ایران—همانطور که گفته شد، توسط مجموعهای از خودکشی یا مجموعه شهادتی که بخشهایی از جهان اسلام را امروز آزار میدهد، و در دیگر ادیان یا حتی در گذشته اسلامی موازی ندارد، ضعیف شده است. این مجموعه حتی در روزگار ما اهمیت بیشتری یافته است، به دلیل این دیدگاه آخرالزمانی جدید.
چشمانداز آخرالزمانی
در اسلام، همانند یهودیت و مسیحیت، باورهایی در مورد نبرد کیهانی در پایان زمان وجود دارد—یأجوج و مأجوج، دجال، آرماگدون، و برای مسلمانان شیعه، بازگشت طولانی مدت امام مخفی، که به پیروزی نهایی نیروهای خیر بر شر منجر میشود، هرچند که ممکن است تعریف شوند. آقای احمدینژاد و پیروانش به وضوح معتقدند که این زمان اکنون است، و اینکه نبرد نهایی آغاز شده و در حقیقت به خوبی پیشرفت کرده است. ممکن است حتی یک تاریخ داشته باشد، که توسط چندین اشاره از رئیسجمهور ایران به دادن پاسخ نهایی خود به ایالات متحده درباره توسعه هستهای تا ۲۲ آگوست مشخص شده است. در ابتدا گزارش شد که “تا پایان اوت”، اما اظهارات آقای احمدینژاد دقیقتر بود.
اهمیت ۲۲ آگوست چیست؟ امسال، ۲۲ آگوست با ۲۷ رجب سال ۱۴۲۷ هجری قمری مطابقت دارد. این شب، بهطور سنتی، شبی است که بسیاری از مسلمانان سفر شبانه پیامبر محمد بر اسب بالدار براق، ابتدا به “دورترین مسجد”، که معمولاً با اورشلیم شناخته میشود، و سپس به بهشت و بازگشت را گرامی میدارند (سوره ۱۷:۱ قرآن). این ممکن است تاریخ مناسبی برای پایان آخرالزمانی اسرائیل و در صورت لزوم جهان باشد. بسیار دور از قطعیت است که آقای احمدینژاد برنامهای برای چنین رویدادهای فاجعهباری دقیقاً در ۲۲ آگوست داشته باشد. اما خردمندانه است که این احتمال را در ذهن داشته باشیم.
یک گزاره از آیتالله خمینی، که در یک کتاب درسی ایرانی کلاس یازدهم نقل شده، روشنگر است: “من به طور قاطع به تمام جهان اعلام میکنم که اگر جهانخواران [یعنی قدرتهای کافر] بخواهند در برابر دین ما بایستند، ما در برابر تمام دنیای آنها خواهیم ایستاد و تا نابودی همه آنها باز نخواهیم ایستاد. یا همه ما آزاد میشویم، یا به آزادی بزرگتر که شهادت است میرویم. یا در شادی پیروزی اسلام در جهان دست یکدیگر را میفشاریم، یا همه ما به زندگی ابدی و شهادت میرویم. در هر دو مورد، پیروزی و موفقیت از آن ماست.”
در این زمینه، نابودی متقابل مطمئن، بازدارندهای که در طول جنگ سرد به خوبی عمل کرد، هیچ معنایی نخواهد داشت. در پایان زمان، در هر صورت، نابودی عمومی خواهد بود. آنچه مهم خواهد بود مقصد نهایی مردگان است—جهنم برای کافران و بهشت برای مؤمنان. برای مردمی با این ذهنیت، MAD محدودیت نیست؛ بلکه تحریک کننده است.
چگونه میتوان باچنین دشمنی که چنین دیدگاهی از زندگی و مرگ دارد، مقابله کرد؟ برخی اقدامات احتیاطی فوری به وضوح ممکن و ضروری هستند. در بلندمدت، به نظر میرسد که بهترین و شاید تنها امید این است که به آن دسته از مسلمانان، ایرانیان، عربها و دیگرانی که این دیدگاهها و آرمانهای آخرالزمانی را به اشتراک نمیگذارند و حتی بیشتر از ما احساس تهدید میکنند، تکیه کنیم. بسیاری از این افراد، احتمالاً حتی اکثریت در سرزمینهای اسلامی وجود دارند. اکنون زمان آن است که آنها کشورهای خود، جوامع خود و دین خود را از دیوانگی نابودی متقابل مطمئن (MAD) نجات دهند.
برنارد لوئیس، استاد بازنشسته دانشگاه پرینستون و نویسنده کتاب “از بابل تا دراگونها: تفسیر خاورمیانه” (انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۲۰۰۴) است.
پاورقی ها:
⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاههای نویسنده و منبع اصلی را منعکس میکند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاههای مطرحشده نیست.
💡 درباره منبع: وال استریت ژورنال (The Wall Street Journal) یک روزنامه و وبسایت معتبر در حوزه اقتصاد، سیاست، و اخبار جهانی است که به ارائه تحلیلهای عمیق و گزارشهای دقیق درباره مسائل جهانی میپردازد.
✏️ درباره نویسنده: برنارد لوئیس، استاد بازنشسته دانشگاه پرینستون و یکی از برجستهترین مورخان و کارشناسان خاورمیانه است که به دلیل تحلیلهای دقیق و جامع خود در حوزه اسلام و تاریخ خاورمیانه شهرت دارد.