
⏳ مدت زمان مطالعه: ۵ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: The Economist/[سرمقاله] | 📅 تاریخ: March 29th 2025 (Published Mar 27th) / ۹ فروردین ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
مقدمه: این امر خطر تبدیل غرور به فاجعه را به همراه دارد
باور کردنش امروز سخت است، اما ۱۸ ماه پیش اسرائیل در خطری جدی قرار داشت. دولت یهود که توسط دشمنان احاطه شده بود، با متحد اصلی خود در واشنگتن در حال مشاجره بود و پس از حمله حماس که مرگبارترین روز تاریخ این کشور را رقم زد، در حال تلوتلو خوردن بود، آسیبپذیر و سردرگم به نظر میرسید.
اکنون، در مقابل، اسرائیل افسارگسیخته است. هنوز در حال جنگ است – گاهی در لبنان و سوریه، به طور دائمتر علیه شبهنظامیان فلسطینی در کرانه باختری و بار دیگر، در مقیاسی حتی بزرگتر، در غزه، جایی که آتشبس تحت حمایت آمریکا شکست خورده است. اما این بار اسرائیل طبق شرایط خودش و با حمایت کامل آمریکا میجنگد. ممکن است فکر کنید که این امر دوباره آن را ایمن میکند. با این حال، برتری نظامی مجدد آن با خطر توسعه بیش از حد و درگیری تلخ داخلی همراه است. همانطور که دولت آن پیش میتازد، خطر تبدیل غرور به فاجعه را به همراه دارد.
بهبود امنیت اسرائیل قابل توجه و خوشایند بوده است. از زمان جنایات ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل به حماس حمله کرده و آن را به شدت تضعیف کرده است. اقدام نظامی در لبنان، حزبالله را سرکوب کرده است. نفوذ شوم ایران در سراسر خاورمیانه، با شکست نیروهای نیابتی آن در غزه، لبنان و سوریه، از هم پاشیده است. اسرائیل با کمک آمریکا دو رگبار بزرگ موشکی ایران را دفع کرد و به پدافند هوایی ایران حمله متقابل کرد.
با این حال، دولت اسرائیل دو نتیجه نگرانکننده از این موفقیت گرفته است. یکی اینکه تاکتیکهای بیرحمانه کارساز هستند. پس از کشتن دهها هزار غیرنظامی در غزه، دوباره کمکها را دریغ کرده و خدمات اساسی را قطع کرده است، در آنچه به نظر میرسد نقض قوانین بینالمللی باشد. در غزه، به عنوان بخشی از آنچه ممکن است به یک عملیات زمینی عظیم تبدیل شود، برای اشغال جدید آماده میشود. برنامههای شرمآور برای پاکسازی قومی در حال رواج یافتن است.
دولت اسرائیل که با چشمانداز دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، مبنی بر «تسلط» آمریکا و اسکان مجدد جمعیت غزه تشویق شده است، تأسیس سازمانی برای خروج «داوطلبانه» فلسطینیان را تأیید کرده است. از سال گذشته، در الحاق عملی سریع کرانه باختری، گسترش شهرکهای اسرائیلی، وادار کردن دهها هزار فلسطینی به ترک خانههایشان و اجازه دادن به شهرکنشینان خشن برای تاخت و تاز بدون کنترل، مشارکت داشته است. فشار برای الحاق رسمی در حال افزایش است.

نتیجهگیری دوم دولت این است که پس از فروپاشی بازدارندگی در ۷ اکتبر، باید با ایجاد مناطق حائل و حمله به تهدیدات درک شده در اسرع وقت از خود محافظت کند. ارتش در حال حمله به لبنان است، حتی اگر این امر اعتبار گروههای لبنانی را که برای بیرون راندن حزبالله از قدرت تلاش میکنند، از بین ببرد. اسرائیل به جای اینکه منتظر بماند تا ببیند آیا دولت جدید در دمشق میتواند سوریه را دوباره متحد کند، در حال بمباران آن است. همین منطق به خوبی میتواند منجر به حمله پیشگیرانه علیه ایران شود تا از دستیابی آن به سلاح هستهای جلوگیری کند. پدافندهای جمهوری اسلامی که با بمباران اسرائیل تضعیف شدهاند، ضعیفتر از دهههای گذشته هستند.
این مسیر خطرناکی برای اسرائیل است: در منطقه، با فلسطینیان و در داخل. در منطقه، اسرائیل برای حفظ سلطه نظامی تلاش خواهد کرد اگر بیش از حد از نیروهای خود مطالبه کند. این کشور یک ارتش شهروندی از نیروهای ذخیره دارد که در لحظات خطر ملی خدمت میکنند. سربازانی که خانوادههایی برای مراقبت و کسبوکارهایی برای اداره کردن دارند، نمیتوانند زندگی خود را ادامه دهند اگر دائماً فراخوانده شوند.
علاوه بر این، اسرائیل همچنان برای فرافکنی قدرت به آمریکا وابسته است. اما آقای ترامپ متحد قابل اعتمادی نیست – به خصوص اگر جنگ علیه ایران طولانی شود. حتی اگر حمایت او ادامه یابد، دموکراتها میتوانند در سال ۲۰۲۹ دوباره به قدرت بازگردند و آنها تحمل کمتری نسبت به الحاق خواهند داشت. و در نهایت، با افزایش واکنشهای مردمی به حملات مکرر اسرائیل در سراسر منطقه، رهبران عرب به تدریج خصومت مردم خود را منعکس خواهند کرد. با گذشت زمان، این میتواند اتحادهای منطقهای اسرائیل را با مصر و اردن و با چندین کشور عربی دیگر از طریق پیمان ابراهیم تهدید کند.
در مورد فلسطینیان، اسرائیل نمیتواند به سادگی آرزوی آنها برای داشتن یک سرزمین را لغو کند. پس از وحشت ۷ اکتبر، اکثر اسرائیلیها با ایجاد یک کشور فلسطینی یا ادغام فلسطینیان به عنوان شهروندان کامل در داخل اسرائیل مخالف هستند. اما گزینههای دیگر وخیم هستند. الحاق رسمی سرزمین فلسطین یا منجر به پاکسازی قومی، یا ایجاد غیرشهروندان بدون حقوق کامل، یا محبوس کردن بیشتر فلسطینیان در دولتکهای کوچک غیرقابل دوام خواهد شد. اگر این سیاستها اجرا شوند، توهینی به ارزشهایی خواهد بود که اسرائیل بر اساس آن بنا نهاده شده است.
توسعه بیش از حد ممکن است در داخل اسرائیل بیشترین فرسایش را ایجاد کند. ضربه روحی ۷ اکتبر باید جامعه اسرائیل را متحد میکرد. با این حال، کشور بار دیگر دچار تفرقه شده است. اکثریت قاطع اسرائیلیها از مذاکره با حماس و خروج از غزه به منظور بازگرداندن گروگانهای باقیمانده به خانه حمایت میکنند. آنها معتقدند که نخست وزیر، بنیامین نتانیاهو، جنگ را برای دلجویی از راست افراطی، که برای جلوگیری از فروپاشی دولتش به حمایت آنها نیاز دارد، دنبال میکند. به طور فزایندهای، نیروهای ذخیره ارتش از خود میپرسند که آیا در حال جنگیدن در جنگی به نفع منافع ملی هستند یا به نفع اقلیتی که اتفاقاً نفوذ دارد.
این در حالی است که دولت اشتیاق نگرانکنندهای برای عقبگرد دموکراتیک نشان میدهد. از تاکتیکهای تهاجمی برای مهار استقلال نهادهای اسرائیل استفاده میکند. در روزهای اخیر، کابینه اخراج رئیس شین بت، آژانس امنیت داخلی، و دادستان کل را تأیید کرده است – هر دو تصمیم به شدت مورد مناقشه هستند. این دو مقام اتفاقاً در تحقیقات مربوط به دستیاران آقای نتانیاهو در مورد اتهامات ارتشاء و گناهان دیگر دست دارند. در قلب بحران اسرائیل، کارزاری توسط صهیونیستهای مذهبی قرار دارد که چشمانداز خود از اسرائیل به عنوان کشوری که سرزمینهای کتاب مقدس عزه، یهودیه و سامره، آنطور که آنها قلمرو فلسطین را مینامند، را در آغوش میگیرد، توسط نهادهای سکولار کشور خنثی شده میبینند.
اسرائیل قوی به نظر میرسد. اما ارتش آن خسته و سیاست آن دچار تفرقه است. در همین حال، پویاترین بخش اقتصاد اسرائیل، بخش فناوری آن، بسیار سیال است. پیش از ۷ اکتبر، کارگران فناوری که از اختلافات سیاسی و فرسایش حاکمیت قانون مأیوس شده بودند، تهدید به مهاجرت به خارج از کشور کردند. آنها ممکن است روزی به تهدیدات خود عمل کنند. برای سالهای متمادی، اسرائیل برای اینکه بداند چه زمانی جنگ را متوقف کند، به متحد آمریکایی خود وابسته بود. با حضور آقای ترامپ در کاخ سفید، آن روزها به پایان رسیده است. اسرائیل اکنون به خرد برای اعمال خویشتنداری نیاز دارد.
”