اندیشکده موسسه بروکینگز : «جستجوی عراق برای امنیت و حاکمیت پس از فروپاشی اسد» | ۱ بهمن ۱۴۰۳

پیامدهای سقوط رژیم اسد بر امنیت و حاکمیت عراق؛ بغداد چگونه می‌تواند در برابر نفوذ ایران و فشارهای دولت ترامپ، استقلال خود را حفظ کند؟

⏳ مدت زمان مطالعه: ۵ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: موسسه بروکینگز/مارسین الشمری و حمزه حداد | 📅 تاریخ: January 21, 2025 / ۱ بهمن ۱۴۰۳

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


مقدمه

فروپاشی رژیم اسد در سوریه همسایه، پیامدهای سیاسی و امنیتی قابل‌توجهی برای عراق دارد. نگرانی فوری، خلأ امنیتی در سوریه است که ممکن است اثرات سرریزکننده‌ای در سراسر مرز ایجاد کند، وضعیتی یادآور سال ۲۰۱۴، زمانی که دولت اسلامی عراق و شام (داعش) کنترل قلمرو در هر دو کشور را به دست گرفت. در بلندمدت، رویدادهای سوریه هم علت و هم معلول کاهش قدرت ایران در منطقه است، به‌ویژه پس از شکست نظامی حزب‌الله در لبنان. سیاست‌گذاران عراقی که به قرار گرفتن میان فشارهای متقابل آمریکا و ایران عادت کرده‌اند، باید روابط خود را با ایرانِ ضعیف‌شده، دوباره تنظیم کنند. علاوه‌براین، آن‌ها باید این کار را در گفتگو با دولت جدید آمریکا، تحت ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، انجام دهند؛ دولتی که احتمالاً کارزار فشار حداکثری خود را علیه ایران تجدید خواهد کرد.

این امر به‌طور آشکارتر در بخش امنیتی نمود پیدا خواهد کرد، جایی که عراق و ایالات متحده احتمالاً توافق‌نامه امنیتی را که در سپتامبر ۲۰۲۴ اعلام کردند و خروج تدریجی نیروهای آمریکایی از پایگاه‌های عراق تا سال ۲۰۲۶ را مشخص می‌کرد، بازنگری خواهند نمود. فراتر از امنیت، عراق با فشارهایی برای فاصله گرفتن سیاسی و اقتصادی از ایران مواجه خواهد شد، از جمله با کاهش یا حذف خرید گاز ایران.

سیاست‌گذاران در بغداد باید این را فرصتی برای اعمال دقیق استقلال از تهران ببینند، اما بسیار مهم است که واشنگتن، بغداد را تا حد بیگانگی تحت فشار قرار ندهد. روابط میان ایران و عراق پیچیده است، بازیگران متعددی را در بر می‌گیرد و یک رابطه ساده نیابتی-حامی نیست. همچنین نشانه‌هایی وجود دارد که تهران آماده است تا با منزوی‌تر شدن در منطقه، حضور خود را در عراق دوچندان کند. عراقِ امن و باثبات، بسیار بیشتر از عراقِ ضعیف‌شده، در برابر نفوذ ایران مصون است. دو دهه پس از جنگ ۲۰۰۳، عراق سرانجام به نقطه ثبات کافی برای رسیدگی به چالش‌های اقتصادی و زیست‌محیطی دیرینه رسیده است. در منطقه‌ای مملو از دولت‌های شکننده، ثباتِ به‌سختی به‌دست‌آمده عراق نباید به خطر بیفتد.

به‌سوی ترتیبات امنیتی دوجانبه

در اواخر سال ۲۰۲۳، محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر عراق، تصمیم گرفت که کشورش به‌اندازه کافی باثبات است تا برای پایان دادن به مأموریت «کارگروه مشترک عملیات عزم ذاتی» (CJTF-OIR) فشار بیاورد؛ مأموریت نظامی تحت رهبری ایالات متحده که ذیل «ائتلاف جهانی برای شکست داعش» تأسیس شد و ایالات متحده در اکتبر ۲۰۱۴ آن را سازمان‌دهی کرد. در دسامبر ۲۰۲۱، CJTF-OIR به یک مأموریت مستشاری تبدیل شد و تمام نیروهای رزمی را از عراق خارج کرد. از دیدگاه عراق، گام بعدی، گذار به یک توافق‌نامه امنیتی دوجانبه مستقیم با ایالات متحده و پایان دادن کامل به CJTF-OIR است.

در واقعیت، ائتلاف جهانی نمی‌تواند بدون رهبری آمریکا عمل کند، که نشان می‌دهد کل این تلاش صرفاً راهی برای دولت‌های عراق و آمریکا جهت حفظ ترتیبات خود، ضمن حفظ آبرو نزد مخاطبان داخلی‌شان، بوده است. عراقی‌ها با توجه به تاریخ تهاجم، نسبت به حضور نیروهای آمریکایی حساس هستند و آمریکایی‌ها از جنگ‌های بی‌پایان خسته شده‌اند و نسبت به خروج‌های نامناسب، مانند آنچه در افغانستان رخ داد، حساسیت دارند. بغداد با فشارهای بیشتری از سوی تهران و متحدان سیاسی آن در عراق برای پایان دادن به این مأموریت مواجه است. پشت این ظواهر، تعهد جدی سیاست‌گذاران عراقی برای حفظ یک آرایش نظامی قوی وجود دارد که در آن ایالات متحده به عراق در حفظ امنیتِ به‌سختی به‌دست‌آمده‌اش کمک می‌کند، اما تحت چارچوبی متفاوت که به حاکمیت آن احترام می‌گذارد.

نزدیک به یک سال طول کشید تا عراقی‌ها و آمریکایی‌ها در مورد پایان دادن به CJTF-OIR به توافق برسند. طرح مورد توافق، خروج مرحله‌ای بود که با پایگاه‌های انبار و بغداد تا پایان سال ۲۰۲۵ آغاز می‌شد. تا پایان سال ۲۰۲۶، مأموریت از اربیل، جایی که در حال حاضر از عملیات آمریکا در شمال سوریه پشتیبانی می‌کند، خارج می‌شد. به گفته مقامات وزارت دفاع، این خروج «منوط به شرایط میدانی و، بدیهی است، رایزنی میان رهبران سیاسی آینده عراق و ایالات متحده است.» بدون شک، سقوط رژیم اسد در دسامبر ۲۰۲۴، شرایط میدانی را تغییر داده است. عراق برای حفظ امنیت خود به حمایت مستمر ایالات متحده نیاز دارد. طی سال‌ها، عراق و ایالات متحده ترتیبات امنیتی متعددی داشته‌اند که نه تنها امنیت را تأمین می‌کرد، بلکه به‌عنوان وزنه‌ای تعادلی در برابر ایران عمل می‌نمود.

مقابله با نفوذ ایران

اگرچه ایران حضور نظامی رسمی در عراق ندارد، اما کنترل «مقاومت اسلامی در عراق» را حفظ می‌کند؛ زیرمجموعه‌ای از گروه‌های مسلح در چارچوب گسترده‌تر «محور مقاومت». مقاومت اسلامی شامل کتائب حزب‌الله، حرکت النجباء، حرکت انصارالله الاوفیاء و کتائب سید الشهداء است که همگی طبق اعلام وزارت امور خارجه ایالات متحده، به‌عنوان تروریست‌های جهانی ویژه تعیین شده‌اند. این گروه‌ها قدرتمندترین بازیگران مسلح در عراق نیستند، اما برای دولت عراق، غیرقابل‌مدیریت‌ترین‌ها به‌شمار می‌روند. آن‌ها از فرصت جنگ در غزه استفاده کردند تا خود را از نیروهای حشد الشعبی (PMF) متمایز کنند؛ چتری از گروه‌های شبه‌نظامی که در سال ۲۰۱۴ برای مقابله با تهاجم داعش در عراق سازمان‌دهی شدند. درحالی‌که دولت عراق در تلاش برای نهادینه کردن PMF و ادغام آن‌ها در ساختار گسترده‌تر نیروهای امنیتی عراق بوده است، اما قادر به کنترل تکثیر گروه‌های مسلح جدید نبوده و تا زمانی که نیروهای امنیتی عراق به‌طور قابل‌توجهی قوی‌تر و مؤثرتر نشوند، قادر به انجام این کار نخواهد بود. علاوه‌براین، خلأ امنیتی در سوریه به این معنی است که بغداد هیچ تمایلی به انحلال هیچ ساختار امنیتی، از جمله PMF، ندارد.

ایران نتوانسته است مدل حزب‌الله را در عراق تکرار کند. این کشور تلاش کرد تا این کار را با سازمان بدر، یک گروه مسلح تأسیس‌شده در دهه ۱۹۸۰، انجام دهد، اما نتوانست هم از نظر سیاسی و هم نظامی بر عراق تسلط یابد. بدر امروز به‌عنوان بخشی از ائتلاف بزرگ‌تری از احزاب و یکی از چندین گروه شبه‌نظامی که در چارچوب PMF فعالیت می‌کنند، عمل می‌نماید. ایران چندین گروه مسلح را در عراق پرورش داده است، اما اغلب پس از ورود آن‌ها به عرصه سودآور سیاست عراق که انگیزه‌هایشان را تغییر می‌دهد، کنترل آن‌ها را از دست داده است. بنابراین، ایران تنها قادر به حمایت از گروه‌های مسلح کوچک‌تر و حاشیه‌ای بوده است. این امر با این واقعیت بیشتر مشهود است که مقاومت اسلامی در عراق، متشکل از گروه‌های مسلحی که امروزه بیشترین اتحاد را با ایران دارند، احساس کرد که برای فعالیت آزادانه، نیاز به فاصله گرفتن از PMF دارد. تنها اکنون، پس از سقوط رژیم اسد و شکست نظامی حزب‌الله، ایران در تلاش است تا مالکیت PMF را ادعا کند، همان‌طور که پست رهبر ایران در شبکه X پس از دیدار او با السودانی در ۸ ژانویه نشان داد.

در پاسخ، عراق باید از تبدیل شدن به آخرین جبهه برای جنگی که ایران قصد ندارد خودش در آن بجنگد، اجتناب کند. بسیاری از سیاست‌گذاران عراقی، به‌ویژه پس از اعلام آتش‌بس در غزه، این دیدگاه را دارند. به‌عنوان مثال، فواد حسین، وزیر امور خارجه، به رویترز گفت که دولت عراق در تلاش است تا یا این جناح‌ها را خلع سلاح کند یا آن‌ها را در دولت عراق ادغام نماید. پیش از این، آیت‌الله العظمی علی سیستانی، بلندپایه‌ترین مرجع دینی شیعه در عراق، نیز بر اهمیت انحصار دولت بر ابزار خشونت تأکید کرده بود. مردم عراق که از جنگ خسته شده‌اند، نیز علاقه‌ای به دشمنی با ایالات متحده به‌خاطر شریک منطقه‌ای که لبنان را رها کرد، ندارند.

در دوره نخست دولت ترامپ، ایالات متحده ظرفیت خود را برای انجام ترورهای هدفمند نشان داد. در سال گذشته، اسرائیل نیز ظرفیت مشابهی را به نمایش گذاشته است. در نتیجه، عراق باید به نهادینه کردن PMF ادامه دهد تا هیچ ابهامی در مورد اینکه چه چیزی یک بازیگر غیردولتی را تشکیل می‌دهد، وجود نداشته باشد. این یک فرآیند طبیعتاً طولانی است، همان‌طور که تجربه شبه‌نظامیان کرد در عراق نشان می‌دهد که همچنان برای متحد شدن تحت یک زنجیره فرماندهی واحد پیشمرگه تلاش می‌کنند. سیاست‌گذاران عراقی همچنین باید نشان دهند که گروه‌های مسلح تنها برای دفاع از حاکمیت عراق استفاده خواهند شد و اقدامات جدی علیه متخلفان انجام دهند.

اگرچه رهبران عراقی به‌ندرت از آن استفاده می‌کنند، عراق توانایی اعمال نفوذ بر ایران را دارد. حتی پیش از این تغییر قدرت منطقه‌ای اخیر، ایران به عراق به‌عنوان یکی از تنها مجراهای خود به بازار جهانی و خریدار مهم کالاهای ایرانی، به‌ویژه گاز برای تولید برق، متکی بود. عراق همچنین از روابط دیپلماتیک خوبی با تمام بازیگران قدرتمند منطقه برخوردار است و در گذشته به‌عنوان میانجی میان ایران و عربستان سعودی عمل کرده است. با ایرانِ ضعیف‌شده، سیاست‌گذاران و رهبران شبه‌نظامی عراقی باید به‌جای تبدیل شدن به قربانی دیگری برای ایران، به‌دنبال ایجاد استقلال خود باشند. برای انجام این کار، امنیت و ثبات عراق باید در اولویت قرار گیرد، زیرا آن‌ها به‌عنوان پایه‌ای برای روابط نظامی میان عراق و ایالات متحده عمل خواهند کرد.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: Brookings Institution

💡 درباره منبع: موسسه بروکینگز یک سازمان غیرانتفاعی سیاست عمومی آمریکایی مستقر در واشنگتن دی.سی. است. مأموریت آن انجام تحقیقات عمیق است که منجر به ایده‌های جدید برای حل مشکلات پیش روی جامعه در سطح محلی، ملی و جهانی می‌شود.

✏️ درباره نویسنده: مارسین الشمری عضو غیرمقیم در برنامه سیاست خارجی و مرکز سیاست خاورمیانه در موسسه بروکینگز است. حمزه حداد عضو مدعو در برنامه سیاست خارجی موسسه بروکینگز و عضو وابسته در برنامه اروپای شورای روابط خارجی اروپا (ECFR) است.

خروج از نسخه موبایل