⏳ مدت زمان مطالعه: ۷ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: بنیاد کارنگی / عمرو حمزاوی و همکاران | 📅 تاریخ: September 11, 2025 / ۲۰ شهریور ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
در ادامه، چهار پژوهشگر بنیاد کارنگی به حملات اسرائیل به رهبران حماس در دوحه، قطر، و پیامدهای آن برای کشورهای منطقه واکنش نشان میدهند
گزینههای محدود کشورهای خلیج فارس
—اندرو لبر
حمله هوایی اسرائیل در دوحه یک زنگ بیدارباش برای کشورهای خلیج فارس بود: محدودیتهای اندکی برای توانایی و تمایل اسرائیل به استفاده از نیروی نظامی در منطقه وجود دارد. امیر قطر، تمیم بن حمد آل ثانی، بلافاصله حمایت گستردهای از دیگر رهبران شورای همکاری خلیج فارس دریافت کرد. با این حال، فراتر از لفاظیهای تند، مشخص نیست که کشورهای خلیج فارس چه اقدامات معناداری را برای پاسخگویی میتوانند انجام دهند.
در طول یک دهه و نیم گذشته که ایران نگرانی اصلی امنیتی خلیج فارس بود، رهبران منطقه میتوانستند به ایالات متحده تکیه کنند. اما هیچیک از این گزینهها در مورد اسرائیل وجود ندارد. علیرغم نارضایتیهای دورهای دونالد ترامپ از بنیامین نتانیاهو، دولت او محدودیتهای مالی یا نظامی بر اسرائیل اعمال نکرده و نخواهد کرد. نتانیاهو نیز به وضوح نشان داده است که برای باقی ماندن در قدرت، به درگیری طولانیمدت بیش از روابط نزدیک با کشورهای خلیج فارس ارزش میدهد. بنابراین، حمله اخیر حاکمان خلیج فارس را در یک دوراهی قرار میدهد: یا با تحمیل هزینه برای سیاستهای اسرائیل، خطر واکنش واشنگتن را بپذیرند، یا خطر آن را بپذیرند که توسط مردم خود به عنوان تسلیمشدگان در برابر یک نظم منطقهای تحت سلطه اسرائیل دیده شوند.
سیاست محتاطانه مراکش
—سارا یرکس
جنگ در غزه بارها روابط مراکش و اسرائیل را آزموده است، اما این روابط به طور قابل توجهی انعطافپذیر بودهاند. با این حال، با گسترش تجاوزات اسرائیل به فراتر از مرزهای غزه، فشار عمومی در مراکش برای پایان دادن به توافق عادیسازی افزایش یافته است. پس از حمله به قطر، این فشارها بیشتر نیز شده است. در اواخر اکتبر ۲۰۲۳، مراکش دفتر رابط اسرائیل در رباط را به طور موقت بست، اما همکاریهای استراتژیک اقتصادی و نظامی ادامه یافته است.
زبان معتدل مراکش هم موفقیت توافق عادیسازی – که برای مراکش دستاوردهای اقتصادی و تسلیحاتی قابل توجهی به همراه داشته – و هم قدرت روابط ایالات متحده و مراکش را منعکس میکند. عادیسازی با اسرائیل بهایی بود که مراکش برای به رسمیت شناختن حاکمیت خود بر صحرای غربی توسط آمریکا پرداخت. بنابراین، اگرچه اعتراضات عمومی افزایش یافته است، اما مزایای عادیسازی و ادامه مشارکت با آمریکا از هزینههای آن بیشتر است – حداقل در حال حاضر.
مسائل حاکمیت منطقهای
—مروان معاشر
از ۷ اکتبر، اسرائیل حاکمیت ایران، لبنان، سرزمینهای اشغالی، سوریه، یمن و اکنون قطر را نقض کرده است. اگر این اقدامات غیرقانونی را با بیانیههای مکرر وزرای اسرائیلی در مورد هدفشان برای ضمیمه کردن کرانه باختری همراه کنیم، سوال اصلی به اولویت واقعی اسرائیل تبدیل میشود: صلح یا الحاق؟ این دو با هم ناسازگارند.
اقدامات نظامی اسرائیل از ۷ اکتبر، امضای هرگونه توافق صلح توسط عربستان سعودی را که شامل کشور فلسطین نباشد، غیرممکن کرده است. انجام عملیات نظامی علیه قطر – یک متحد ایالات متحده با بزرگترین پایگاه آمریکایی در منطقه – این تصور را که خلیج فارس میتواند برای حفاظت از سرزمینهای خود به آمریکا تکیه کند، از بین برده است. این همچنین ایالات متحده را ضعیف نشان داده است. بعید نیست که بحرین و امارات متحده عربی در سیاستهای خود تجدید نظر کرده و توافقهای عادیسازی خود با اسرائیل را به حالت تعلیق درآورند.
اهداف نتانیاهو و ثبات منطقهای
—عمرو حمزاوی
سوالی که امروز دولتهای خاورمیانه را آزار میدهد این است: جنون دولت راست افراطی اسرائیل کجا متوقف خواهد شد؟ جنگ در غزه وارد مرحله هولناک جدیدی میشود و درگیریها در سراسر منطقه در حال تشدید است. در قلب همه اینها، دولت نتانیاهو به طور عمدی تمام تلاشهای میانجیگری برای پایان دادن به جنگ را خراب میکند. حملات اسرائیل به دوحه واضحترین پیام از سوی نتانیاهو است: آنها علاقهای به مذاکره ندارند و نمیخواهند به جنگ در غزه پایان دهند.
اسرائیل امروز دولتی با رفتار منطقهای سرکش است که امنیت خاورمیانه را تهدید میکند. جنگ دو ساله در غزه، حماس را تضعیف کرده اما اهداف اسرائیل را محقق نکرده است. در مقابل، این جنگ همدردی جهانی با فلسطینیان و محکومیت اخلاقی اسرائیل را برانگیخته است. جنگ همچنین آینده پیمان ابراهیم را به خطر انداخته است. دولتهای عربی اکنون رفتار اسرائیل را یا تضعیفکننده توافقات صلح خود میبینند – مانند مصر، اردن، امارات و بحرین – یا به عنوان مانعی برای عادیسازی روابط در آینده – مانند عربستان سعودی.
صحبتهای نتانیاهو در مورد روابط صلح با کشورهای عربی بدون توجه به آرمان فلسطین، به نماد حالت انکاری تبدیل شده است که او و افراطگرایان دولتش را فرا گرفته است. این روی دیگر استکبار نظامی است که آنها به نمایش میگذارند.