⏳ مدت زمان مطالعه: ۵ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: دیپلمات / آیشواریا سونوانه و آناند آرنی | 📅 تاریخ: October 03, 2025 / ۱۱ مهر ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
دستگیری یک تبعه پاکستانی مرتبط با لشکر طیبه (LeT) که توسط سازمان ملل تحریم شده است، در ایتهوون، منطقهای در سئول، توسط پلیس کره جنوبی در ماه اوت، گستردگی شاخکهای جهانی این گروه تروریستی را – هم از نظر جاهطلبیها و هم عملیاتهایش – نشان میدهد. لشکر طیبه به طور کلی از دریچه شبهنظامیگری ضد هندی خود در جامو و کشمیر (J&K) دیده شده است. با این حال، معماری ایدئولوژیک این گروه همچنین یک جهانبینی پاناسلامیستی و ضدغربی را در بر میگیرد که گاهی اوقات به توطئههای فراملی نیز کشیده شده است.
این تبعه پاکستانی بر اساس قانون مبارزه با تروریسم و قانون مهاجرت دستگیر شد. طبق گزارشها، او در سال ۲۰۲۰ به لشکر طیبه پیوسته و در پاکستان در زمینه سلاح و تاکتیکهای نفوذ آموزش دیده است. در حالی که او به طراحی حملات تروریستی در کره جنوبی متهم نشده است، وابستگی ادعایی او نشاندهنده شبکه گسترده لشکر طیبه فراتر از پاکستان، افغانستان و دره کشمیر است.
لشکر طیبه از بدو تأسیس، چشمانداز گستردهای را که از فرقه اهل حدیث نشأت میگیرد، بیان کرد. این گروه هم به دنبال نفوذ منطقهای و هم به دنبال جایگاه در چشمانداز جهادی بود. نیات فراملی این گروه صرفاً نظری نیست، بلکه در شبکههایی در سراسر آسیا، اروپا و آمریکای شمالی و در حملات و کارزارهای تبلیغاتی که برای هدف قرار دادن اهداف غربی و یهودی به همان اندازه هندیها طراحی شدهاند، تجلی یافته است.
یک نیروی نیابتی پاکستانی
لشکر طیبه به عنوان شاخه شبهنظامی مرکز الدعوه و الارشاد (MDI) در طول جهاد افغانستان در دهه ۱۹۸۰ علیه اتحاد جماهیر شوروی سابق تشکیل شد. این گروه که به طور سیستماتیک توسط سازمان اطلاعات بینسرویسی پاکستان (ISI) پرورش یافت، به ابزاری حیاتی در جعبه ابزار استراتژیک اسلامآباد برای مهار هند بسیار بزرگتر، گسترش نفوذ در افغانستان و حفظ قابلیت انکار قابل قبول، تبدیل شد.
در هند، لشکر طیبه سابقه مرگباری دارد و ردپای آن در برخی از مرگبارترین حملات تروریستی شهری در سه دهه گذشته، از جمله حمله به قلعه سرخ در دهلی در سال ۲۰۰۰، بمبگذاریهای دهلی در سال ۲۰۰۵، انفجارهای قطار بمبئی در سال ۲۰۰۶ که بیش از ۲۰۰ کشته برجای گذاشت، محاصره بمبئی در سال ۲۰۰۸ – یک عملیات سه روزه که غیرنظامیان غربی و یهودی را هدف قرار داد، و حمله به گردشگران در پاهالگام در آوریل امسال، دیده میشود. در سال ۲۰۱۹، لشکر طیبه خود را تحت جبهههایی مانند جبهه مقاومت (TRF) تغییر نام داد که مسئولیت حمله پاهالگام را بر عهده گرفت و سپس از آن فاصله گرفت.
نقش مبهم دولت پنهان پاکستان در پرورش گروههایی مانند لشکر طیبه، با پیگردهای و سرکوبهای ظاهری اسلامآباد، که بیشتر برای آرام کردن افکار عمومی بینالمللی و کمتر برای برچیدن زیرساختهای شبهنظامی طراحی شدهاند، آشکار شده است. الگوهای عملیاتی لشکر طیبه، از جمله حملات فدایی، کمینهای هماهنگ و همچنین دسترسی به سلاحهای پیچیده، نشاندهنده حمایت ایدئولوژیک و نهادی از سوی تشکیلات امنیتی پاکستان است. علیرغم تحقیقات در مورد حملات ۲۰۰۸ بمبئی، از جمله فهرست قرمز FIA در سال ۲۰۰۹ که بیش از ۳۰ نفر مرتبط با این حادثه را فهرست کرده بود، حتی یک نفر نیز به طور رسمی تحت پیگرد قانونی قرار نگرفته است.
لشکر طیبه، هم به صورت پنهانی و هم آشکار، از حمایت دولتی بهرهمند شده است. کمکهای مالی دولت به شاخههای خیریه آن و افسران نظامی «در مأموریت» این روابط را نشان میدهد. دیوید هدلی، یک عامل پاکستانی-آمریکایی که در حملات ۲۰۰۸ بمبئی نقش محوری داشت، شهادت داد که مقامات پاکستانی، از جمله سرگرد رحمان هاشم سید و سرگرد اقبال، توسط FBI به عنوان کارگزارانی که به او بودجه و پشتیبانی لجستیکی برای مأموریتهای شناسایی در بمبئی و دانمارک ارائه میدادند، شناسایی شدند.
جنگ نیابتی لشکر طیبه فراتر از مرزهای هند گسترش مییابد. در افغانستان، لشکر طیبه به عنوان یک نیروی اعزامی برای پیشبرد جستجوی عمق استراتژیک پاکستان عمل میکرد و در حملات علیه زیرساختهای هند دست داشت. به این ترتیب، افغانستان همچنان یک فضای سوم برای درگیری گستردهتر هند و پاکستان باقی میماند و ارتش پاکستان به دنبال عمق استراتژیک برای تضعیف نفوذ هند است.
برای قرار دادن این موضوع در چارچوب، بسیار شبیه به گروه واگنر روسیه یا بلکواتر ایالات متحده، لشکر طیبه در یک منطقه خاکستری بین بازیگران دولتی و غیردولتی فعالیت میکند. علیرغم نداشتن اعتبار شرکتی، این گروه به طور بالقوه به عنوان یک شرکت نظامی خصوصی (PMC) بالفعل برای پاکستان عمل میکند – مسلح، آموزش دیده و مأمور به انجام عملیاتی که ارتش پاکستان نمیتواند. برونسپاری جنگها به گروههای نیابتی مانند لشکر طیبه به دولت پاکستان اجازه میدهد تا قابلیت انکار را حفظ کند.
طبق گزارشها، لشکر طیبه بمبسازان و مربیان را صادر کرده، جنگجویانی را به افغانستان و سوریه اعزام کرده و همچنین جبهههای خیریه را به عنوان پوششی برای مشروعیت، تأمین مالی و اهداف استخدام، به کار گرفته است. این مدل ترکیبی گروه – بخشی نیابتی و بخشی خیریه – مفهوم بازدارندگی را پیچیده میکند. میتوان با اطمینان استدلال کرد که لشکر طیبه چیزی بیش از یک گروه تروریستی است؛ این یک ترویج شبهقراردادی از دستگاه امنیتی پاکستان است.
شبکهها در جنوب آسیا و فراتر از آن
جاهطلبی اعلام شده لشکر طیبه «محاصره هند» با بهرهبرداری از مرزهای متخلخل همسایگان با شبکههای خود برای استفاده از نپال، بنگلادش، سریلانکا و مالدیو به عنوان مراکز لجستیکی، زمینهای آموزشی و پناهگاههای امن بوده است. طبق گزارشها، عامل لشکر طیبه که انفجار پونا در سال ۲۰۱۰ را انجام داد، در سریلانکا آموزش دیده بود. در مالدیو، «اداره خدمت خلق» لشکر طیبه از هرج و مرج پس از سونامی برای استخدام بهرهبرداری کرد. طبق گزارشها، نپال و بنگلادش به عنوان راهروهایی برای نفوذ به هند عمل کردهاند.
دامنه فعالیت لشکر طیبه فراتر از شبهقاره هند نیز گسترش یافته است. در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، گزارش شده است که تسهیلکنندگان لشکر طیبه در دانمارک، هلند، بریتانیا، کانادا، استرالیا، بوسنی، کوزوو و چچن حضور داشتهاند. گزارش شده است که شهروندان بریتانیایی مانند ریچارد رید («بمبگذار کفشی») و شهزاد تنویر، یکی از بمبگذاران ۷/۷، در اردوگاههای لشکر طیبه آموزش دیدهاند.
برای به دست آوردن جایگاه، این گروه همچنین در مسائل جهانی، از جمله مسئله روهینگیا در میانمار، دخالت کرده است. جبهههای لشکر طیبه، مانند فلاح انسانیت، به دنبال تعامل با جوامع روهینگیا بودهاند، در حالی که بنیاد الخدمت سمینارهایی را در ترکیه برگزار کرده است. پس از حملات هند به مقرهای و اردوگاههای تروریستی مشکوک در پاکستان در ۷ مه، طبق گزارشها، مزمل هاشمی از لشکر طیبه که توسط سازمان ملل به عنوان تروریست معرفی شده است، در سخنرانیای در گوجرانوالا در ۲۸ مه ادعا کرد که این گروه نقش مهمی در قیام دانشجویی که شیخ حسینه، نخستوزیر بنگلادش را سرنگون کرد، ایفا کرده است.
ایدئولوژی الهام گرفته از سلفی لشکر طیبه، که در سطح فراملی طنینانداز است، آن را با گروههایی مانند القاعده و حتی ولایت خراسان داعش (ISKP) سازگار میکند. رئیس سابق ISKP، مولوی اسلم فاروقی، قبلاً با لشکر طیبه در ارتباط بود. در حالی که برخی از فرارهای جهادیها به ISKP واقعی به نظر میرسد، طبق گزارشها، بسیاری از آنها تحت نظارت ISI سازماندهی شدهاند و به تشکیلات امنیتی پاکستان اجازه میدهند تا نفوذ و آگاهی موقعیتی را در میان جناحهای اسلامگرای رقیب حفظ کنند.
طول عمر لشکر طیبه را میتوان به سازمان مادر آن، جماعتالدعوه (JuD)، نسبت داد که طبق گزارشها یک «بخش امور خارجی» را برای ارتباط با گروههای جهادی و حفظ شبکههای خارجی اداره میکند. تجمعات سالانه در مقر این گروه در مریدکه، شرکتکنندگان خارجی را جذب میکند و هم تقویت ایدئولوژیک و هم فرصتهایی برای شبکهسازی عملیاتی را فراهم میکند. جریانهای مالی اغلب از خیریههای مستقر در خلیج فارس و شبکههای دیاسپورا در غرب سرچشمه میگیرند.
یک تهدید جهانی نیازمند یک پاسخ جهانی است
رهبرانی مانند حافظ سعید و دیگر چهرههای ارشد که به عنوان تروریست معرفی شدهاند، هر از چند گاهی دستگیر شدهاند. اما چنین اقدامی کوتاهمدت است. محاکمات دادگاه رهبران لشکر طیبه مبهم است. جبهههای خیریه لشکر طیبه با مصونیت نسبی به فعالیت خود ادامه میدهają. فشار بینالمللی گاهی اوقات باعث توقفهای تاکتیکی در عملیاتهای لشکر طیبه شده است. با این حال، ساختار دست نخورده باقی میماند.
سودمندی عملیاتی مداوم لشکر طیبه و نقشی که در توجیه بودجه بالا و نفوذ ارتش پاکستان ایفا میکند، برچیدن کامل شبکه آن را بعید میسازد. نگاه غرب به لشکر طیبه به عنوان یک مشکل صرفاً منطقهای، عمیقاً ناقص است. حتی با کاهش قابل توجه تمرکز جامعه جهانی بر جنگ علیه تروریسم، جهان نمیتواند لشکر طیبه را دست کم بگیرد. سیاستگذاران غربی باید از خودراضی بودن اجتناب کنند. اذعان و بررسی دقیق پیوندهای فراملی و مکانیسم تأمین مالی این گروه حیاتی است، زیرا لشکر طیبه یک بازیگر جهادی مهم با چشماندازی فراتر از شبهقاره هند است.