اندیشکده چتم هاوس : «تعرفه‌های «روز آزادی» ترامپ احتمالاً تازه آغاز یک چشم‌انداز بلندمدت‌تر است» | ۱۴ فروردین ۱۴۰۴

فراتر از تاکتیک مذاکراتی، تعرفه‌های ترامپ بخشی از یک دیدگاه بزرگتر برای بازسازی اقتصاد آمریکا، بودجه فدرال و نظم جهانی بر اساس اصول ملی‌گرایانه است.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۴ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: Chatham House / Heather Hurlburt | 📅 تاریخ: April 3, 2025 / ۱۴ فروردین ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


فراتر از آشفتگی: درک برنامه تعرفه‌ای ترامپ

در میان لفاظی‌های شدید و اهداف متغیر، بسیاری از ناظران برنامه تعرفه‌ای ترامپ را یا به عنوان یک بمب ساعتی بی‌فکر که ممکن است اقتصاد جهانی را نابود کند یا به عنوان یک تاکتیک مذاکراتی، نادیده گرفته‌اند. اما آنها تصویر بزرگتر را از دست می‌دهند.

چشم‌انداز بلندمدت مشاوران کلیدی

تعرفه‌های «روز آزادی» پرزیدنت ترامپ هم بزرگتر و هم گسترده‌تر از آن چیزی بود که بسیاری از ناظران انتظار داشتند. اکنون زمان آن فرا رسیده است که بفهمیم این اقدامات – بزرگترین اعمال تعرفه در حداقل ۷۰ سال گذشته – یکباره یا یک تاکتیک مذاکراتی نیستند.

فراتر از هرج و مرج، مشاوران کلیدی ترامپ مجموعه‌ای از نظریه‌ها را دارند که معتقدند سیاست و اقتصاد را در داخل و همچنین پایه‌های قدرت ایالات متحده در خارج را متحول خواهد کرد. به گفته آنها، ترکیبی از تعرفه‌ها و مذاکرات می‌تواند به ایالات متحده کمک کند تا اشتغال در بخش تولید را به طور چشمگیری افزایش دهد، بخش قابل توجهی از هزینه‌های دولت را پوشش دهد و اتحادهای امنیتی را برای کشورهایی که تجارت و نرخ ارز را با واشنگتن متعادل می‌کنند، محفوظ نگه دارد.

اگرچه این جهان‌بینی تاکنون نتوانسته است همه را در دولت ترامپ – و بسیاری از اقتصاددانان جریان اصلی – را متقاعد کند، وعده فریبنده آن مبنی بر اینکه ایالات متحده می‌تواند هم قدرت و هم آزادی عمل را در داخل و خارج داشته باشد، احتمالاً به این معنی است که پایدار خواهد ماند.

مبانی فکری اقتصاد مگا (MAGA)

اقتصاد ترامپی بر دو نقد از سیستم تجارت جهانی موجود استوار است که برای غیرمتخصصان معقول به نظر می‌رسد در حالی که کارشناسان تجارت را به جنون می‌کشاند. ترامپ از هر دوی آنها در سخنان خود هنگام اعلام سیاست‌های جدید، به خوبی استفاده کرد.

فراتر از هرج و مرج، مشاوران کلیدی ترامپ مجموعه‌ای از نظریه‌ها را دارند که معتقدند سیاست و اقتصاد را در داخل و همچنین پایه‌های قدرت ایالات متحده در خارج را متحول خواهد کرد.

نقد اول این است که رویه‌های شرکای تجاری ناعادلانه است. ترامپ استدلال می‌کند که کسب‌وکارها، کارگران و امنیت ایالات متحده همگی آسیب می‌بینند زیرا کشورهای خارجی قوانین بین‌المللی را نقض می‌کنند یا از قوانین سهل‌انگارانه‌ای که توسط پیشینیان او مذاکره شده است، سوء استفاده می‌کنند.

نتیجه، به گفته ترامپ، این است که کسب‌وکارها و کارگران نمی‌توانند رقابت کنند و صنایع ضروری برای امنیت ایالات متحده تهدید می‌شوند. قابل ذکر است که در اینجا ترامپ بر دیدگاه قوی در میان جمهوری‌خواهان و شکاف فزاینده نزدیک در میان دموکرات‌ها مبنی بر اینکه افزایش تجارت برای آمریکایی‌ها بیش از آنچه به دست آورده‌اند هزینه داشته است، فشار می‌آورد.

پرونده ناعادلانه بودن او دو استدلال فرعی دارد. اول، اینکه سیاست‌های دولت چین، از یارانه‌های گسترده برای صنایع صادراتی گرفته تا سرقت مالکیت معنوی، تهدیدی منحصر به فرد و وجودی برای اقتصاد، امنیت، کارگران و شیوه زندگی ایالات متحده است. این دیدگاه که پکن اساساً قوانین بازی را زیر پا می‌گذارد، اکنون به طور گسترده در سراسر واشنگتن پذیرفته شده است.

پیوند تجارت و امنیت

دوم اینکه متحدان ایالات متحده در ازای تضمین‌های امنیتی مانند عضویت در ناتو، مدیون تجارت متعادل با ایالات متحده هستند. ترامپ هنگام اعلام تعرفه‌های جدید گفت: «در بسیاری از موارد، دوست بدتر از دشمن است.» این فشار اضافی بر متحدان، ابزار استانداردی را در جعبه ابزار امنیتی ایالات متحده کاملاً واژگون می‌کند – ارائه دسترسی به بازار ایالات متحده در ازای ایجاد ترتیبات امنیتی نزدیک‌تر توسط کشورها.

این همچنین کاملاً مغایر با متن و روح قوانین تجاری موجود است، که اقتصاد جهانی را مکانی می‌دید که سیستم‌های مختلف می‌توانستند در شرایط برابر با هم روبرو شوند – و فرض می‌کرد که دموکراسی‌های لیبرال از نظر اقتصادی پیروز خواهند شد. اعضای تیم ترامپ اکنون می‌گویند آن مفروضات اشتباه یا صرفاً بی‌ربط بوده‌اند و کشورهایی که مازاد تجاری خود را حذف می‌کنند باید متحدان نزدیک‌تری نسبت به کشورهایی باشند که این کار را نمی‌کنند.

نقد دوم این است که کسری تجاری به خودی خود بد است. این استدلال دهه‌هاست که در محافل سیاست‌گذاری ایالات متحده مطرح نشده است. اقتصاددانان جریان اصلی استدلال می‌کنند که کسری تجاری مداوم ایالات متحده ارتباط نزدیکی با موقعیت دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره جهانی دارد – یا حتی مفید است زیرا با خریدهای عظیم جهانی دلار و سرمایه‌گذاری در ایالات متحده منعکس می‌شود.

با این حال، چهره‌های برجسته اطراف ترامپ نظر متفاوتی دارند. رابرت لایتهایزر، که در دوره اول ترامپ به عنوان نماینده تجاری ایالات متحده خدمت می‌کرد، استدلال می‌کند که این کسری‌ها در ۲۰ سال گذشته «حدود ۲۰ تریلیون دلار از ثروت ما (به شکل سهام در شرکت‌هایمان، بدهی و املاک و مستغلات) را به دولت‌ها و شهروندان کشورهای استثمارگر» منتقل کرده است.

او همچنین استدلال می‌کند که کاهش مشاغل تولیدی – به ویژه برای مردان – باید برای بهبود شخصیت ملی معکوس شود. در میان رای‌دهندگانی که به شدت بر اساس جنسیت تقسیم شده‌اند، استدلال‌ها در مورد عزت مردان، علی‌رغم نظریه‌های اقتصادی، گوش شنوایی پیدا کرده‌اند.

چشم‌انداز بلندمدت‌تر

تعداد زیاد احتمالات تعرفه‌ای که توسط ترامپ مطرح شده و تمایل او به اصلاح، تأخیر یا حذف آنها، باعث شده است بسیاری از ناظران استدلال کنند که هیچ برنامه بزرگ‌تری پشت آنها وجود ندارد – یا اینکه اهرم مذاکراتی هدف است، نه نتیجه خاصی.

با این حال، این امر میزان زمانی را که اعضای کلیدی تیم او در سال‌های اخیر صرف بررسی سناریوهای بلندمدت‌تری کرده‌اند که در آن تعرفه‌های ایالات متحده اقتصاد داخلی، بودجه فدرال و معماری اقتصادی جهانی را تغییر شکل می‌دهند، نادیده می‌گیرد.

اگر تولید داخلی جایگزین واردات شود، به این معنی است که دیگر تعرفه‌ای بر واردات پرداخت نمی‌شود و بنابراین آن درآمد محقق نخواهد شد.

ترامپ به رای‌دهندگان خود قول داده است که مشاغل و صنایع تولیدی را به ایالات متحده بازگرداند. او می‌بیند که تعرفه‌ها به دو طریق به او در دستیابی به این هدف کمک می‌کنند: حمایت از تولیدکنندگان آمریکایی با گران‌تر کردن واردات و تشویق تولیدکنندگان خارجی به راه‌اندازی کارخانه در ایالات متحده.

اما این هدف تا حدودی با تعهد او مبنی بر اینکه تعرفه‌ها هزینه‌های کاهش مالیات شرکت‌ها را پوشش می‌دهند، کسری بودجه فدرال را کاهش می‌دهند و در نهایت جایگزین مالیات بر درآمد می‌شوند، در تضاد است. اگر تولید داخلی جایگزین واردات شود، به این معنی است که دیگر تعرفه‌ای بر واردات پرداخت نمی‌شود و بنابراین آن درآمد محقق نخواهد شد. به همین ترتیب، اگر دلار در برابر سایر ارزها کاهش یابد (هدف دیگری از دولت که توسط حوزه‌های مهم دو حزبی به اشتراک گذاشته شده است)، واردات گران‌تر می‌شود و تعرفه‌ها درآمد کمتری ایجاد می‌کنند.

بازنگری در معماری اقتصاد جهانی

در حالی که خود ترامپ در مورد معماری اقتصادی بین‌المللی کم یا هیچ نگفته است، برخی از مشاوران او تعرفه‌ها را به عنوان اولین حرکت به سمت اهداف جهانی سیستمی‌تر می‌بینند. هم اسکات بسنت، وزیر خزانه‌داری، و هم استفان میران، رئیس شورای مشاوران اقتصادی، قبلاً استفاده از تعرفه‌ها را برای وادار کردن به بازنشانی سیستم اقتصادی بین‌المللی بر اساس شرایط مطلوب‌تر برای ایالات متحده (به اصطلاح توافق مار-آ-لاگو) مد نظر قرار داده‌اند.

آنها همچنین یک سیستم طبقه‌بندی شده را پیشنهاد کرده‌اند که پذیرش تعرفه‌ها و اصلاحات ارزی توسط کشورها را با عمق روابط امنیتی آنها با ایالات متحده مرتبط می‌کند، در حالی که لایتهایزر پیشنهاد ساخت یک سیستم دو لایه را داده است، با تعرفه‌های پایین‌تر برای دولت‌های دموکراتیکی که متعهد به تجارت متعادل تولیدی هستند.

میران زمانی که پیشنهاد کرد تعهدات دفاعی مشترک و چتر دفاعی ایالات متحده برای کشورهایی که تعرفه‌های تلافی‌جویانه اعمال می‌کنند «کمتر الزام‌آور یا قابل اعتماد» خواهد بود، صریح‌تر گفت.

این جاه‌طلبی‌ها ممکن است دور از دسترس به نظر برسند و احتمالاً با مخالفت اعضای دولت ترامپ که می‌خواهند تعهدات امنیتی واشنگتن را به طور کلی کاهش دهند یا آنها را به عوامل فرهنگی مشروط کنند، مواجه شوند.

علاوه بر این، هر مذاکره مجدد قبلی در مورد سیستم اقتصادی جهانی پس از جنگ جهانی دوم بر اساس قابلیت اتکای ایالات متحده، هم نسبت به دوستان و هم دشمنان، استوار بود. اما ترامپ به طور مشهور غیرقابل پیش‌بینی بودن و آزادی عمل را بر هنجارها و تعهدات الزام‌آور ترجیح می‌دهد. «روز آزادی» به احتمال بسیار زیاد ایالات متحده و WTO را برای همیشه از یکدیگر آزاد کرده است.

با این وجود، نادیده گرفتن این چشم‌اندازها عاقلانه نخواهد بود. آنها نمایانگر اندیشه‌ورزی در مورد دو ایده هستند که عمیقاً با رای‌دهندگان آمریکایی طنین‌انداز می‌شوند: اینکه سیاست‌های تجاری و امنیتی دهه‌های گذشته برای آمریکایی‌ها در مجموع منفی بوده است و اینکه در عوض باید منافع روزانه ملموسی ایجاد کنند.

هر چه این ایده‌ها بیشتر در مقابل رای‌دهندگان مطرح شوند، احتمال کمتری وجود دارد که شاهد بازگشت به سیستمی باشیم که در آن ایالات متحده اصلاً از هیچ قانون تجاری پیروی کند.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: Chatham House

💡 درباره منبع: چتم هاوس (موسسه سلطنتی امور بین‌الملل) یک اندیشکده مستقل و سازمان خیریه مستقر در لندن است که به تحلیل مسائل بین‌المللی و امور جاری می‌پردازد. این موسسه که در سال ۱۹۲۰ تأسیس شد، هدفش کمک به ساختن جهانی امن‌تر، موفق‌تر و عادلانه‌تر است.

✏️ درباره نویسنده: هدر هرلبرت (Heather Hurlburt) عضو وابسته در برنامه ایالات متحده و قاره آمریکا در چتم هاوس است. او همچنین مدیر ابتکار آینده جدید در بنیاد آمریکای جدید است و تجربیات گسترده‌ای در سیاست خارجی و امنیت ملی ایالات متحده دارد، از جمله خدمت در کاخ سفید و وزارت امور خارجه.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا
سورس ما | SourceMA

لطفاً تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال کنید

کاربر گرامی، وب‌سایت ما برای تامین هزینه‌های نگهداری و ارائه محتوای به شما، نیازمند نمایش تبلیغات است. خواهشمندیم برای حمایت از ما و ادامه دسترسی به خدمات، تبلیغ‌گیر خود را غیرفعال نمایید. از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.