فارن پالسی : “چهره‌های مختلف ابی احمد” | ۱۵ شهریور ۱۴۰۳

تحلیلی بر پیچیدگی‌های رهبری ابی احمد و تأثیرات سیاست‌های او بر آینده اتیوپی

⏳ مدت زمان مطالعه: ۱۵ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن پالسی/تام گاردنر | 📅 تاریخ: ۶ سپتامبر ۲۰۲۴ / ۱۵ شهریور ۱۴۰۳

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


ابی احمد، رهبر اتیوپی، چهره‌ای با تناقض‌های بسیار است. او هم به عنوان یک مصلح نوبلی و هم به عنوان یک رهبر جنگ‌طلب شناخته می‌شود. این مقاله نگاهی به گذشته و شخصیت او دارد و نحوه تأثیرگذاری او بر سیاست‌های داخلی و خارجی اتیوپی را بررسی می‌کند.

برای جلب توجه رئیس جدید خود، ابی احمد یک ایده داشت. در یکی از روزهای اوایل دهه ۲۰۰۰، این افسر رادیویی جوان به دفتر ژنرال تکله‌برهان ولده‌آرگای، رئیس وقت بخش اطلاعات تکنولوژیک نظامی، مراجعه کرد و یک پیشنهاد را ارائه کرد. او اخیراً یک دیکشنری از زبان امهری به انگلیسی نوشته بود و به افسر ارشد گفت که نیاز به سرمایه‌گذاری برای انتشار آن دارد. آیا وزارت دفاع می‌تواند کمک کند؟

این مقاله اقتباسی است از کتاب “پروژه ابی: خدا، قدرت و جنگ در اتیوپی جدید” نوشته تام گاردنر (انتشارات هرست، ۳۶۸ صفحه، سپتامبر ۲۰۲۴).

این یک حرکت هوشمندانه بود. هرچند وزارت دفاع منابع مالی برای چنین پروژه‌ای نداشت و پیشنهاد به سرعت به قفسه‌ها منتقل شد، اما افسر جوان—که از قومیت اورومو، بزرگترین گروه قومی اتیوپی و به طور تاریخی کمتر در دولت نماینده داشت—اکنون در دفتر یکی از نورهای برجسته نظامی، که همچنین از قومیت تیگرایان، گروهی که از دیرباز در سطوح بالای دولت اتیوپی مسلط بوده، پا گذاشته بود.

تکله‌برهان که تا آن زمان ارتباط زیادی با او نداشت، دلیل آورد که اگر ابی می‌تواند یک دیکشنری بنویسد، باید انگلیسی خوبی صحبت کند. بنابراین، او را دعوت کرد تا به تیمی که روی پروژه مشترکی با آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) کار می‌کرد، بپیوندد.

برای نزدیک به دو دهه تحت رژیم مورد حمایت شوروی درگ، روابط بین ایالات متحده و اتیوپی تقریباً قطع شده بود. آن رژیم در سال ۱۹۹۱ سقوط کرد زیرا جبهه آزادی‌بخش خلق تیگرای (TPLF) و ائتلافی از جنبش‌های آزادی‌بخش قومی متحد به سمت آدیس آبابا حرکت کردند. دولتی جدید و عملگرا با رهبری جبهه انقلابی دموکراتیک خلق اتیوپی (EPRDF)—به ریاست رهبر TPLF، ملس زناوی—تشکیل شد.

با به قدرت رسیدن EPRDF در دهه ۱۹۹۰، روابط با واشنگتن به سرعت بهبود یافت. به زودی، روابط بین دو کشور به قدرتی بازگشت که برای اتیوپیایی‌های نسل قدیم آشنا بود، کسانی که به یاد داشتند چگونه در اواخر دوران سلطنت هیلا سلاسی، نیروهای اتیوپی حتی در کنار نیروهای آمریکایی در کره جنگیدند. با این حال، سال‌های پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر به عنوان دوره طلایی روابط بین اتیوپی و ایالات متحده محسوب می‌شد.

اهمیت اتیوپی در واشنگتن به حدی بود که وقتی در سال ۲۰۰۶ به سومالی حمله کرد تا یک دولت اسلامگرا را سرنگون کند، ایالات متحده نیز به کمک آن آمد. تا اواخر دهه ۲۰۰۰، پایگاه‌های هوایی اتیوپی برای بمباران‌های آمریکایی استفاده می‌شدند؛ اطلاعات ماهواره‌ای آمریکا با ارتش اتیوپی به اشتراک گذاشته می‌شد؛ و کماندوهای اتیوپیایی توسط نیروهای ویژه ایالات متحده برای عملیات ضدتروریسم آموزش می‌دیدند. اتیوپی به عنوان یک “دولت لنگر” آمریکا شناخته شد، که برای حفظ نظم منطقه‌ای و تضمین منافع غرب در شاخ آفریقا و مسیر تجاری استراتژیک دریای سرخ نقش محوری داشت.

سربازان اتیوپیایی در مراسم

این کمک‌های آمریکا بود که در سال ۲۰۰۶ اتیوپی را قادر ساخت نسخه خود از آژانس امنیت ملی (NSA) آمریکا، یعنی آژانس امنیت شبکه‌های اطلاعات (INSA) را تأسیس کند. این نهاد برای ایمن‌سازی زیرساخت‌های دیجیتال در برابر تهدیدات خارجی و همچنین هدف قرار دادن اریتره، درگیری‌هایی که در طول دهه ۲۰۰۰ ادامه داشتند، تأسیس شد. به عنوان یک ترکیب هیبریدی نظامی-غیرنظامی با فناوری پیشرفته، INSA به منظور تکمیل و به زودی رقابت با آژانس اطلاعاتی غیرنظامی، سرویس اطلاعات و امنیت ملی (NISS) تأسیس شد.

اگرچه قرار بود این نهاد زیرساخت‌های دیجیتال اتیوپی را در برابر تهدیدات خارجی حفظ کند، اما بعدها نقش مهمی در نظارت و سانسور اینترنت ایفا کرد. اگرچه از ابتدا قصد نداشت که به یک آژانس جاسوسی داخلی تبدیل شود، INSA با توانایی رهگیری رادیویی و سایبری از خارج و تفسیر تصاویر ماهواره‌ای جغرافیایی تأسیس شد. تکله‌برهان اولین مدیر آن شد و ابی، که به همراه پنج همکار دیگر برای مطالعه رمزنگاری به مدت شش ماه بین سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ به آفریقای جنوبی اعزام شده بود، ریاست بخش تضمین امنیت اطلاعات آن را بر عهده گرفت. برای چهار سال اول حضورش در INSA، وظیفه اصلی ابی کمک به حفاظت از آژانس‌های دولتی و نظامی در برابر حملات سایبری بود.

او در میان یک گروه کوچک از اوروموها در رهبری‌ای بود که همچنان مانند ارتش، به وضوح تحت تسلط تیگرایان و حزب آنها، TPLF، که مؤلفه مؤثرتر EPRDF بود، بود. “ابی یک ارتباط‌گیرنده سریع، جوان و اورومو بود—به همین دلیل او را انتخاب کردند,” یکی از سران تیگرای او توضیح داد. “استعداد اصلی او در ارتباط با مردم بود.”

پلیس فدرال در بالای ساختمانی با پرتره ای از ابی در جریان تجمع طرفداران دولت در آدیس آبابا در 7 نوامبر 2021 نگهبانی می‌دهد. تیکسا نگری/ رویترز

این کار همچنین باعث شد ابی احمد به مقامات آمریکایی نزدیک‌تر شود و بتواند در برنامه‌های آموزشی ایالات متحده شرکت کند و در سال‌های قبل از نخست‌وزیری، روابط خارجی باارزشی برقرار کند. “من کسی بودم که اطلاعات از این بخش جهان به NSA ارسال می‌کردم، درباره سودان و یمن و سومالی,” او بعدها به نیویورکر گفت. “NSA من را می‌شناسد. من برای آمریکا مبارزه می‌کردم و می‌مردم.”

پانزده سال بعد، ابی کشور را رهبری می‌کرد.

چندین چهره از ابی احمد وجود دارد. یکی یک امپراتور در آرزوی گذشته‌ای باشکوه است. وقتی در سال ۲۰۲۲ از اتیوپی خارج شدم، او در حال ساختن یک قصر برای خود در تپه‌های بالای پایتخت بود که گفته می‌شد هزینه‌ای بالغ بر حداقل ۱۰ میلیارد دلار دارد—که بخشی از آن توسط امارات متحده عربی تأمین شده است—و مساحتی بیشتر از وینزر، کاخ سفید، کرملین، و شهر ممنوعه چین را پوشش می‌داد.

اما ابی احمد هم یک مدرنیست آینده‌نگر است. در سال ۲۰۲۲، او همچنین اولین موزه علمی اتیوپی را نهایی می‌کرد: معبدی برای یک دیدگاه فرا مدرن از پیشرفت ملی که بر پایه کشف‌های علمی و هوش مصنوعی بنا شده بود. اینجا بود که اتیوپی جدیدی که ابی می‌خواست بسازد شکل می‌گرفت: کشوری از “شهرهای هوشمند”، پلیس‌های رباتیک، کارت‌های شناسایی بیومتریک، شبیه‌سازی واقعیت مجازی، و نظارت پیشرفته. برخی او را با یک برو تکنولوژی سیلیکون ولی مقایسه کرده‌اند.

ابی گیج‌کننده و متناقض است. یک پوتین پنطیکاستی، او هم واعظ است و هم جاسوس. او شدیداً مسیحایی است اما در عین حال توانایی عمل‌گرایی دارد. او گاهی به عنوان یک استراتژیست ماکیاولیایی ظاهر می‌شود که بی‌رحمانه دشمنان خود را حذف می‌کند و رقبای خود را پشت سر می‌گذارد. “همه چیز یک توطئه است,” یکی از همکاران او بعدها اعتراف کرد. “من فکر نمی‌کنم هیچ‌کس در اتیوپی به اندازه او شطرنج‌باز خوبی باشد,” گفت دیگری. اما او همچنین یک قمارباز است که برای او هرج و مرج فرصتی است که می‌تواند به یک برکت تبدیل شود.

ابی در 23 ژوئن 2018 در حین تظاهرات در میدان مسکل در آدیس آبابا در پشت یک مانع شیشه‌ای صحبت می‌کند. انفجاری در تجمعی در حمایت از ابی در اوایل آن روز چندین کشته برجای گذاشت. یوناس تادسه/ خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایماژ

در پانتئون تاریخ اتیوپی، او شخصیتی است که هم به شدت آشنا و هم کاملاً جدید است: هم یک ناسیونالیست مسیحی در قالب پیشگوی امپراتور توودروس دوم قرن نوزدهم و هم یک مدیرعامل شرکت که از تفکر مثبت و زبان کمک به خود برای افزایش بهره‌وری کارکنانش استفاده می‌کند. به قدرت رسیدن او در زمانی که جهان دچار تحولات بین‌المللی بود—دنیای دونالد ترامپ، شی جین‌پینگ و ولادیمیر پوتین—او تکنیک‌های قرن بیست و یکمی پروپاگاندا و اطلاعات نادرست آنلاین را به کار می‌برد، همان‌طور که سیاست‌های درباری امپراتوری اتیوپی را زنده می‌کند. همان‌طور که نظم جهانی شکاف پیدا می‌کند و اتحادهای سنتی دچار تزلزل می‌شوند، ابی می‌خواهد با همه دوست باشد اما به هیچ‌کس وفادار نباشد. برای درک جایی که رویکرد او به سیاست شکل گرفت، باید زمان او در خدمات اطلاعاتی کشور را درک کرد.

در این دوره بود که ابی شبکه‌های اجتماعی را ساخت که شغل سیاسی او را تسهیل کردند و دوستانی را به دست آورد که به متحدان مورد اعتماد او تبدیل شدند. شاید بیش از هر چیز دیگری، این از طریق سریع رشد کردن در رده‌های INSA بود که ابی توانست هنر تاریک سیاست‌های درباری را که روزی به خاطر آن شهرت پیدا می‌کرد، به دست آورد. “شما نمی‌توانید سیاست اتیوپی امروز را بدون درک INSA درک کنید,” یکی از کارکنان سابق آژانس که در آن زمان با ابی نزدیک بود و بعداً نیز با او دوست ماند، یادآوری کرد. “تمام سیاست‌ها اکنون ابتدا آنجا امتحان شد.”

تا زمان تأسیس INSA در اواسط دهه ۲۰۰۰، ابی یک شبکه قابل توجه از ژنرال‌های ارشد، سیاستمداران و بازرگانان را در میان دوستان خود داشت. مهمتر از همه، او با نخست‌وزیر ملس خود آشنا بود. اگرچه هنوز در اوایل سی‌سالگی خود بود و هیچ مدرک دانشگاهی جز دیپلم خود از آفریقای جنوبی نداشت، ابی و تکله‌برهان به طور منظم با نخست‌وزیر ملاقات می‌کردند تا او را در جریان تحولات INSA قرار دهند، گاهی فقط دو نفره. بعدها، به عنوان نخست‌وزیر خود، ابی توصیف کرد که چگونه از این فرصت‌ها برای جلب توجه ملس استفاده می‌کرد، به عنوان مثال با ارسال یادداشت‌هایی با پیشنهادها یا ایده‌های جذاب. “ابی یکی از پسران بسیار جوان، بسیار تیزبین در طرف اورومو بود,” یکی از مقامات ارشد آمریکایی که در آن زمان با نخست‌وزیر سابق نزدیک بود، یادآوری کرد. “و او مورد اعتماد بود.”

همکاران نزدیک از این دوره، با این حال، تصویری مبهم‌تر از ستاره در حال طلوع ارائه دادند. از یک سو، مشخص بود که ابی می‌تواند بسیار دوستانه باشد. “او دوستانه است؛ مردم را در آغوش می‌گیرد، لبخند می‌زند؛ برایتان پیام‌های تبریک ارسال می‌کند، به چیزها دعوتتان می‌کند,” برهانه کیدانماریم، یک تیگرایی که در آن زمان مسئول تلویزیون والتا بود، به یاد می‌آورد. دیگران ادعا کردند که ابی از موقعیت خود در INSA برای ساختن یک پایگاه سیاسی استفاده می‌کرد. برای جلب وفاداری همکارانش، برخی یادآوری کردند که او به وعده‌های فراوانی معروف بود، از جمله—در میان چیزهای دیگر—شغل‌ها و مزایا در آینده.

ابی در 23 ژوئن 2018 در حین تظاهرات در میدان مسکل در آدیس آبابا در پشت یک مانع شیشه‌ای صحبت می‌کند. انفجاری در تجمعی در حمایت از ابی در اوایل آن روز چندین کشته برجای گذاشت. یوناس تادسه/ خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایماژ

اتهامات تاریک‌تری نیز وجود داشت. فنی، مانیتورینگ تماس‌های تلفنی شهروندان عادی اتیوپی بخشی از مأموریت INSA نبود. با این حال، رهبران آن از ابتدا مشتاق بودند که هم قابلیت و هم اختیار قانونی برای این کار را به دست آورند، که باعث ایجاد جنگی شدید با NISS، آژانس جاسوسی رسمی اتیوپی، شد. در نهایت، دومی پیروز شد و NISS انحصار رسمی خود را بر نظارت داخلی حفظ کرد. اما، بر اساس برخی همکاران سابق، این امر ابی را باز نداشت، که شهرتی برای شنود تماس‌های تلفنی خصوصی به دست آورد.

او از موقعیت خود در INSA برای پیشبرد منافع خود استفاده می‌کرد,” یکی از منابع داخل INSA به یاد می‌آورد. اگرچه این آژانس قدرت قانونی برای مانیتورینگ تماس‌های تلفنی نداشت، اما اختیار و توانایی جمع‌آوری و ذخیره ارتباطات ایمیلی خصوصی در اتیوپی را داشت. “ما ایمیل همه را مانیتور می‌کردیم,” یکی از همکاران نزدیک یادآوری کرد. “ابی رئیس من بود، ما دسترسی داشتیم.”

در سال ۲۰۰۹، رئیسش، تکله‌برهان، برای یک برنامه کارشناسی ارشد به لندن رفت و ابی را در INSA مسئول گذاشت. این یک انتخاب بحث‌برانگیز بود: کارکنان با رتبه نظامی بالاتر، یا با مدارک دانشگاهی بیشتر، شناخته شده بودند که نسبت به این موضوع ناراضی بودند. اما برای کسانی که قبلاً با استراتژی ابی برای پیشرفت شخصی آشنا بودند، این امر تعجب‌آور نبود. این، به هر حال، حرکتی بود که او مستقیماً در مهندسی آن نقش داشت. از تقریباً لحظه‌ای که INSA تأسیس شد، همکاران به یاد می‌آورند، ابی در حال فشار آوردن به رئیسش بود تا به خارج از کشور برود، حتی خودش به عهده گرفت که این ایده را با برخی از مافوق‌هایش مطرح کند.

اما سال ابی در INSA در واقع به یکی از جنجالی‌ترین جنبه‌های صعود او به قدرت تبدیل شد. این بذرهای مخالفت TPLF با نخست‌وزیری او را کاشت و در نهایت به تشدید فاجعه‌بار بین ابی و حزب غالب سابق که به جنگ منجر شد، کمک کرد. در قلب موضوع، جاه‌طلبی سیاسی ابی و تلاش‌های شفاف‌تر او برای استفاده از موقعیت خود در INSA برای مزیت شغلی قرار داشت. “او بیش از حد محبوب شد و جاه‌طلبی خود برای قدرت را بیش از حد عمومی کرد,” یکی از دوستان در INSA گفت. “در سنت EPRDF، این تابو بود. قدرت به عنوان یک وظیفه در نظر گرفته می‌شد، نه یک دستاورد. اما ابی به همه گفته بود که نخست‌وزیر خواهد شد و خداوند به او این را گفته بود.”

احساس سرنوشت شخصی ابی—اعتقاد فوق‌العاده او که او توسط خداوند برای حکومت فرستاده شده—بسیار پیش‌بینانه بود. در سال ۲۰۱۰، تکله‌برهان از بریتانیا بازگشت و ابی را از INSA اخراج کرد، پس از کشف آنچه در حالی که او دور بود رخ داده بود، از جمله پروژه‌های نادرست مدیریت شده و اتهامات فساد. پس از خروج او، نخست‌وزیر آینده به همکاران هشدار داد که روزی به عنوان رئیس آنها بازخواهد گشت.

تنها هشت سال بعد، او خود را درست کرده بود. او که در پشت اعتراضات گسترده در منطقه خانگی خود، اورومیا، به قدرت رسید، خود را به عنوان یک صلیبی علیه استبداد، فساد، ناامیدی اقتصادی و، بالاتر از همه، اولویت سیاسی همکاران تیگرایی خود در داخل ائتلاف حاکم، TPLF، معرفی کرد. به تشویق بسیاری از اتیوپیایی‌ها در داخل و خارج از کشور، نخست‌وزیر جدید به سرعت کار خود را برای کاهش حضور آنها در سراسر بخش‌های وسیعی از دولت اتیوپی آغاز کرد. برای مدتی به نظر می‌رسید که کار می‌کند: ابی به عنوان یک مصلح لیبرال در غرب و یک پیامبر در خانه تحسین شد. اما تا نوامبر ۲۰۲۰، تنها یک دهه پس از خروج تحقیرآمیز او از INSA، ابی و TPLF به جنگ رفته بودند.

کمتر چیزی در تمام دوران ابی در دفتر به اندازه عملیات TPLF علیه فرماندهی شمالی نیروهای دفاعی ملی اتیوپی در روز انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، که در اولین ساعات جنگی مرگبار آغاز شد و بیش از دو سال به طول انجامید و بین ۳۵۰،۰۰۰ تا ۶۰۰،۰۰۰ نفر کشته شدند، بر اساس تحقیقات دانشگاه خنت، بیشتر بحث‌برانگیز شد.

اگر ارتش “کپی جامعه” است، همان‌طور که لئون تروتسکی مشاهده کرد، و “از همه بیماری‌های آن رنج می‌برد، معمولاً در دمای بالاتر”، آنگاه فرماندهی شمالی ENDF در آستانه جنگ تیگرای به طور موثر در بستر بود. علیرغم دهه‌ها القا که برای مصونیت آن از تقسیمات قومی طراحی شده بود، تا سال ۲۰۲۰ صفوف آن از بالا به پایین در آن پر شده بود. در اواخر شب ۳ نوامبر، به طرز چشمگیری شکافت.

بسیاری از موارد مورد مناقشه یا به سادگی ناشناخته است، اما چندین واقعیت غیرقابل انکار است: اینکه به عنوان نیروهای فدرال اتیوپی، جنگجویان منطقه‌ای امهرا، و سربازان ارتش اریتره در اطراف تیگرای موضع گرفتند، اعضای نیروهای ویژه تیگرای با زور وارد پادگان‌ها و انبارهای تسلیحاتی در سراسر منطقه شدند و کنترل مقادیر زیادی از تسلیحات سنگین و پرسنل را به دست گرفتند؛ اینکه بخش قابل توجهی از گروه افسران تیگرای فرماندهی شمالی جدا شدند و به همکاران تیگرایی خود در نیروهای ویژه منطقه‌ای پیوستند؛ اینکه درگیری‌های مسلحانه با اعضای غیرتیگرایی فرماندهی رخ داد؛ و اینکه تعداد زیادی از سربازان اتیوپیایی خلع سلاح و به بازداشت تیگرای‌ها درآمدند.

سربازان زخمی اسیر اتیوپیایی در 2 ژوئیه 2021 با کامیون به مکله، پایتخت منطقه تیگری اتیوپی می رسند. یاسویوشی چیبا/ خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایماژ

این جنگی اختیاری برای ابی بود، همان‌طور که برای رهبر اریتره ایسایاس افورکی بود: هر دو آماده و مایل بودند دشمنی را که هر یک آن را مانعی برای قدرت خود می‌دانستند، خرد کنند. اما همچنین برای رهبران TPLF، که برای آنها چشم‌انداز معکوس ایدئولوژیک—یک دولت اتیوپی که نه به تصویر آنها بلکه به تصویر ابی ساخته شده بود؛ یک فدراسیون مرکزی‌تر که در آن یک تیگرای غرغرکننده برای همیشه مجبور به تبعیت شود—غیرقابل قبول بود.

اما ابی متوقف نمی‌شد و شاید هم نمی‌توانست. مردی که در اعتقاد به سرنوشت آشکار خود می‌سوخت، تا آن زمان هر گونه تظاهر به عمل‌گرایی در مسائلی که آنها را به عنوان سوالات صفر و یکی از پیروزی یا شکست می‌دید، دور انداخته بود. در آستانه جنگ، او هم‌زمان نمادی از غرور و اضطراب بود. نگران ترور، گزارش شده بود که وفادارترین کماندوهای خود را در هر طبقه کاخ نصب کرده است. در عین حال، به نظر می‌رسید که از لفاظی تیگرای‌ها که او را هم به عنوان یک دلقک و هم به عنوان یک شرور به تصویر می‌کشید، عمیقاً ناراحت شده است: ضعیف اما دیکتاتور، نالایق اما همه‌قدرتمند. احتمال اینکه TPLF هنوز هم خود از حمایت مردمی برخوردار باشد و میلیون‌ها تیگرایی ترجیح می‌دهند به دفاع از آن بپیوندند تا به شمشیر او زانو بزنند، به هیچ وجه ثبت نشده بود.

دنیا ابی را اشتباه فهمید. وقتی در سال ۲۰۱۸ به قدرت رسید، در غرب به عنوان یک مصلح لیبرال مورد تحسین قرار گرفت، کسی که می‌تواند اتیوپی که گرفتار سیاست‌های جناحی و هویت‌های متناقض است را به آینده‌ای دموکراتیک و “پس از قومیت” هدایت کند. به عنوان اولین رهبر ملی در تاریخ مدرن اتیوپی که خود را اورومو معرفی می‌کرد، بزرگترین اما به طور تاریخی در میان گروه‌های قومی کمتر نماینده سیاسی کشور، ابی به عنوان یک وحدت‌گرای پس از سال‌ها انشقاق دیده می‌شد.

در سال ۲۰۱۹، یک سال پس از آنکه او یک توافق تاریخی صلح با اریتره، همسایه کوچکتر اتیوپی که در سال ۱۹۹۳ از آن جدا شده بود، امضا کرد، او جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. رئیس کمیته نوبل گفت که این جایزه تلاش‌های ابی برای “تحقق صلح و همکاری بین‌المللی، و به طور خاص ابتکار قاطعانه او برای حل مناقشه مرزی با اریتره همسایه” را به رسمیت می‌شناسد. او همچنین از تلاش‌های اصلاحات داخلی ابی، از جمله آزادسازی ده‌ها هزار زندانی و بازگشت گروه‌های مخالفی که زمانی ممنوع شده بودند، تمجید کرد.

ابی در مراسمی در اسلو جایزه را پذیرفت و اعلام کرد “جنگ اوج جهنم برای همه درگیران است. من می‌دانم چون من آنجا بودم.” اما کمتر از یک سال بعد، یکی از بدترین جنگ‌های قرن بیست و یکم در منطقه شمالی اتیوپی آغاز شد. ابی تنها مسئول آن نبود. اما احتمالاً بیش از هر کس دیگری بود. او به خوبی ممکن است به عنوان بحث‌برانگیزترین دریافت‌کننده جایزه ۱۲۳ ساله پس از هنری کیسینجر در سال ۱۹۷۳ به یادگار بماند.

من هم او را اشتباه قضاوت کردم. در سال ۲۰۱۸، من در مقاله‌ای در فارن پالسی استدلال کردم که ابی واقعاً یک پوپولیست نیست—و اینکه اگر باید به اصطلاحاتی که از خارج وارد شده‌اند توصیف شود، پس آنچه او بیشترین شباهت را به آن دارد، یک دموکرات لیبرال است. این اشتباه بود، حتی در آن زمان: ابی هرگز لیبرال نبوده و نه دموکرات. مانند هر پوپولیستی، او می‌توانست فریبنده و ناصادق باشد، به بخش‌های مختلف اجازه می‌داد که هر چه می‌خواهند درباره او باور کنند، هرچند که متناقض باشد. او همچنین سرنوشت خود را با سرنوشت ملت یکی می‌کرد، خود را غیرقابل جایگزینی می‌دانست، و از لفاظی‌هایی استفاده می‌کرد که اغلب بیگانه‌ستیز، فاشیستی و—در مواقعی—حتی نسل‌کشی بود.

اما مأموریت او در دولت تنها جمع‌آوری قدرت و ثروت خود نبود. او همچنین به دنبال بازسازی کل اتیوپی به تصویر خود بود.


برای مطالعه مقالات مرتبط، می‌توانید به مقالات زیر مراجعه کنید:


پاورقی ها:

⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: فارن پالسی

💡 درباره منبع: فارن پالسی، یک مجله معتبر در حوزه سیاست خارجی است که تحلیل‌های عمیقی از موضوعات جهانی ارائه می‌دهد.

✏️ درباره نویسنده: تام گاردنر، خبرنگار آفریقا در اکونومیست است که سابقه فعالیت در اتیوپی از ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۲ را دارد.

خروج از نسخه موبایل