⏳ مدت زمان مطالعه: ۳ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن افرز/ریچارد نفیو | 📅 تاریخ: ۱۴ ژوئن ۲۰۲۵ / ۲۵ خرداد ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
آیا اسرائیل قادر به نابودی برنامه هستهای ایران است؟
برای مسدود کردن مسیر تهران به سوی بمب اتمی، واقعاً چه اقداماتی لازم است؟
ریچارد نفیو
۱۴ ژوئن ۲۰۲۵
ریچارد نفیو، پژوهشگر ارشد در دانشگاه کلمبیا در مرکز سیاست جهانی انرژی و عضو وابسته برنشتاین در موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک است. او در دولت بایدن به عنوان معاون فرستاده ویژه در امور ایران و در دولت اوباما در شورای امنیت ملی و وزارت امور خارجه خدمت کرده است.
تصمیم اسرائیل برای حمله به برنامه هستهای ایران در ۱۲ ژوئن، ممکن است در تاریخ به عنوان سرآغاز یک جنگ منطقهای مهم و نقطه عطفی ثبت شود که ایران را سرانجام به سوی دستیابی به سلاحهای هستهای سوق داد. اما این حملات همچنین ممکن است به عنوان نخستین لحظهای در دهههای اخیر به یادگار بماند که در آن، جهان دیگر با خطر بمب اتمی ایران مواجه نبود. سالهاست که تحلیلگران در حال بررسی این موضوع بودهاند که کدام یک از این نتایج محتملتر خواهد بود – و به پیشبینیهای بسیار متفاوتی نیز دست یافتهاند. اکنون، همگان خواهند فهمید که کدام پیشبینی صحیح بوده است.
هنوز برای اظهارنظر قطعی درباره نتیجه نهایی بسیار زود است. ممکن است هفتهها طول بکشد تا کارشناسان ابعاد کامل خسارات وارد شده توسط اسرائیل را درک کنند، چه رسد به اینکه آیا و چگونه تهران از این وضعیت بهبود خواهد یافت. به هر حال، حملات هنوز پایان نیافتهاند. اما اگرچه هنوز قضاوت در مورد اثرات بلندمدت حملات اسرائیل امکانپذیر نیست، تحلیلگران میدانند که در ارزیابی نتایج باید به دنبال چه عواملی باشند. به عبارت دیگر، کارشناسان میتوانند عواملی را که تعیینکننده موفقیت حملات در محروم کردن ایران از توانایی دستیابی به سلاح هستهای هستند، مشخص کنند.
برخی از این عوامل کمّی و قابل اندازهگیری هستند. به عنوان مثال، برای متوقف کردن یا به طور جدی کند کردن توانایی ایران در ساخت سلاح، حملات اسرائیل میبایست ایران را از مواد لازم برای سوخت سلاحهای هستهای محروم میکرد. آنها باید تجهیزات ضروری برای ساخت سلاح را منهدم میکردند. و دستکم باید تا حدی ایران را از دانش فنی لازم برای تبدیل تمامی مواد خود به بمب، بیبهره میساختند. اما عامل نهایی، کمتر ملموس است. برای موفقیت کامل، حمله اسرائیل باید ایران را نیز متقاعد به تجدیدنظر در مورد عملی بودن پروژه سلاحهای هستهای خود کرده باشد.
حملات اسرائیل تاکنون در نابودی بسیاری از نیروگاهها، ساختمانها و زیرساختهایی که ایران برای برنامه هستهای خود نیاز دارد، موفقیتآمیز بوده است. اسرائیل همچنین توانایی خود را برای حمله به اهدافی در ایران، تقریباً به میل خود، نشان داده است. اما با توجه به سرمایهگذاری قابل توجه ایران در استحکامات دفاعی، تعهد این کشور به برنامه هستهای، سیستمهای پشتیبان متعدد آن، و دشواری ذاتی مأموریت اسرائیل، موفقیت به هیچ وجه قطعی نیست.
مجهولات معلوم
تاکنون، به نظر میرسد خسارات ناشی از حملات اسرائیل به تأسیسات ایران، متفاوت و ترکیبی بوده است. به گفته آژانس بینالمللی انرژی اتمی، خطرناکترین سایت غنیسازی اورانیوم ایران در فردو مورد حمله قرار گرفته است، اما تأییدی مبنی بر شکسته شدن سپر دفاعی آن یا نابودی چند هزار سانتریفیوژ موجود در آن، وجود ندارد. همچنین هیچ نشانهای مبنی بر اینکه اسرائیل ذخایر اورانیوم غنیشده ایران را غیرقابل استفاده کرده باشد، در دست نیست. اگر آن ذخایر همچنان در دسترس باشند و اگر سانتریفیوژهای ایران هنوز پابرجا باشند، تهران ممکن است بتواند در عرض تنها چند هفته، برنامه سلاحهای هستهای خود را بازسازی کند. به عنوان مثال، ایران میتواند ذخیره اورانیوم ۶۰ درصد غنیشده خود را برای غنیسازی بیشتر به فردو (یا یک سایت مخفی) منتقل کرده و به سرعت اورانیوم کافی برای ساخت یک بمب را در اختیار داشته باشد.
اما برای ساخت واقعی یک سلاح هستهای، ایران به چیزی فراتر از اورانیوم غنیشده با درجه تسلیحاتی نیاز دارد. این کشور همچنین به تجهیزات فرآوری نیازمند است که بتواند اورانیوم را به فلز تبدیل کند، آن را به اجزای سلاح شکل دهد، و سپس خود سلاح را بسازد. انجام تمامی این مراحل در بحبوحه جنگ دشوار خواهد بود، بهویژه با توجه به تلاش چندین دههای جهان برای محروم کردن ایران از تجهیزات لازم. تحلیلگران همچنین نمیدانند ایران تا چه اندازه به توانایی تولید کلاهک برای موشک نزدیک بوده است، هرچند آژانسهای اطلاعاتی پیشتر ارزیابی کرده بودند که این کار ماهها به طول خواهد انجامید.
با این حال، موارد بسیاری درباره برنامه تسلیحاتی ایران وجود دارد که کارشناسان از آن بیاطلاع هستند. به عنوان مثال، اندکی پیش از آغاز حملات، آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش جامعی درباره پرسشهای متعدد باقیمانده مربوط به برنامه هستهای ایران و بهویژه فعالیتهای تسلیحاتی گذشته آن ارائه کرد. برخی از این پرسشها بر روی محل نگهداری تجهیزاتی متمرکز است که برای تولید سلاح مفید خواهد بود – تجهیزاتی که ایران به طور بالقوه اکنون میتواند از آنها استفاده کند. مأموران اطلاعاتی اسرائیل ممکن است از محل ذخیره این تجهیزات اطلاع داشته باشند و شاید شب گذشته آنها را نابود کرده باشند (یا به زودی این کار را انجام دهند). با توجه به تمامی موفقیتهای عملیاتی که اسرائیل داشته است، دستکم گرفتن توان اطلاعاتی آن در ایران، اقدامی نابخردانه خواهد بود. اما ایران کشور بزرگی است و مکانهای زیادی برای پنهان کردن و استفاده از تجهیزات در اختیار دارد.
ایران همچنین دارای تعداد قابل توجهی دانشمند و تکنسین هستهای است و هنوز مشخص نیست چه تعداد از آنها در این حملات کشته شدهاند. اسرائیل، فریدون عباسی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی ایران، و محمدمهدی تهرانچی، فیزیکدان و رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در تهران – و همچنین رهبران مختلف نظامی را ترور کرده است. اما این مرگها، به خودی خود، برای از مسیر خارج کردن برنامه هستهای ایران کافی نخواهد بود. تا زمانی که این کشور کادری از اپراتورهای فنی با انگیزه، ماهر و آموزشدیده را در اختیار داشته باشد، قادر خواهد بود به سرعت به سوی ساخت سلاحهای هستهای حرکت کند.
اراده مبارزه
عدم قطعیت فوقالعادهای در مورد میزان خسارت کمی وارد شده از سوی اسرائیل به برنامه هستهای ایران وجود دارد. اما پرسش مهمتر شاید این باشد که آیا حمله اسرائیل، اراده ایران را برای ادامه این مسیر از بین برده است یا خیر.
در نگاه نخست، شاید عجیب به نظر برسد که ایران به حمله اسرائیل با چیزی جز خصومت پاسخ دهد. اما اگر خسارت وارد شده به برنامه هستهای و توان نظامی ایران بیش از آن چیزی باشد که به نظر میرسد، تهران ممکن است به دنبال راههایی برای خروج از این وضعیت باشد. همچنین، با ادامه افزایش خسارات، ایران ممکن است دیپلماسی را نیز مد نظر قرار دهد. به هر حال، اسرائیل هنوز کار خود را تمام نکرده است و حملات آن ممکن است در روزهای آینده ویرانگرتر شوند. ارتش اسرائیل پدافند هوایی ایران را کاملاً از کار انداخته است، بنابراین میتواند به ساختارهای دولتی مرکزیتر و مقامات رژیم حمله کند. اسرائیل همچنین میتواند بخشهایی از صنعت نفت و گاز ایران را که برای اقتصاد این کشور حیاتی هستند، هدف قرار دهد. در مواجهه با چنین خساراتی، تهران ممکن است تصمیم به درخواست صلح بگیرد؛ صلحی که منجر به توافقی شود که برنامه هستهای آن را محدود کند.
اما منطقی است که در این مورد تردید داشته باشیم که ایران زیر فشار اسلحه، توافقی را بپذیرد. حتی اگر ایران معاملهای هم انجام دهد، ممکن است این کشور آن را صادقانه اجرا نکند. در عوض، محتملترین نتیجه این است که ایران به اقدامات تلافیجویانه خود ادامه دهد و در عین حال تلاش کند تا سایر کشورهای جهان را متقاعد سازد که اسرائیل یک بازیگر سرکش است که تنها چند روز پیش از ازسرگیری مذاکرات میان تهران و واشنگتن، از زور استفاده کرده است. تصمیم دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، برای سهیم دانستن خود در این حملات نیز دستیابی به توافق را دشوارتر خواهد کرد، حتی اگر دولت او پیشتر تلاش کرده بود تا خود را از این حملات مبرا نشان دهد.
حملات اسرائیل علیه ایران به نظر میرسد از نظر تاکتیکی هوشمندانه و کاملاً آگاهانه بوده است. اما توانایی این کشور در انجام حملات پیچیده، هرگز واقعاً مورد تردید نبوده است. تحلیلگران میدانستند که ارتش اسرائیل بسیار توانمند است و ترفندهای خاص خود را در آستین دارد. در عوض، پرسش همواره این بوده است که آیا یک حمله صرفاً اسرائیلی – یا حتی یک عملیات مشترک ایالات متحده و اسرائیل – میتواند به طور معناداری از حرکت شتابان ایران به سوی دستیابی به سلاحهای هستهای جلوگیری کند. جهان به زودی پاسخ این پرسش را خواهد دانست.