⏳ مدت زمان مطالعه: ۸ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن افرز/سوشانت سینگ | 📅 تاریخ: April 29, 2025 / ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
در ۲۴ آوریل، نارندرا مودی، نخستوزیر هند، در برابر جمعیتی در ایالت شمالی بیهار ایستاد و با تغییری نادر از زبان هندی معمول خود، به انگلیسی هشدار داد: «هند هر تروریست و حامیان آنها را شناسایی و مجازات خواهد کرد. ما آنها را تا پایان جهان تعقیب خواهیم کرد. روحیه هند هرگز با تروریسم شکسته نخواهد شد. تروریسم بدون مجازات نخواهد ماند.» این پیام که تنها دو روز پس از مرگبارترین حمله به غیرنظامیان در کشمیر تحت کنترل هند در بیش از دو دهه گذشته بیان شد، تنها برای مصرف داخلی یا برای پاکستان، که دهلی نو آن را مسئول این حمله میداند، نبود؛ این پیامی به جهان بود که هند در حال آمادهسازی یک پاسخ نظامی قاطع است.
کشمیر اکنون بار دیگر یکی از پرخطرترین نقاط اشتعال جهان است. هنوز مشخص نیست کدام گروه مسئول حمله ۲۲ آوریل بوده است که ۲۶ گردشگر را در پاهالگام، یک ایستگاه تپهای خوشمنظره در کشمیر، کشت، اما این جنایت هند را به یک بزنگاه غمانگیز و آشنا رسانده است. موارد قبلی خشونت تروریستی در کشمیر منجر به حمله هند به همسایهاش پاکستان شده است، که مقامات هندی اصرار دارند منبع شبهنظامیگری است که هنوز این منطقه مورد مناقشه را به ستوه آورده است. لفاظیهای مودی در این ماه، سخنرانیهایی را که او در سال ۲۰۱۹ پیش از حمله جتهای هندی به پاکستان پس از انفجار یک خودروی بمبگذاریشده انتحاری در کشمیر که ۴۰ سرباز شبهنظامی هندی را کشت، ایراد کرد، تداعی میکند. در آن سال، پاکستان پاسخ داد، یک جت جنگنده هندی را سرنگون کرد و خلبان آن را اسیر کرد، و دو کشور مجهز به سلاح هستهای به آستانه یک درگیری گستردهتر نزدیک شدند.
اما وضعیت در سال ۲۰۱۹، تا حد زیادی به لطف خوششانسی، آرام شد. جتهای جنگنده هندی اهداف را از دست دادند و کسی را در داخل پاکستان نکشتند؛ خلبان هندی زنده ماند و بهسرعت توسط نیروهای پاکستانی بازگردانده شد؛ و هر دو دولت از کنترل خود بر رسانههای داخلی برای ادعای پیروزی استفاده کردند. مداخله قوی قدرتهای خارجی، از جمله ایالات متحده، به کاهش تنش کمک کرد. لیزا کورتیس، که در آن زمان مقامی در دولت ترامپ بود، در سال ۲۰۲۲ خاطرنشان کرد که مقامات ارشد ایالات متحده با هر دو طرف تلفنی صحبت کردند و «روی طرحی برای کاهش تنش و آرام کردن اوضاع کار کردند.»
با این حال، امروز شرایط برای کاهش تنش چندان مساعد نیست. وضعیت در کشمیر بیثباتتر از گذشته است. سیاستهای سرسختانه هند تحت حکومت مودی و تحمیل حکومت مستقیم مرکزی بر کشمیر، به بیگانگی عمیق در این منطقه با اکثریت مسلمان دامن زده است. کشتار اخیر، خصومتها بین هند و پاکستان را دوباره شعلهور کرده است، زیرا رهبران و چهرههای عمومی هند خواستار انتقام هستند و مقامات پاکستانی سیاستهای هند در کشمیر را محکوم میکنند.
دهلی نو میتوانست بهسادگی به تلاشی برای انتقامجویی آرامتر و پنهانیتر علیه اسلامآباد بسنده کند، اما بعید است که این امر مردمی را که به نظر میرسد خواهان اقدام هماهنگتری هستند، راضی کند. اقدام نظامی آشکار همچنان یک احتمال مشخص است. در سال ۲۰۱۹، قمر جاوید باجوا، رئیس وقت ارتش پاکستان و قدرتمندترین تصمیمگیرنده بالفعل در کشور، به دنبال آشتی با هند بود. در مقابل، جانشین او، عاصم منیر، از نظر سیاسی تحت محاصره است و نیاز به نشان دادن قدرت دارد؛ او یک هفته پیش از حمله تروریستی ۲۲ آوریل، اظهارات جنگطلبانهای در مورد اقدامات هند در کشمیر بیان کرده بود. دولت ترامپ توجه چندانی به منطقه ندارد (هنوز سفرایی برای هیچیک از دو کشور منصوب نکرده است و مقامات مربوطه وزارت امور خارجه هنوز تأیید نشدهاند)، و برخلاف سال ۲۰۱۹، هیچ نیروی آمریکایی در افغانستان همسایه برای نگرانی در مورد آن ندارد. مشخص نیست که آیا ایالات متحده امروز برای کمک به کاهش تنشها کار زیادی انجام خواهد داد یا خیر. با لفاظیهای مودی که فضای کمی برای سازش باقی میگذارد، رهبری نظامی پاکستان تحت فشار برای پاسخ قاطع به هرگونه حمله هند، و دخالت فزاینده چین در منطقه، رویدادها در کشمیر خطر ایجاد تشدید کنترلناپذیری را به همراه دارد.
ترکیبی قابل اشتعال
در قلب بحران کشمیر، ترکیبی قابل اشتعال از ملیگرایی مذهبی، حکومت اقتدارگرا و نارضایتیهای سیاسی حلنشده قرار دارد. دولت مودی ادعا میکند که با لغو مفاد قانون اساسی که به این سرزمین مورد مناقشه نوعی خودمختاری میبخشید، در سال ۲۰۱۹ «عادیسازی» را به کشمیر بازگردانده است. نخستوزیر و متحدانش اصرار داشتند که این اقدام، بخش تحت کنترل هند کشمیر، که در آن زمان ایالت جامو و کشمیر نامیده میشد، را بهتر با بقیه کشور ادغام کرده و ثبات و رشد اقتصادی سریعتری را تضمین خواهد کرد. اما ایدئولوژی، سیاست کشمیر دولت را هدایت میکرد: حزب بهاراتیا جاناتا (BJP) با گرایش ملیگرای هندو به رهبری مودی، مدتها بود که خواهان حذف وضعیت ویژه تنها ایالت با اکثریت مسلمان هند، قرار دادن قاطعتر کشمیر تحت کنترل دهلی نو، و از بین بردن تمایز هویت کشمیری بود.
گردشگری در کشمیر در سالهای اخیر واقعاً افزایش یافته است و بسیاری از هندیها جذب مناظر زیبای آن شدهاند. اما واقعیت در صحنه همچنان ترس و خشونت فراگیر است. کشمیر حملات شبهنظامیان مکرر، از جمله کشتار در پاهالگام، و تداوم تحمیل قوانین سختگیرانه و استقرار گسترده نیروهای امنیتی را تحمل کرده است. جمعیت با اکثریت مسلمان منطقه، که قبلاً به دلیل سه دهه درگیری بین جداییطلبان تحت حمایت پاکستان و نیروهای امنیتی هند بیگانه شده بودند، با تبدیل کشمیر از یک ایالت با وضعیت ویژه قانون اساسی به یک قلمرو اتحادیه که مستقیماً توسط دولت فدرال هند اداره میشود، در سال ۲۰۱۹ بیشتر از حقوق خود محروم و بیقدرت شدهاند. این اقدام همچنین منطقه را به روی خرید ملک توسط غیرساکنان باز کرد و نگرانیهایی را در مورد تغییرات جمعیتی و از دست دادن کنترل محلی ایجاد کرد. مقامات تقریباً کنترل کاملی بر اطلاعات اعمال کردهاند، حکومت محلی را تضعیف کردهاند و محیطی ایجاد کردهاند که در آن مخالفت سرکوب میشود و منطقه را بیثباتتر و کمتر قابل کنترل کرده است.
رویدادها در کشمیر خطر ایجاد تشدید کنترلناپذیری را به همراه دارد.
این سیاستها، و همچنین سالها سرکوب امنیتی، مقررات منع آمد و شد، قطع ارتباطات، و بازداشت رهبران سیاسی کشمیر، احساس محاصره را تشدید کرده است. انتخابات محلی به مدت پنج سال به حالت تعلیق درآمد. جای تعجب نیست که حمایت محلی از دولت هند تقریباً از بین رفته است و جمعآوری اطلاعاتی را که میتوانست از حمله این ماه جلوگیری کند، برای سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی دشوارتر کرده است.
رویکرد مودی به کشمیر از استراتژی سیاسی گستردهتر او جداییناپذیر است، که در آن او خود را بهعنوان یک مرد قدرتمند ملیگرای هندو نشان میدهد، وعده انتقام خشونتآمیز علیه دشمنان را میدهد و به دنبال جلب حمایت داخلی از طریق بهرهبرداری از لحظات بحران امنیت ملی است. مقامات هندی هم حملات هوایی ۲۰۱۹ و هم «حملات جراحی» ۲۰۱۶ – زمانی که، طبق گفته دهلی نو، نیروهای هندی پس از حملات به نیروهای امنیتی هند، به «سکوی پرتاب» شبهنظامیان در خاک تحت کنترل پاکستان یورش بردند – را بهعنوان ضربات قاطع علیه تروریسم فرامرزی معرفی کردهاند. در حقیقت، آنها بیشتر از آنکه پیامد استراتژیک داشته باشند، سودمندی سیاسی داشتند.
تحلیل منابع باز و گزارشهای بینالمللی، اثربخشی حمله سال ۲۰۱۹ را زیر سوال برده و شواهد اندکی از تلفات قابل توجه شبهنظامیان یا آسیب به زیرساختها ارائه میدهد. اگرچه تلافی بعدی پاکستان منجر به از دست رفتن یک جت جنگنده هندی و اسارت خلبان آن شد، اما بحران به دلیل وقفههای خوششانس و با مداخلات قدرتهای خارجی از جمله ایالات متحده که به کاهش تنشها کمک کرد، فروکش کرد. حملات هند کسی را در پاکستان نکشت و خلبان هندی که بر فراز خاک پاکستان سرنگون شده بود، زنده ماند تا پیش از بازگردانده شدن به هند بدون آسیب، یک فنجان چای با سربازان پاکستانی بنوشد. هر دو طرف توانستند از طریق رسانههای ملی مطیع خود ادعای پیروزی کنند. در آستانه انتخابات پارلمانی هند در سال ۲۰۱۹، این عملیات به تقویت وجهه مودی بهعنوان یک رهبر قدرتمند که با موفقیت پاکستان را مجازات کرده بود، کمک کرد.
سرسخت به نظر رسیدن، سرسخت عمل کردن
حمله اخیر پاهالگام، پوچی این استراتژی را آشکار کرده است. علیرغم ادعاهای مکرر دولت مبنی بر اینکه اقدامات هند در سالهای اخیر بازدارندگی ایجاد کرده است، خشونت شبهنظامیان ادامه یافته و وضعیت امنیتی در کشمیر همچنان شکننده است. حملات سال ۲۰۱۹ پاکستان یا شبهنظامیان جداییطلب را مرعوب نکرد؛ چرخه حمله و انتقام ادامه دارد و هر حادثه، خطر تشدید تنش بین دو همسایه مجهز به سلاح هستهای را افزایش میدهد.
مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده، در خاطرات خود که در سال ۲۰۲۳ منتشر شد، فاش کرد که هند و پاکستان در فوریه ۲۰۱۹ پس از حملات هوایی هند در داخل پاکستان، بهطور خطرناکی به یک تبادل هستهای نزدیک شدند و طبق گزارشها، هر دو طرف تا زمانی که مداخله فوری ایالات متحده به کاهش بحران کمک کرد، برای تشدید تنش آماده میشدند. مودی در طول تجمعات انتخاباتی خود در آن بهار، بارها به موضوعات هستهای اشاره کرد و با افتخار اعلام کرد که هند «بلوف هستهای پاکستان را خوانده است» و اشاره کرد که زرادخانه هستهای خود هند فقط «برای دیوالی نگهداری نمیشود»، جشنواره هندو که در آن مردم آتشبازی میکنند. او از چنین تهدیدات هستهای برای نشان دادن سرسختی دولت خود استفاده کرد.
اما اکنون، لفاظیهای مودی او را در تنگنا قرار داده است. او با ایجاد یک سابقه، با فشار شدید عمومی و سیاسی برای پاسخ قاطع به هر حمله جدید مواجه است، حتی زمانی که گزینههای هند محدود یا پرخطر هستند. تمرکز بیوقفه دولت بر مجازات پاکستان – که با پوشش رسانهای فوق ملیگرایانه هند تحریک میشود – به جای تدوین یک استراتژی بلندمدت منسجم با درخواستهای مشخص از همسایهاش، فضای کاهش تنش را محدود کرده و دهلی نو را با ابزارهای اندکی جز اجبار از طریق ابزارهای نظامی باقی گذاشته است.
هند احتمالاً حملات توپخانهای یا موشکی فرامرزی، حملات هوایی به اهداف مشکوک شبهنظامیان، یا حتی تهاجمات زمینی محدود در سراسر خط کنترل (مرز غیررسمی بین بخشهای تحت کنترل هند و پاکستان کشمیر) را آغاز خواهد کرد، اقداماتی که قرار است قاطعانه باشند اما از آستانه جنگ تمامعیار پایینتر باشند. اما آنها میتوانند منجر به تشدید تنش شوند و باعث انتقامجویی فوری پاکستان، مانند گلولهباران تلافیجویانه، حملات هوایی، یا حتی عملیات متعارف بزرگتر شوند، با خطر همیشگی اشتباه محاسباتی که باعث درگیری گستردهتر و بدتر از آن، ژست گرفتن با سلاحهای هستهای میشود.
در آن سوی مرز، پاکستان درگیر یک بحران شدید سیاسی و اقتصادی است، ارتش آن، قدرتمندترین نهاد کشور، بهشدت نامحبوب است و محبوبترین رهبر سیاسی آن، نخستوزیر سابق عمران خان، پشت میلههای زندان به سر میبرد. ارتش میتواند از درگیری با هند بر سر کشمیر برای تقویت مشروعیت خود استفاده کند، همانطور که اغلب در دهههای اخیر انجام داده است. منیر، رئیس ارتش پاکستان، تحت فشار است تا اعتبار ارتش را بازگرداند. او احتمالاً با شدت بیشتری به اقدامات هند پاسخ خواهد داد تا سلف خود، باجوا، که امیدوار بود روابط دوستانهای با هندِ مودی برقرار کند اما شکست خورد. دکترین نظامی پاکستان مبنی بر تلافی «متقابل به مثل بهعلاوه» به این معناست که هرگونه حمله هند، هرچند محدود، با پاسخی طراحیشده برای وارد کردن درد برابر یا بیشتر مواجه خواهد شد. این ضرورت، خطر تشدید سریع کنترلناپذیر را به همراه دارد.
علیرغم آشفتگی سیاسی داخلی، پاکستان بازدارندگی هستهای قوی و حمایت چین را حفظ کرده است که منافع خاص خود را در کشمیر دارد. کریدور اقتصادی چند میلیارد دلاری چین و پاکستان، یک پروژه سرمایهگذاری زیربنایی شاخص، از کشمیر تحت کنترل پاکستان عبور میکند. پکن همچنین بهشدت با اقدامات هند برای پایان دادن به وضعیت ویژه کشمیر در سال ۲۰۱۹ مخالفت کرد و با انتقال نیروهای خود در تابستان ۲۰۲۰ به مناطق تحت کنترل هند در لاداخ، حدود ۲۰۰ مایل به سمت شرق، ادعاهای ارضی خود را در آنجا مطرح کرد و بنبست نظامی را به راه انداخت که تا به امروز ادامه دارد. دخالت چین بُعد جدید و خطرناکی به بحران میافزاید و شبح تعهد دو جبههای را برای هند ایجاد میکند و هرگونه محاسبه تشدید تنش با پاکستان را پیچیده میکند. روز یکشنبه، پکن «حمایت» خود را از «حاکمیت» و «نگرانیهای امنیتی مشروع» پاکستان ابراز کرد.
هند در پاسخ به حملاتی مانند حمله پاهالگام، گزینههای محدودی دارد و این گزینهها مملو از خطر هستند. عملیات پنهانی، مانند ترور یک رهبر ارشد تروریستی یا یک مقام اطلاعاتی یا نظامی پاکستانی، ممکن است انکارپذیری قابل قبولی را ارائه دهد اما بعید است که تقاضای پر سر و صدای سیاسی و عمومی برای اقدام را برآورده کند. حملات هوایی فرامرزی خطر بالایی از انتقامجویی و تشدید تنش را به همراه دارد، بهویژه با توجه به موضع فعلی پاکستان و نیاز منیر به نشان دادن قاطعیت. در همین حال، نیروهای مسلح هند با چالشهای نوسازی قابل توجهی روبرو هستند و بهطور گستردهای در مرز مورد مناقشه با چین متعهد هستند، که حفظ یک درگیری طولانیمدت یا مقابله با چالشها در دو جبهه جداگانه را برای آنها دشوار میکند.
پاکستان نیز به نوبه خود میتواند یک درگیری محدود با مسیرهای خروج روشن را که با مذاکرات پشت پرده و مداخله قدرتهای خارجی تسهیل میشود، راهی برای جلب حمایت داخلی و انحراف از بحرانهای داخلی ببیند. اما اسلامآباد همچنان در وضعیت اقتصادی متزلزلی قرار دارد و با چالشهایی در مرزهای غربی خود با افغانستان و ایران نیز روبروست. منافع چین در منطقه، تصمیمگیری هند را بیشتر پیچیده میکند زیرا پکن ممکن است نگران حفاظت از سرمایهگذاریها و موقعیت استراتژیک خود باشد. سیاست «متقابل به مثل بهعلاوه» پاکستان، احتمال تشدید سریع تنش را افزایش میدهد.
خطرناکترین سناریو، سناریویی است که در آن پاسخ نظامی هند، ضدحمله قویتری از سوی پاکستان را برانگیزد و واکنش زنجیرهای را به راه اندازد که هیچیک از طرفین بهراحتی نتوانند آن را کنترل کنند. با قرار داشتن هر دو کشور در حالت آمادهباش بالا و داغ بودن احساسات ملیگرایانه، خطر اشتباه محاسباتی یا تشدید تصادفی بسیار بیشتر از آن چیزی است که تحلیلگران و افکار عمومی به نظر میرسد درک میکنند. در بدترین حالت، این وضعیت میتواند بهسرعت به یک جنگ تمامعیار تبدیل شود که با تهدید استفاده از سلاحهای هستهای و چشمانداز تخریب فاجعهبار در سراسر جنوب آسیا همراه است. اینکه بحران ۲۰۱۹ بهطور مسالمتآمیز پایان یافت، تضمینی نیست که بحران بعدی نیز چنین باشد. کشورهای مجهز به سلاح هستهای نمیتوانند برای جلوگیری از یک مارپیچ تشدید تنش بالقوه فاجعهبار به شانس تکیه کنند.
عصر جنگ
سخنرانی اخیر مودی در بیهار، با لفاظیهای تند و پیامهای جهانیاش، تنها پاسخی به یک حمله تروریستی نبود. این آخرین پرده از یک درام پرمخاطره بود که منطقه را به یک نقطه اشتعال خطرناک تبدیل کرده است. در حالی که هم هند و هم پاکستان با بحرانهای داخلی و فشارهای خارجی مواجه هستند، وسوسه استفاده از تراژدی کشمیر بهعنوان صحنهای برای تئاتر سیاسی بیش از هر زمان دیگری است. او ممکن است آنچه را که در سال ۲۰۲۲ پس از تهاجم روسیه به اوکراین به ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، گفت، به یاد نیاورد: «این دوران، دوران جنگ نیست.»
در گذشته، بازیگران بینالمللی، بهویژه ایالات متحده، نقش مهمی در کاهش بحرانها در جنوب آسیا ایفا کردهاند. این در مورد بحران ۲۰۱۹ صادق بود، زمانی که مقامات آمریکایی و سایر مقامات غربی فعالانه و مصرانه هر دو کشور را برای اعمال خویشتنداری تحت فشار قرار دادند. اما امروز، جهان از نزاعهای بین هند و پاکستان خسته شده است و تمایل برای مداخله در جنوب آسیا کم است. خروج نیروهای ناتو از افغانستان اهمیت پاکستان را برای ایالات متحده بیشتر کاهش داده است. اظهارات اخیر دونالد ترامپ، رئیسجمهور، مبنی بر اینکه هند و پاکستان «به هر طریقی آن را حل خواهند کرد» نشاندهنده یک خلأ دیپلماتیک گستردهتر است، با چشمانداز اندکی از میانجیگری شخص ثالث برای ارائه راهی برای خروج از تشدید تنش.
این فقدان فشار خارجی، همراه با انگیزههای داخلی برای مودی و منیر برای سرسخت به نظر رسیدن، وضعیت فعلی را بهطور منحصربهفردی قابل اشتعال میکند. آتشبس در خط کنترل، که چهار سال است برقرار بوده، اطمینان چندانی نمیدهد که هر یک از طرفین بهشدت به صلح و ثبات متعهد هستند. هیچکدام به اختلافات اصلی رسیدگی نکردهاند، صادقانه با دیگری تعامل نکردهاند، یا به دنبال اعتمادسازی نبودهاند. آتشبس شکننده و برگشتپذیر باقی مانده است. اینکه رهبران هر دو کشور هند و پاکستان انگیزه دارند محکم بایستند، فضای سازش را کاهش میدهد و احتمال رویارویی را افزایش میدهد. خطرات تشدید تنش، چه عمدی و چه تصادفی، بیش از هر زمان دیگری است و پیامدهای اشتباه محاسباتی بالقوه برای جنوب آسیا و جهان فاجعهبار است.
”