⏳ مدت زمان مطالعه: ۸ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: گروه بحران/ریچارد مونکریف | 📅 تاریخ: July 2025 / تیر ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله صرفاً دیدگاههای نویسنده و منبع اصلی را منعکس میکند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاههای مطرحشده نیست.
چه خبر؟
وزرای خارجه جمهوری دموکراتیک کنگو (DRC) و رواندا در ۲۷ ژوئن یک توافق صلح را در کاخ سفید امضا کردند. هدف این توافق، کاهش درگیریهایی است که هزاران کشته و صدها هزار آواره را در شرق جمهوری دموکراتیک کنگو به همراه داشته است. از ابتدای سال، شورشیان M23 با حمایت نیروهای رواندایی، ارتش کنگو و مقامات دولتی را از بخش بزرگی از استانهای کیوو شمالی و کیوو جنوبی بیرون رانده و بخشهای وسیعی از قلمرو را در آنجا تصرف کردهاند. توافق جدید، رواندا و جمهوری دموکراتیک کنگو را ملزم به توقف خصومتها، احترام به تمامیت ارضی یکدیگر و توقف حمایت از گروههای مسلح غیردولتی میکند. این متن همچنین به برنامههایی برای تجارت مواد معدنی کنگو با حمایت سرمایهگذاری احتمالی ایالات متحده، همانطور که در زیر بحث میشود، اشاره دارد. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، اعلام کرد که طرفین در ماههای آینده، مجدداً در واشنگتن، یک اجلاس ریاستجمهوری برگزار خواهند کرد. یک مسیر موازی شامل مذاکرات مستقیم بین کینشاسا و M23 در دوحه، پایتخت قطر، در حال انجام است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، که ریاست مراسم امضای کاخ سفید را بر عهده داشت، این توافق را یک «پیروزی باشکوه» خواند، در حالی که دیگران، از جمله اتحادیه آفریقا (AU)، سازمان ملل، روسیه و فرانسه نیز از آن استقبال کردند.
علیرغم خوشبینی در واشنگتن و چشمانداز یک اجلاس ریاستجمهوری، کار دیپلماتیک طاقتفرسایی برای پایبندی به این توافق لازم است. توافقات قبلی با تعلل و اختلافات بر سر ترتیب مراحل، خنثی شدهاند و نشانهها حاکی از آن است که این اتفاق ممکن است دوباره رخ دهد. یکی از این نشانهها این است که علیرغم توافق، درگیریها در میدان همچنان ادامه دارد. M23، یک شورش تحت رهبری توتسیها که نام خود را از یک توافق صلح شکستخورده در ۲۳ مارس ۲۰۰۹ بین گروه شورشی پیشین خود و کینشاسا گرفته است، قبلاً اعلام کرده بود که به هیچ توافقی که رواندا ممکن است با جمهوری دموکراتیک کنگو منعقد کند، متعهد نیست، حتی اگر توسط کیگالی حمایت شود. در حالی که گسترش M23 به قلمرو جدید از ماه مارس در بحبوحه تلاشهای میانجیگری کند شده است، شورشیان همچنان با یک ائتلاف سست و عمدتاً طرفدار کینشاسا از گروههای مسلح که در مجموع به عنوان وازالندو (در زبان سواحیلی به معنای میهنپرست) شناخته میشوند، درگیر خصومت هستند. در حالی که جوهر توافق در واشنگتن هنوز خشک نشده بود، M23 پیشروی خود را به سمت اوویرا، آخرین شهر بزرگ در کیوو جنوبی که تحت کنترل دولت باقی مانده است، ادامه داد. نیروهای رواندایی که در ابتدای سال حدود ۶,۰۰۰ نفر در جمهوری دموکراتیک کنگو بودند و سلاحهای پیشرفتهای دارند که برای فتوحات شورشیان حیاتی بوده است، همچنان به M23 حمایت حیاتی میدهند.
در همین حال، ارتش کنگو در تلاش است تا خود را بازسازی کند، در حالی که وزارت دفاع سختافزار جدیدی از جمله پهپادهای تهاجمی خریداری میکند. سربازان کینشاسا در حاشیه مناطق تحت کنترل M23 با جنگجویان شورشی درگیر هستند. در ۱ ژوئیه، سه روز پس از آتشبس، ارتش کنگو یک هواپیما را هنگام نزدیک شدن به فرودگاه کیزیبا در کیوو جنوبی، که در دست شورشیان است، سرنگون کرد. M23 با عصبانیت پاسخ داد و گفت که هواپیما حامل تجهیزات بشردوستانه بوده است. با این حال، نیروهای دولتی تلاشی برای آغاز یک ضدحمله برای بازپسگیری مواضعی که M23 تصرف کرده است، انجام ندادهاند.
چرا در شرق جمهوری دموکراتیک کنگو جنگ وجود دارد؟
ابتکار ایالات متحده و قطر برای میانجیگری بین رواندا و جمهوری دموکراتیک کنگو پس از سه و نیم سال جنگ پدیدار شد که خود به دنبال سه دهه درگیریهای متناوب در منطقه بود. درگیری در دهه ۱۹۹۰ آغاز شد، زمانی که پناهندگان از رواندا، با تعدادی از عاملان نسلکشی علیه توتسیهای رواندا که در میان آنها پنهان شده بودند، در سال ۱۹۹۴ به شرق جمهوری دموکراتیک کنگو سرازیر شدند. رواندا برای ردیابی این عاملان، که بعداً در جبهه دموکراتیک برای آزادی رواندا (FDLR، با مخفف فرانسوی) گرد هم آمدند، نیرو فرستاد. کشورهای دیگر، به ویژه اوگاندا، درگیر شدند و غارت منابع غنی معدنی و کشاورزی جمهوری دموکراتیک کنگو به یک محرک کلیدی برای مداخله خارجی تبدیل شد. در بحبوحه هرج و مرج، گروههای مسلح غیردولتی تکثیر شدند و آشوبی از شبهنظامیان غارتگر را ایجاد کردند. اینها شامل M23 شدند که در سال ۲۰۱۲ برای مدت کوتاهی گوما، بزرگترین شهر کیوو شمالی را تصرف کردند، قبل از اینکه سال بعد به اردوگاههای پناهندگان در رواندا و اوگاندا عقب رانده شوند. یک توافق صلح در سال ۲۰۱۳ بین جمهوری دموکراتیک کنگو و M23 خصومتها بین دو طرف را به طور رسمی پایان داد.
با این حال، در نوامبر ۲۰۲۱، M23 پس از هشت سال سکوت دوباره ظهور کرد و شروع به تصرف مناطق بزرگتر و پرجمعیتتر شرق جمهوری دموکراتیک کنگو کرد. شواهد از کارشناسان سازمان ملل و منابع گروه بحران نشان میدهد که رواندا از اواخر سال ۲۰۲۱ از این گروه حمایت کرده است. دلایل متعدد هستند، اما به نظر میرسد محرک اصلی مداخله رواندا به سال ۲۰۲۱ بازمیگردد، زمانی که دولت کنگو از رقبای منطقهای رواندا، یعنی اوگاندا و بوروندی، دعوت کرد تا نیروهای خود را در استانهای شرقی کیوو مستقر کنند. کینشاسا امیدوار بود که همسایگان جمهوری دموکراتیک کنگو به آن در سرکوب نیروهای دموکراتیک متفق، یک گروه اسلامگرای اوگاندایی که در بخشهایی از شرق کنگو ویرانی به بار آورده است، کمک کنند. مقامات جمهوری دموکراتیک کنگو همچنین اوگاندا را به گسترش شبکههای تجاری در منطقه تشویق کردند.
رواندا، که به دنبال دسترسی به ثروت معدنی موجود در بخشهای مجاور جمهوری دموکراتیک کنگو است و نیروهای نیابتی را برای سرکوب هرگونه تهدیدی برای رژیم خود در جای خود نگه میدارد، تقریباً به طور قطع M23 را برای مقابله با گسترش این رقبا به آنچه به عنوان قلمرو خود میدید، دوباره فعال کرد. در ابتدا، لفاظیهای M23 بر مصیبت توتسیهای کنگو، که به طور کلی توسط کینشاسا نادیده گرفته شدهاند، متمرکز بود. اما در اواخر سال ۲۰۲۳، شاخه سیاسی جدید آن، اتحاد رودخانه کنگو (AFC به زبان فرانسوی) ادعا کرد که برای سرنگونی دولت در کینشاسا میجنگد و مخاطرات را در درگیری رو به رشد افزایش داد.
تلاشهای میانجیگری چگونه شتاب گرفت؟
ابتکار دیپلماتیک کنونی با یک تلاش آنگولایی که در سال ۲۰۲۲ آغاز شد، پیش درآمد داشت. در آن زمان، لواندا میزبان مذاکرات تحت مأموریت اتحادیه آفریقا بین جمهوری دموکراتیک کنگو و رواندا (بدون مشارکت M23) شد. این مذاکرات نتوانست خصومتها را متوقف کند، نه تنها به این دلیل که شورشیان و حامیان رواندایی آنها در میدان نبرد خوب عمل میکردند و نیاز چندانی به امتیازدهی نمیدیدند. مذاکرات تحت نظارت آنگولا با اختلافات بر سر دستور کار و ترتیب مراحل بیشتر گلآلود شد. کینشاسا خواستار خروج بدون قید و شرط نیروهای رواندایی از خاک کنگو شد. کیگالی با اشاره به همکاری کینشاسا با گروههای مسلح متخاصم مستقر در جمهوری دموکراتیک کنگو، به ویژه FDLR، مخالفت کرد. خصومت شخصی بین فلیکس تشیسکدی، رئیسجمهور جمهوری دموکراتیک کنگو، و پل کاگامه، رئیسجمهور رواندا، کمکی نکرد. همچنین کلمات نیشدار رد و بدل شده توسط سایر مقامات کنگو و رواندا در رسانههای اجتماعی نیز کمکی نکرد.
برای مدتی، به نظر میرسید دیپلماسی به بنبست رسیده است، اما پس از تشدید درگیریها در اوایل سال ۲۰۲۵، که با تصرف گوما توسط M23 در ۲۷ ژانویه به اوج خود رسید، یک مسیر جدید پدیدار شد. قطر، که نفوذ قابل توجهی بر هر دو طرف ناشی از سرمایهگذاریها در منطقه (به ویژه در فرودگاه بینالمللی جدید کیگالی) دارد، از روسای جمهور تشیسکدی و کاگامه دعوت کرد تا در ماه مارس در دوحه ملاقات کنند. این کشور موفق شد روسای جمهور کنگو و رواندا را وادار به امضای یک توافق اصولی برای توقف خصومتها کند. دولت ترامپ با مشاوره نزدیک با دوحه، به این تلاشها پیوست و برای تکمیل توافق مارس تلاش کرد. مسعد بولس، فرستاده ویژه ایالات متحده ترامپ به آفریقا، کمی پس از انتصابش در ماه آوریل به منطقه دریاچههای بزرگ سفر کرد. مذاکرات در واشنگتن در آستانه توافق ۲۷ ژوئن ادامه یافت.
اگرچه دولت [ایالات متحده] در غیر این صورت علاقه چندانی به این قاره نشان نداده است … به نظر میرسد منطقه دریاچههای بزرگ توجه آن را جلب کرده است. دیپلماتها بدون شک فرصتی دیدند تا ایالات متحده را به عنوان خاتمهدهنده یک توافق که میتواند به عنوان یک «پیروزی» برای رئیسجمهور ترامپ، که خود را به عنوان یک صلحساز به تصویر میکشد، طبقهبندی شود، نشان دهند. علاوه بر این، واشنگتن همچنان به دسترسی به ذخایر عظیم معدنی زیر خاک کنگو طمع دارد. توافق ۲۷ ژوئن شامل یک خط کوتاه است که از رواندا و جمهوری دموکراتیک کنگو میخواهد در تجارت مواد معدنی، «در صورت لزوم، با مشارکت دولت ایالات متحده و سرمایهگذاران آمریکایی» همکاری کنند. ایده، به گفته میانجیگرانی که گروه بحران با آنها تماس گرفته، تشویق تجارت مشروعی است که همه، از جمله رواندا، بتوانند از آن بهرهمند شوند.
اگرچه توافق واشنگتن به منافع تجاری به صورت کماهمیتی اشاره کرد (در مقایسه با بیانیه مقدماتی اصول، که در آن برجستهتر بودند)، اما ذکر آنها در یک توافق صلح در جمهوری دموکراتیک کنگو بحثبرانگیز بوده است. کنگوییها به ویژه به هرگونه چشمانداز استخراج ثروت معدنی کشورشان خارج از کنترل خود حساس هستند. آنها عصبانی هستند که برای چندین سال، M23 محمولههای مواد معدنی را از طریق رواندا به زنجیرههای فرآوری بینالمللی بدون هیچ اختیار قانونی و بدون هیچ سودی برای خزانه کنگو ارسال کرده است.
مذاکرات M23 و جمهوری دموکراتیک کنگو در دوحه چگونه پیش میرود؟
پس از آغاز دور کنونی دیپلماسی دریاچههای بزرگ، قطر توجه خود را به مذاکرات بین M23 و کینشاسا، اولین مذاکرات مستقیم از این دست از سال ۲۰۲۲، معطوف کرد. پیشرفت کند بوده است، زیرا طرفین بر سر مسائل رویهای با هم درگیر شدهاند و M23 از اینکه هیئت کنگو برای اتخاذ تصمیمات عمده اختیار ندارد، شکایت کرده است. سرعت کند به سختی تعجبآور است، زیرا مقامات در کینشاسا تمایلی به بحث در مورد شرایط با آنچه به عنوان یک نیروی نیابتی رواندا میبینند، ندارند، نیرویی که از طریق شاخه AFC خود، یک برنامه تغییر رژیم را پذیرفته است. با این وجود، مذاکرات ادامه دارد و ممکن است با توافق منعقد شده در واشنگتن کمک شود، با توجه به اینکه کیگالی احتمالاً باید هرگونه امتیاز قابل توجهی را که توسط نمایندگان M23 داده میشود، تأیید کند.
طرفین درگیری چگونه واکنش نشان دادهاند؟
به طور کلی، مذاکرهکنندگان رواندایی از این توافق راضیتر از همتایان کنگویی خود هستند، هرچند کیگالی برای اجرای آن عجلهای ندارد. در پاسخ به امضای توافق، وزیر امور خارجه اولیویه اندوهونگیرهه از این توافق استقبال کرد و اظهار داشت که اولویت اول باید «خنثیسازی» FDLR (به معنای کشتن یا دستگیر کردن کادرهای آن) باشد. او گفت، تنها در آن صورت، رواندا «اقدامات دفاعی» خود را در جمهوری دموکراتیک کنگو – یک تعبیر رواندایی برای استقرار نیروها در حمایت از M23 که در زبان توافق نیز تکرار شده است – لغو خواهد کرد. مقامات کنگو و بسیاری از ناظران این درخواست را بهانهای میدانند، زیرا M23 و نیروهای رواندایی کارزار خود را بسیار فراتر از مناطق نفوذ FDLR گسترش دادهاند. این شرط همچنین این واقعیت را در نظر نمیگیرد که M23 اکنون بسیاری از مناطقی را که FDLR در آنها فعال است، کنترل میکند – که این امر تلاش کینشاسا را برای پاکسازی FDLR، مگر اینکه واحدهای M23 ابتدا عقبنشینی کنند، دشوار میسازد. ناظران دریاچههای بزرگ این شرط را یک تاکتیک تأخیری میدانند و معتقدند که کیگالی مصمم است استقرار نظامی خود را تا حد امکان طولانی کند. منابع آگاه از مذاکرات به گروه بحران گفتند که میانجیگران ایالات متحده برای خروج کامل نیروهای رواندایی قبل از امضای توافق ۲۷ ژوئن به شدت فشار آوردند اما در مواجهه با مقاومت مصمم کیگالی تسلیم شدند. یک گزارش سازمان ملل که به زودی منتشر خواهد شد، نشان میدهد که رواندا از زمان تقویت پادگان خود در ژانویه، آن را کاهش داده است، اما تأکید میکند که همچنان قوی باقی مانده است.
در جمهوری دموکراتیک کنگو، واکنشها به توافق [صلح] متفاوت است. برخی از مقامات دولتی از آن استقبال کردهاند، از جمله رئیسجمهور تشیسکدی در سخنرانی روز استقلال خود در ۳۰ ژوئن، و چندین شخصیت مخالف نیز چنین کردهاند. اما واکنشهای دیگر انتقادیتر بودهاند. در کنار ناراحتی در مورد جایگاه مواد معدنی در یک توافق صلح، اعتراضات بر سه نکته کلیدی متمرکز است. عدم الزام به خروج فوری نیروهای رواندایی، به ویژه با توجه به تمرکز شدید بر اتخاذ تدابیر توسط کینشاسا علیه FDLR، که مقامات جمهوری دموکراتیک کنگو آن را بهانهای برای تأخیر میبینند، باعث رنجش است. (در مقابل، قطعنامه ۲۷۷۳ شورای امنیت سازمان ملل، که در ۲۱ فوریه به تصویب رسید، به صراحت خواستار خروج رواندا شده است.) منتقدان توافق همچنین استدلال میکنند که این توافق باید عواقبی را که کیگالی در صورت عدم رعایت با آن روبرو خواهد شد، مشخص کند و معتقدند که در غیاب آنها، چیز زیادی برای پابرجا نگه داشتن توافق وجود ندارد.
در نهایت، در مورد شورشیان، M23 و شاخه سیاسی آن AFC، دمدمیمزاج هستند. برخی از مقامات شورشی گفتهاند که به توافقی که بین دو دولت امضا شده، علاقهای ندارند و تنها به آنچه ممکن است از مذاکرات خودشان با دولت کنگو در دوحه حاصل شود، متعهد هستند. در حالی که برخی از کادرهای آن، از جمله شهردار منصوب گوما، اعلام کردهاند که این توافق به AFC/M23 مربوط نمیشود، دیگران کمتر بیاعتنا بودهاند، از جمله رهبر AFC، کورنی نانگا، که این توافق را «گامی، البته محدود، اما مفید» توصیف کرد.
بعد از امضا در واشنگتن چه میشود؟
در حالی که توافق واشنگتن مورد استقبال قرار گرفته و یک دست دادن ریاستجمهوری (اگر اتفاق بیفتد) میتواند به این توافق شتاب بیشتری ببخشد، مشخص نیست که تلاشهای میانجیگری از آنجا به کجا خواهد رفت. این توافق یک کمیته نظارت متشکل از طرفین، ایالات متحده، قطر و یک میانجی اتحادیه آفریقا را پیشبینی میکند. ایالات متحده ممکن است با توجه به علاقهاش به مواد معدنی حیاتی، در این پرونده بیشتر از سایر مسائل آفریقا درگیر بماند و فشار آن بر طرفین برای پایبندی به شرایط توافق، حیاتی خواهد بود. اما بیشتر دیپلماتها و ناظران انتظار دارند که با پیچیده شدن پیگیری، انرژی واشنگتن کاهش یابد؛ خود بولس توافق ژوئن را مکملی برای تلاشهای آفریقا میبیند و به نظر میرسد انتظار دارد که اتحادیه آفریقا در آینده نقش بزرگتری ایفا کند. در حالی که قطر امیدوار است توافقی بین M23 و کینشاسا را به سرانجام برساند، بعید است که بار نظارت بر توافق جمهوری دموکراتیک کنگو و رواندا را نیز بر دهده بگیرد.
بنابراین، همه چشمها به این قاره و به ویژه به اتحادیه آفریقا دوخته شده است. دیپلماتهای آفریقایی به گروه بحران گفتهاند که انتظار دارند در زمان مقتضی نقش بسیار برجستهتری را دوباره به دست آورند. آنها اهمیت میانجیگری قدرتهای آفریقایی در درگیریهای این قاره را تشخیص میدهند. در ماه مارس، اتحادیه آفریقا، رئیسجمهور فوره گناسینگبه از توگو را به عنوان میانجی ارشد، با حمایت یک هیئت از پنج تسهیلکننده (همه رؤسای جمهور سابق)، منصوب کرد و کمیسیون اتحادیه آفریقا در حال آماده شدن برای ایفای نقش بزرگتری است. اما تنشها در میان قدرتهای آفریقایی – که برخی از آنها از کیگالی و برخی دیگر از کینشاسا حمایت میکنند – کار را برای تیم میانجیگری جدید برای صحبت با یک صدای واحد برای منطقه دشوار خواهد کرد. این دشواری قبلاً در جلساتی که میانجی و پنج تسهیلکننده در ارتباط با تلاش دوحه/واشنگتن به آن پیوستهاند، آشکار شده است.
چگونه میتوان شتاب را حفظ کرد؟
آخرین تلاش میانجیگری ایالات متحده و قطر یک ابتکار قابل ستایش است. این مذاکرات به کند شدن پیشرویهای سریع M23، که در مقطعی به نظر میرسید ممکن است ثبات دولت در کینشاسا را تهدید کند، کمک کرده است. اما اکنون بخش دشوار فرا میرسد. بازیگران خارجی که از فرآیند صلح حمایت میکنند، باید هوشیار بمانند تا اطمینان حاصل کنند که طرفین به وعدههای خود عمل میکنند – یا با خطر پیوستن این توافق اخیر به لیست بلند توافقات شکستخورده گذشته روبرو شوند.
بزرگترین بار ممکن است بر دوش اتحادیه آفریقا بیفتد. اگر، همانطور که به طور گسترده فرض میشود، این اتحادیه مشعل میانجیگری را بردارد، مقامات اتحادیه آفریقا باید کار دیپلماتیک لازم را برای توانمندسازی میانجی اتحادیه آفریقا و پنج تسهیلکننده برای کار مؤثر انجام دهند. آنها باید راههایی برای پر کردن شکافها در میان کشورهای عضو اتحادیه آفریقا که تا به امروز در جهتهای مختلفی حرکت کردهاند، پیدا کنند. آنگولا، که در سال ۲۰۲۵ ریاست را بر عهده دارد و تجربه فرآیند میانجیگری را دارد، ممکن است در موقعیت خوبی برای به عهده گرفتن این وظیفه باشد.
دوم، حتی اگر گذار به میانجیگری اتحادیه آفریقا به آرامی پیش برود، مسئولیت قابل توجهی برای موفقیت توافق همچنان بر عهده واشنگتن و دوحه خواهد بود که باید بر رعایت آن نظارت کرده و از اهرم فشار خود برای وادار کردن هر یک از کینشاسا و کیگالی به پایبندی به سهم خود از معامله استفاده کنند. آنها باید بر فوریت خروج رواندا از جمهوری دموکراتیک کنگو و نیاز به سیگنالهای واضح از سوی کینشاسا در مورد خلع سلاح وازالندو پس از به دست آوردن مجدد کنترل بر مناطق مربوطه، که بخش بزرگی از استانهای کیوو شمالی و جنوبی را پوشش میدهد، تأکید کنند. آنها همچنین باید طرفین را برای اجتناب از تعیین شرایط غیرمحتمل بیشتر برای ادامه همکاری تحت فشار قرار دهند. یک مکانیسم امنیتی مشترک که در توافق ۲۷ ژوئن مشخص شده است، در حالی که به طور عمدی به صورت مبهم بیان شده، از طرفین میخواهد تا طرحهایی را برای مقابله با FDLR با رعایت حقوق بشردوستانه بینالمللی تنظیم کنند. این مکانیسم میتواند بستری برای همکاری طرفین فراهم کند و بنابراین واشنگتن و دوحه باید برای اجرای آن فشار بیاورند.
تلاشهای دوحه برای میانجیگری صلح بین M23 و کینشاسا کلیدی خواهد بود. توافق واشنگتن اگر مسیر دوحه پیشرفت نکند، در میدان معنای کمی خواهد داشت. وضعیت بسیار پیچیده است، زیرا M23 در میدان نبرد دست بالا را دارد و بارها خود را از توافقات دیپلماتیک جدا کرده است، در حالی که کینشاسا به طور قابل درکی تمایلی به درگیر شدن در مذاکرات با گروهی که آن را یک نیروی نیابتی میداند، ندارد. با این حال، اگر هر دو طرف به اندازه کافی در مورد دستیابی به آن جدی باشند، فضایی برای یک توافق مذاکرهشده وجود دارد.
با جمهوری دموکراتیک کنگو شروع کنید. در مذاکرات با M23، کینشاسا خطوط قرمز کلیدی دارد – به ویژه اصرار بر بازپسگیری کنترل بر قلمرو از دست رفته و امتناع از ادغام واحدهای دستنخورده M23 در ارتش از قبل فرقهای خود. این موارد غیرقابل مذاکره، اهمیت دادن امتیاز توسط دولت کنگو در مورد مسائلی را که برای کینشاسا اهمیت کمتری دارند اما ممکن است به موفقیت مذاکرات کمک کنند، بیشتر میکند. به عنوان مثال، کینشاسا میتواند به شدت جایگاه توتسیها را در دولت کنگو، حق بازگشت پناهندگان توتسی کنگو و عزم خود را برای متوقف کردن سخنان نفرتپراکنانه علیه این جامعه، مجدداً تأکید کند. همچنین باید به وضوح اعلام کند که توافق ۲۷ ژوئن را، به ویژه درخواست برای پایان دادن به همکاری با FDLR، سرکوب افسران کنگویی که با این گروه همکاری میکنند و نشان دادن آمادگی برای همکاری با رواندا در کاهش تهدیدی که این شورش ایجاد میکند، اجرا خواهد کرد.
اگر رواندا حمایت از M23 را قطع کرده و اجازه خروج تدریجی آن از مناطقی را که اخیراً فتح کرده است، بدهد، کینشاسا همچنین باید آینده فرماندهان شورش را، که بدون شک دشوارترین مشکل پیش رو است، در نظر بگیرد. با این حال، ممکن است راهی به جلو وجود داشته باشد. توافق ۲۷ ژوئن خواستار خلع سلاح و غیرنظامی کردن گروههای مسلح غیردولتی و ادغام فردی رزمندگان در نیروهای ملی جمهوری دموکراتیک کنگو است. بنابراین، یک راه برای پیشرفت این است که فرماندهان ارشد به تبعید بروند (همانطور که در گذشته اتفاق افتاده است، زمانی که رهبران جنبش به رواندا و اوگاندا نقل مکان کردند) در حالی که اعضای عادی M23 به ارتش میپیوندند – هرچند به عنوان افراد، نه به عنوان بخشی از واحدهای شورشی سابق. چنین ترتیبی نیاز به نظارت دقیق دارد تا اطمینان حاصل شود که شورشیان سابق در تاریخ بعدی به جنگ با دولت باز نمیگردند. مذاکره سخت برای وادار کردن M23 به پذیرش تجزیه واحدهای خود، اقدامی که کیگالی نیز ممکن است با آن مخالفت کند، لازم خواهد بود. اما مگر اینکه طرفین در این مورد انعطافپذیری نشان دهند، تصور یک پایان پایدار برای جنگ دشوار است.
تلاشها برای پاسخگو کردن عاملان جنایات سنگین ارتکاب یافته در طول درگیری نیز برای شکستن چرخه معافیت از مجازات که درگیری را در منطقه تغذیه کرده است، مهم خواهد بود، اما این چشمانداز در حال حاضر دور به نظر میرسد.
در نهایت، میانجیگران منطقهای باید سایر کشورهای دریاچههای بزرگ را نیز وارد کنند. همانطور که در بالا توضیح داده شد، رقابت در میان همسایگان جمهوری دموکراتیک کنگو بر سر منابع آن، یک محرک کلیدی برای درگیریهای چند سال گذشته بود. این قدرتها در گذشته متعهد به پایان دادن به چرخههای مکرر درگیری از طریق همکاری نزدیکتر شدهاند – به ویژه در «چارچوب صلح، امنیت و همکاری برای جمهوری دموکراتیک کنگو و منطقه» در سال ۲۰۱۳، که پایان آخرین درگیری بین جمهوری دموکراتیک کنگو و M23 را رقم زد. اولویت باید برای همه کشورها توقف استفاده از جنگجویان نیابتی برای تحت فشار قرار دادن همسایگان خود یا برای اهداف دیگر باشد. حمایت از چنین گروههایی، اعتمادی را که برای پیشرفت در سایر مسائل حیاتی مانند تجارت، بازگشت پناهندگان و خلع سلاح انبوه گروههای مسلحی که منطقه را به ستوه آوردهاند، لازم است، تضعیف میکند.
”