فارن افرز: “آفریقای پساآمریکایی: ایالات متحده عقب‌مانده است” | ۶ شهریور ۱۳۹۷

ایالات متحده در حال از دست دادن جایگاه خود به عنوان شریک انتخابی آفریقا است و چین و دیگر کشورها جای آن را می‌گیرند.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۱۲ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: روبن بریگتی | 📅 تاریخ: ۲۸ آگوست ۲۰۱۸ / ۶ شهریور ۱۳۹۷

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


آفریقا به سرعت در حال تحول است، و رویکرد ایالات متحده به آفریقا با این تحولات هم‌گام نیست. در حالی که کشورهای دیگر با اشتیاق به فرصت‌های سرمایه‌گذاری در اقتصادهای رو به رشد آفریقا روی می‌آورند، ایالات متحده در تلاش است تا با آن‌ها همگام شود. تعهدات چین به قاره آفریقا قوی‌تر از همیشه است، همانطور که از برگزاری اجلاس آتی همکاری چین-آفریقا (FOCAC) دیده می‌شود. در این اجلاس، چین و کشورهای آفریقایی همکاری خود را در چارچوب ابتکار کمربند و جاده تقویت می‌کنند، تعدادی توافق‌نامه دوجانبه امضا می‌کنند و بیانیه‌ای مبنی بر “یک جامعه قوی‌تر با آینده‌ای مشترک بین چین و آفریقا” صادر خواهند کرد. در همین حال، رئیس‌جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، پس از دو سال تأخیر، ماه گذشته بالاخره دستیار وزیر امور خارجه در امور آفریقا را منصوب کرد و دولت وی یک سری از اشتباهات دیپلماتیک را در روابط خود با قاره مرتکب شده است، مانند نادیده گرفتن رئیس کمیسیون اتحادیه آفریقا در یک بازدید ناکام از واشنگتن و تنبیه رواندا به دلیل اعمال تعرفه بر لباس‌های دست دوم از ایالات متحده. در سطحی عمیق‌تر، ایالات متحده در تدوین هرگونه برنامه جدی و بلندمدت برای مشارکت با آفریقا ناکام بوده است، که این امر رهبران آفریقا را در مورد آینده مشارکت آمریکا-آفریقا دچار تردید کرده است.

در تاریخ ۲۰ آگوست، بانوی اول ملانیا ترامپ اعلام کرد که در ماه اکتبر یک سفر انفرادی به آفریقا خواهد داشت. (اهداف و برنامه سفر هنوز اعلام نشده است.) سفر وی مدت‌هاست که مورد انتظار بوده است. دهه‌هاست که دولت‌های آمریکا، چه دموکرات و چه جمهوری‌خواه، با دولت‌ها و نهادهای منطقه‌ای آفریقا برای نجات جان‌های آفریقایی، بهبود اقتصادهای آفریقایی و متوقف کردن جنگ‌های آفریقایی همکاری کرده‌اند. این همکاری‌ها بر اساس این فرضیه بود که کمک به آفریقا برای پیشرفت نیز به منافع ایالات متحده خدمت می‌کند. دولت‌های پیشین از موقعیت ممتاز “شریک انتخابی” برای آفریقا بهره‌مند بودند. برای مثال، زمانی که نیروهای رواندایی نیاز داشتند تا به جمهوری آفریقای مرکزی برای حمایت از یک نیروی صلح‌بانی اتحادیه آفریقا منتقل شوند، آنها به نیروی هوایی ایالات متحده متوسل شدند. زمانی که همه‌گیری ایدز تهدید به نابودی یک نسل کامل از جوانان آفریقا کرد، ایالات متحده با طرح اضطراری ریاست جمهوری برای امداد رسانی به ایدز (PEPFAR) پاسخ داد. و هزاران جوان آفریقایی در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در دانشگاه‌های آمریکایی تحصیل کردند و سال‌ها بعد به نقش‌های برجسته در دولت و تجارت در کشورهای خود رسیدند. اما اکنون ایالات متحده در خطر از دست دادن جایگاه خود به عنوان “شریک انتخابی” آفریقا قرار دارد و جایگزین چین و دیگران می‌شود. اگر ایالات متحده بخواهد جایگاه خود را در میان کشورهای آفریقایی بازپس گیرد، دولت و بخش خصوصی ایالات متحده باید تلاش‌های جدی برای بهبود درک خود از آفریقا انجام دهند: چگونه این قاره در حال تغییر است، دیگر بازیگران چگونه به این تغییرات پاسخ می‌دهند، و این تغییرات چه تأثیری بر رویکردهای آنها به این قاره دارد.

آفریقا در حال صعود

آفریقا برای مدت‌ها نقطه‌ی کور غربی‌ها بوده است. در ماه مه ۲۰۰۰، یک داستان جلدی در مجله اکونومیست آن را “قاره بی‌امید” نامید. اما به تازگی، این دیدگاه شروع به تغییر کرده است. در دسامبر ۲۰۱۱، اکونومیست ارزیابی خود را تغییر داد و با جلدی تحت عنوان “آفریقا در حال صعود” به معرفی آن پرداخت. رشد اقتصادی شروع به تغییر تصویر آفریقا از قاره‌ای پر از درگیری و بیماری کرده است که همیشه نیازمند کمک خارجی است، به قاره‌ای پر از فرصت‌های تجاری و سودآور.

تغییرات در اوضاع اقتصادی آفریقا باعث شده است که بسیاری از کشورها به دنبال فرصت‌ها در اینجا باشند—به طوری که ممکن است گزینه‌های شرکت‌های آمریکایی را تضعیف کند. یکی از تهاجمی‌ترین این کشورها چین بوده است. تا سال ۲۰۱۶، چین به بزرگ‌ترین شریک تجاری، خالق شغل خارجی و منبع سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در آفریقا تبدیل شده بود. در اواخر ژوئیه امسال، در اولین سفر خارجی دوره دوم ریاست جمهوری‌اش، رئیس‌جمهور چین، شی جین‌پینگ، تور چند کشوری در موریس، رواندا، سنگال و آفریقای جنوبی را به پایان رساند.

سرمایه‌گذاری چین سایر کشورها را به امکانات مالی قاره آفریقا هشدار داده است. نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند نیز در اواخر ژوئیه تور چند کشوری آفریقا را تکمیل کرد و از رواندا، آفریقای جنوبی و اوگاندا بازدید کرد. تجارت دوجانبه بین هند و کشورهای آفریقایی از ۵.۳ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۱ به بیش از ۷۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۳ افزایش یافت—بیش از تجارت دوجانبه هند با ایالات متحده در همان سال. تجارت دوجانبه بین ترکیه و کشورهای آفریقایی نیز بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۷ شش برابر شده و در همان سال به بیش از ۱۷ میلیارد دلار رسید. در هر سه این موارد—چین، هند و ترکیه—دولت‌ها تصمیمات سیاسی هدفمندی گرفته‌اند که به رشد سریع تعاملات اقتصادی آنها با کشورهای آفریقایی منجر شده است.

بلوغ نهادهای منطقه‌ای و قاره‌ای آفریقا، به ویژه اتحادیه آفریقا (AU)، نیز تشویق‌کننده بیشتر تعاملات از سوی بازیگران خارجی بوده است. AU در حال ظهور به عنوان یک نهاد سیاسی حیاتی و معتبر است. شهر میزبان آن—آدیس آبابا، اتیوپی—به سومین پایتخت بزرگ دیپلماتیک در جهان تبدیل شده است. گستره فعالیت‌های AU به نمایندگی از کشورهای عضو آن، از استقرار عملیات پشتیبانی صلح تا مبارزه با بیماری‌های همه‌گیر، آن را به یک شریک دیپلماتیک ارزشمند برای دولت‌ها و سازمان‌های چندجانبه در سراسر جهان تبدیل کرده است.

در نهایت، اهمیت فزاینده مبارزه با تروریسم نوع و تنوع مشارکت‌های امنیتی در آفریقا را افزایش داده است. به عنوان مثال، لوکزامبورگ، عربستان سعودی، اسلوونی و امارات متحده عربی همگی از جمله اهداکنندگان مالی ابتکار G5 ساحل در سال ۲۰۱۷ بودند که هدف آن مقابله با شبکه‌های تروریستی و جنایتکارانه فعال در مناطق دورافتاده بورکینا فاسو، چاد، مالی، موریتانی و نیجر بود. چین، که به طور سنتی از تعامل نظامی خارج از همسایگی نزدیک خود اجتناب می‌کرد، اکنون بیش از ۲۴۰۰ نیروی صلح‌بان در شش عملیات صلح‌بانی سازمان ملل متحد در آفریقا خدمت می‌کند، به این دلیل که تجارت‌هایش تنها در محیطی با امنیت فیزیکی می‌توانند شکوفا شوند. کشور کوچک جیبوتی، که از نظر مساحت و جمعیت کوچکتر از ایالت ماساچوست آمریکا است، اکنون به خانه‌ای برای بیشترین تعداد پایگاه‌های نظامی خارجی در جهان تبدیل شده است (این کشور میزبان نیروهایی از چین، فرانسه، ایتالیا، ژاپن و ایالات متحده است و عربستان سعودی نیز به زودی به آنها خواهد پیوست). این پایگاه‌ها به ساکنان آنها اجازه می‌دهند تا عملیات‌های دریایی را در خطوط کلیدی حمل و نقل دریایی در دریای سرخ پشتیبانی کنند.

همانطور که این مشارکت‌های بین‌المللی گسترش می‌یابند، در میان نخبگان سیاسی آفریقا احساس عمومی وجود دارد که ایالات متحده فاقد یک سیاست منسجم در قبال آفریقا است و جایگاه خود را به عنوان شریک ترجیحی به کشورهای دیگر و سازمان‌ها، به ویژه چین و اتحادیه اروپا، واگذار می‌کند.

عدم انتصاب دستیار وزیر امور خارجه برای آفریقا تا تقریباً دو سال پس از ریاست جمهوری ترامپ، پیام بسیار منفی درباره اولویت‌بندی ایالات متحده برای آفریقا ارسال کرد. مقامات آفریقایی و دیگر شرکای خارجی به طور خصوصی از غیاب طولانی یک رابط اصلی در دولت ایالات متحده که بتواند به طور نظام‌مند سیاست‌های ایالات متحده در قبال آفریقا را پیش ببرد، چه در واشنگتن و چه در میدانی، گلایه کرده‌اند. انتصاب سفیر تیبور ناج به عنوان دستیار وزیر جدید در امور آفریقا در جولای ۲۰۱۸ توسعه‌ای خوشایند بود، اما او باید تلاش زیادی برای تقویت روابط با قاره انجام دهد و به کمک رئیس‌جمهور و دولت برای این کار نیاز خواهد داشت.

دولت ترامپ قدرت خود را به شدت تضعیف کرد در حین بازدید فاجعه‌آمیز وزیر امور خارجه سابق، رکس تیلرسون، از چاد، جیبوتی، اتیوپی، کنیا و نیجریه در مارس ۲۰۱۸. ترامپ تیلرسون را بدون هیچ تشریفاتی در حالی که هنوز سفر در حال انجام بود اخراج کرد، که بسیاری از آفریقایی‌ها این را به عنوان شواهد بیشتری از عدم توجه دولت به آفریقا تلقی کردند. اظهار ناپسند ترامپ در ژانویه ۲۰۱۸ در مورد کشورهای آفریقایی به عنوان “کشورهای گه” همچنان در حال نیش زدن است، علی‌رغم نامه‌ای که او به اتحادیه آفریقا در همان روزها ارسال کرد که در آن از همکاری آمریکا و آفریقا حمایت کرده بود.

برای انصاف، کاخ سفید تلاش‌هایی برای معکوس کردن ادراک از بی‌توجهی خود به آفریقا انجام داده است. اما حتی این تلاش‌ها نیز اغلب با خطاهای بیشتری همراه بوده‌اند. در سپتامبر ۲۰۱۷، ترامپ یک ناهار کاری برای نه رئیس‌جمهور و دولت آفریقایی در حاشیه نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد برگزار کرد. پس از خوش‌آمدگویی اشتباه به رئیس‌جمهور “نامبیا” (به جای نامیبیا)، ترامپ با بی‌دقتی به افزایش چشم‌اندازهای اقتصادی قاره اشاره کرد و گفت: “آفریقا پتانسیل تجاری فوق‌العاده‌ای دارد. من دوستان زیادی دارم که به کشورهای شما می‌روند و سعی می‌کنند ثروتمند شوند. من به شما تبریک می‌گویم.” در آوریل ۲۰۱۸، او رئیس‌جمهور محمدو بوهاری از نیجریه را برای یک دیدار در دفتر بیضی و یک کنفرانس مطبوعاتی در باغ رز میزبانی کرد. و در ۲۷ آگوست، ترامپ رئیس‌جمهور اوهورو کنیاتا از کنیا را برای یک دیدار در دفتر بیضی میزبانی خواهد کرد—افتخاری که او به ابی احمد، نخست‌وزیر جوان و کاریزماتیک اتیوپی، در جریان بازدید احمد از دیاسپورای اتیوپیایی در ایالات متحده در جولای، اعطا نکرد. در عوض، نخست‌وزیر مجبور شد به یک مکالمه کوتاه با معاون رئیس‌جمهور مایک پنس رضایت دهد، که این بی‌توجهی به هیچ‌وجه از دیدگاه اتیوپیایی‌ها پنهان نماند.

زمان برای تغییر مسیر

چالش‌های سیاست خارجی ایالات متحده در آفریقا عمیق‌تر از مشکلات آداب دیپلماتیک و کمبود نیرو هستند. اولاً، ایالات متحده به اولویت‌هایی که کشورهای آفریقایی برای خود تعیین کرده‌اند، پاسخگو نبوده است. دستور کار ۲۰۶۳ اتحادیه آفریقا، برنامه توسعه قاره تا اواسط قرن بیست و یکم، خواستار توسعه زیرساخت‌ها، معماری امنیتی و پیشرفت در بهداشت و آموزش با برنامه‌های کلیدی مانند شبکه راه‌آهن سریع‌السیر که هر پایتخت آفریقایی را به هم متصل می‌کند و ایجاد یک منطقه تجارت آزاد قاره‌ای یکپارچه است. مهم‌تر از همه، این سندی با اهمیت سیاسی بالا است که مقامات آفریقایی به طور مرتب در بحث‌های سیاستی در سطح قاره‌ای، منطقه‌ای و ملی به آن اشاره می‌کنند. اما ایالات متحده به طور معنادار کمک‌های توسعه‌ای، مشارکت سیاسی یا استراتژی دیپلماتیک خود را برای در نظر گرفتن اهمیت دستور کار ۲۰۶۳ برای رهبران آفریقایی و اهمیت آن برای مشارکت‌های آفریقا تنظیم نکرده است. به گفته یکی از مقامات ارشد اتحادیه آفریقا که به صورت خصوصی با من صحبت کرد، “آمریکایی‌ها برای ما در آفریقا نیستند. آنها اینجا برای خودشان هستند.” برعکس، یکی از نتایج مورد انتظار نشست FOCAC در پکن در سپتامبر، هماهنگی ابتکار کمربند و جاده چین با اهداف دستور کار ۲۰۶۳ و اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد است.

با توجه به اندازه اقتصاد خود، اهمیت دیپلماتیک و توانایی‌های امنیتی‌اش، ایالات متحده قادر است همچنان به عنوان یک شریک مهم در آفریقا باقی بماند اگر مسیر خود را تغییر دهد. اما افزایش تعداد شرکای دیگر با منافع خاص خود، همراه با تأکید بیشتر رهبران آفریقایی بر نیازهای خود در مشارکت‌ها، در حال تغییر دادن چشم‌انداز تعامل با کشورهای غیرآفریقایی و سازمان‌ها است. به طور خاص، این امر به آفریقایی‌ها گزینه‌هایی برای مشارکت می‌دهد که قبلاً نداشتند.

بنابراین، دولت ایالات متحده باید اقداماتی را برای بازنگری در مشارکت رسمی خود در آفریقا در نظر بگیرد. اولاً، وزارت امور خارجه باید یک گفتگوی ساختاری با اتحادیه آفریقا در مورد دستور کار ۲۰۶۳ برگزار کند. سپس، ترامپ باید تا پایان سال ۲۰۱۸، وزیر امور خارجه مایک پمپئو و دستیار وزیر امور خارجه برای آفریقا تیبور ناج را به قاره بفرستد تا روابط منطقه‌ای و دوجانبه را تقویت کنند. شورای اطلاعات ملی باید یک ارزیابی رسمی از مشارکت‌های دوجانبه و چندجانبه خارجی در آفریقا انجام دهد تا تأثیر آنها بر منافع ایالات متحده را درک کند. و ترامپ باید به طور کامل توصیه‌های آوریل ۲۰۱۸ شورای مشورتی در مورد تجارت با آفریقا را بپذیرد تا یک استراتژی جامع اقتصادی برای مشارکت بخش خصوصی در آفریقا توسعه دهد.

ایالات متحده به سرعت در حال از دست دادن نفوذ سیاسی خود در آفریقا است، هم به صورت دوجانبه و هم به صورت چندجانبه. آفریقا در حالی که دولت ایالات متحده در حال بررسی چگونگی مشارکت و بازیابی از اشتباهات خود است، بی‌حرکت نمی‌ماند. دستاوردهایی که سایر شرکای مانند چین و اتحادیه اروپا به دست می‌آورند، در نهایت گزینه‌های موجود برای ایالات متحده در شکل‌دهی به تحولات در قاره به طریقی که از منافع خود و همچنین اولویت‌های کشورهای آفریقایی حمایت کند، محدود خواهند کرد. ایالات متحده باید سریع و استراتژیک عمل کند تا رویکرد خود را به یک قاره در حال تغییر تطبیق دهد، در غیر این صورت عقب خواهد ماند.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما:فارن افرز

💡 درباره منبع:فارن افرز یکی از معتبرترین منابع خبری و تحلیلی در زمینه سیاست بین‌الملل و مسائل ژئوپلیتیکی است.

✏️ درباره نویسنده:روبن بریگتی، رئیس مدرسه الیوت در امور بین‌الملل دانشگاه جورج واشنگتن است. وی از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ به عنوان سفیر ایالات متحده در اتحادیه آفریقا و نماینده دائمی ایالات متحده در کمیسیون اقتصادی سازمان ملل متحد برای آفریقا خدمت کرده است.

خروج از نسخه موبایل