مجله فارن افرز : «چرا راست افراطی اروپا رام‌شدنی نیست: ملونی ایتالیا و وعده دروغین اعتدال» | ۶ فروردین ۱۴۰۴

چرا امید به اعتدال رهبران راست افراطی مانند ملونی در اروپا واهی است و چگونه آنها تهدیدی برای انسجام اروپا محسوب می‌شوند.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۸ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: Foreign Affairs/Nathalie Tocci | 📅 تاریخ: March 26, 2025 / ۶ فروردین ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


مقدمه: استراتژی در برابر راست افراطی

همچنان که موج راست افراطی در سراسر اقیانوس اطلس گسترش می‌یابد، دموکرات‌های لیبرال اروپایی در جستجوی یک استراتژی هستند. برخی معتقدند که باید با امتناع از پیوستن به ائتلاف‌هایی که شامل راست افراطی می‌شوند، دیوارهای آتش قوی‌تری ایجاد کنند تا از دستیابی رهبران آن به قدرت سیاسی جلوگیری شود.

برخی دیگر – به عنوان مثال، مانفرد وبر، رئیس حزب راست میانه مردم اروپا در پارلمان اروپا – از همکاری با احزاب راست افراطی خاص حمایت کرده‌اند به این امید که با ارائه کرسی در میز [قدرت]، رهبران خاصی را از افراط‌گرایی دور کنند.

سایر میانه‌روها هنوز بر این باورند که وقتی تحریک‌کنندگان پوپولیست راست‌گرا به قدرت می‌رسند و با آشفتگی واقعی حکمرانی روبرو می‌شوند، به سمت مرکز حرکت خواهند کرد. کسانی که به این چشم‌انداز چسبیده‌اند، جورجا ملونی، نخست‌وزیر راست افراطی و طرفدار آمریکای ایتالیا را به عنوان مثال مطرح می‌کنند.

هنگامی که ملونی در سال ۲۰۲۲ به قدرت رسید، دموکرات‌های لیبرال عمیقاً نگران بودند: او که خود را تحسین‌کننده بنیتو موسولینی اعلام کرده بود، ریاست حزبی را بر عهده داشت که به ریشه‌های فاشیستی خود افتخار می‌کرد. اما ملونی به سرعت برای رفع آن نگرانی‌ها مانور داد، حمایت سلف خود از اوکراینِ تازه مورد تهاجم قرار گرفته را تمدید کرد و بر تعهد قاطع ایتالیا به ناتو تأکید نمود.

با توجه به رویکرد غارتگرانه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، نسبت به اروپا، برخی اروپایی‌ها – به‌ویژه مقامات اتحادیه اروپا و رهبران اوکراین – تصور می‌کردند که چهره‌هایی مانند ملونی می‌توانند به عنوان «نجواگران ترامپ» عمل کنند و رئیس‌جمهور آمریکا را متقاعد سازند که در کنار متحدان اروپایی بماند. خود ترامپ اغلب با گرمی از ملونی صحبت کرده و در دسامبر پیشنهاد کرد که اگر با هم کار کنند، می‌توانند «دنیا را کمی مرتب کنند.»

اما امیدهایی که میانه‌روها در مورد ملونی در سر پرورانده‌اند، بی‌مورد است. با پذیرفته‌تر شدن دیدگاه‌های راست افراطی در محیط سیاسی فراآتلانتیک، او دوباره به سمت راست متمایل شده است. هیچ مدرک واقعی وجود ندارد که عمل حکمرانی در حال معتدل کردن ملونی باشد؛ از اواسط سال ۲۰۲۴، شواهد مبنی بر اینکه چرخش او به مرکز صرفاً تاکتیکی بوده، انباشته شده است.

دموکرات‌های لیبرال اروپایی باید از این آرزو دست بردارند که از طریق چاپلوسی و گنجاندن [در قدرت]، می‌توانند از چهره‌های راست افراطی برای کاهش حملات ترامپ به اروپا استفاده کنند. در عوض، آنها باید بر هزینه بالای پشت کردن به اروپا – و عدم احتمال اینکه ترامپ بتواند متحد قابل اعتمادی باشد – برای رهبران راست افراطی تأکید کنند.

مرکز توجه: چرخش اولیه ملونی

در طول ده سال حضور در اپوزیسیون سیاسی ایتالیا، ملونی به عنوان یک شکاک سرسخت نسبت به ادغام بیشتر اروپا به شهرت رسید، برای خروج ایتالیا از منطقه یورو فشار آورد و بوروکراسی اتحادیه اروپا در بروکسل را به شدت مورد انتقاد قرار داد.

اندکی پس از نخست‌وزیری، به نظر می‌رسید که او ۱۸۰ درجه تغییر موضع داده است، از درخواست اوکراین برای پیوستن به اتحادیه اروپا حمایت کرد و کمک نظامی ایتالیا به اوکراین را حفظ نمود. حتی به نظر می‌رسید که او از اروپاستیزی خود دست کشیده، روابط شخصی قوی با اورزولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، برقرار کرده و از مسدود کردن تصمیمات اتحادیه اروپا در مورد موضوعاتی مانند تحریم‌ها علیه روسیه، کمک به اوکراین، یا بودجه اضافی برای بودجه این بلوک خودداری می‌کند.

واکنش‌ها و تصورات غلط

بسیاری که نگران کمپین او بودند، نسبت به او گرم شدند. جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده، پس از اولین دیدار دوجانبه آنها در ژوئیه ۲۰۲۳، علناً از ملونی به دلیل تعهدش به روابط فراآتلانتیک تمجید کرد، و فون در لاین بارها با او در سفرهای پرمخاطب به تونس با هدف مهار مهاجرت نامنظم از آفریقا همراه شد.

در محافل سیاسی، بسیاری از اروپایی‌ها شروع به دیدن ملونی به عنوان الگویی برای چگونگی رام کردن راست افراطی کردند. با افزایش محبوبیت احزاب راست افراطی در اتریش، فرانسه، آلمان، رومانی، اسپانیا و فراتر از آن در سال‌های اخیر، رهبران سنتی‌تر این سوال را مطرح کرده‌اند که آیا حتی تلاش برای دور نگه داشتن آنها از دولت عاقلانه است یا خیر.

به نظر می‌رسید درسی در ایتالیا پدیدار شده است، جایی که راست میانه در سال ۲۰۲۲ با راست افراطی یک ائتلاف حاکم تشکیل داد: تفکر این بود که به جای جنگ همه‌جانبه برای دور نگه داشتن احزاب راست افراطی از قدرت، احزاب راست میانه اروپایی باید با آن گروه‌ها کار کنند و در این فرآیند آنها را به اعتدال تشویق نمایند. احزاب راست میانه در بلژیک، کرواسی، فنلاند، هلند و سوئد از الگوی ایتالیا پیروی کردند.

اما میانه‌روهای اروپایی در تبدیل ملونی به یک مثال خوشایند بسیار عجله کردند. ملونی همیشه یک دستور کار داخلی بومی‌گرا و محافظه‌کار اجتماعی را دنبال می‌کرد: به عنوان مثال، در سال ۲۰۲۳، دولت او دستورالعمل‌هایی را به مقامات محلی صادر کرد که تولد فرزندان زوج‌های همجنس را ثبت نکنند. اتخاذ سیاست خارجی میانه‌روتر توسط او نشان نداد که پرداختن به پیچیدگی‌های دولت منجر به اعتدال می‌شود. این سپری بود که پشت آن مواضع رادیکال‌تری را در داخل دنبال می‌کرد.

تغییر جهت: بازگشت به راست

اکنون به نظر می‌رسد واضح است که مانورهای اولیه طرفدار اروپای ملونی به جای ناشی شدن از تغییر عقیده، با هدف خنثی کردن انتقادات انجام شده است. کمتر از دو سال پس از روی کار آمدن او، سیاست‌هایش دوباره شروع به حرکت به سمت راست کردند – ابتدا در حوزه داخلی.

ملونی تلاش کرد کنترل خود را بر قوه قضائیه ایتالیا افزایش دهد و دادگاه‌ها را به دلیل مانع شدن از توانایی او برای انتقال پناهندگان به آلبانی، سیاسی خواند و مورد انتقاد قرار داد. دولت او به دنبال ارعاب روزنامه‌نگاران منتقد بود و برای جایگزینی مقامات ارشد در شبکه دولتی RAI ایتالیا اقدام کرد و توبیخ عمومی از کمیسیون اروپا به دلیل محدود کردن استقلال رسانه‌ها دریافت نمود. و در اواخر سال ۲۰۲۳، تیم ملونی اصلاحیه‌ای را برای قانون اساسی ایتالیا پیشنهاد کرد تا قدرت بیشتری در دستان نخست‌وزیر متمرکز شود.

به تدریج، نخست‌وزیر همچنین شروع به چرخش به سمت راست در مورد مسائل اروپایی و سیاست خارجی کرد. به عنوان مثال، هنگامی که ایتالیا ریاست گروه G-7 را در ژانویه ۲۰۲۴ بر عهده گرفت، بر رقیق کردن یا حذف عبارات حمایتی از حقوق دگرباشان جنسی و سقط جنین از بیانیه نهایی رهبران G-7 اصرار ورزید.

انتخابات نوامبر ۲۰۲۴ ترامپ، چرخش به راست را آسان‌تر کرد. ماه گذشته، ملونی از جی.دی. ونس، معاون رئیس‌جمهور ایالات متحده، هنگامی که او «ضعف» اروپا را در کنفرانس امنیتی مونیخ محکوم کرد، تمجید نمود. سپس، در یک سخنرانی آنلاین در کنفرانس اقدام سیاسی محافظه‌کاران ایالات متحده (CPAC)، او به رسانه‌های جریان اصلی ایالات متحده، ایدئولوژی «ووک» (woke) و نخبگان جهانی‌گرا حمله کرد.

عقب‌گرد در مورد اوکراین

عقب‌گرد تدریجی ملونی در هیچ کجا به اندازه سیاست اوکراین واضح نیست. حمایت او در سال ۲۰۲۲ از اوکراین، احترام همتایان میانه‌روتر اروپایی‌اش و همچنین سیاست‌گذاران در دولت بایدن را برای او به ارمغان آورد. اما به محض اینکه آن اعتبار را به دست آورد، چرخش مشخصاً تدریجی و غیرتقابلی به سمت راست را آغاز کرد.

از زمان بازگشت ترامپ به قدرت، هر زمان که ممکن بوده، او از صحبت کردن در مورد اوکراین به طور کلی اجتناب کرده است. هنگامی که مجبور به صحبت می‌شود، لحن او حساب شده است: در سخنرانی CPAC خود، در حالی که به نیاز اوکراین به تضمین‌های امنیتی می‌پرداخت، ملونی از ذکر نام ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، تمامیت ارضی اوکراین، یا نقش روسیه به عنوان آغازگر جنگ، خودداری کرد.

در ماه مارس، برای اولین بار، حزب او از رأی دادن به قطعنامه پارلمان اروپا در حمایت از کی‌یف خودداری کرد. او از ایده «ائتلاف مشتاقان» برای دفاع از اوکراین انتقاد کرده و ایده استقرار نیروهای ایتالیایی در صورت آتش‌بس پایدار را رد کرده است، مگر اینکه چنین مأموریتی توسط شورای امنیت سازمان ملل، جایی که روسیه و ایالات متحده حق وتو دارند، الزامی شود.

این حرکت آهسته به سمت راست ممکن است از چشم کسانی که به لفاظی‌های پرطمطراق راست افراطی عادت کرده‌اند، پنهان بماند. اما این یک استراتژی سنجیده است: ملونی پس از برداشتن هر قدم، مشاهده می‌کند که آیا با واکنش منفی همتایان اروپایی‌اش مواجه شده است یا خیر و قدم بعدی را تنها در صورتی برمی‌دارد که شرایط اجازه دهد. او هیچ حرکت ناگهانی‌ای انجام نداده است که زنگ خطر را به صدا درآورد، اما جهت حرکت اکنون مشخص است.

با هم بهتر: تقویت متقابل راست افراطی

تغییر سیاسی ملونی همچنین نشان داده است که هرچه سیاستمداران راست‌گراتر بیشتری به قدرت برسند، قدرت و آزادی بیشتری به یکدیگر می‌دهند. در سال ۲۰۲۳، ملونی تنها یک همتای راست افراطی در اروپا داشت: ویکتور اوربان، نخست‌وزیر راست‌گرای مجارستان. امروزه، هشت دولت اروپایی شامل احزاب راست افراطی هستند و دو دولت دیگر – جمهوری چک و رومانی – ممکن است امسال شرکت‌کنندگان راست افراطی به دست آورند. در انتخابات پارلمان اروپا در سال ۲۰۲۴، گروه احزاب راست افراطی که ملونی به آن تعلق دارد، کرسی‌های بیشتری نسبت به جناح لیبرال یا سبز به دست آورد.

ملونی دیگر مجبور نیست تظاهر به طرفداری از اروپا کند. با این حال، بسیار شبیه اوربان، او دیگر از خروج ایتالیا از اتحادیه اروپا یا کنار گذاشتن یورو حمایت نمی‌کند. ملونی می‌داند که ایتالیا از عضویت در اتحادیه اروپا سود زیادی می‌برد و وضعیت مالی آن با توجه به بدهی عمومی هنگفتش شکننده است. از بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار بودجه بازیابی پس از همه‌گیری که توسط اتحادیه اروپا اختصاص یافته بود، ایتالیا ۲۲۰ میلیارد دلار هنگفت دریافت کرد.

بنابراین نخست‌وزیر مواضعی را انتخاب می‌کند که کمتر اخلال‌گر باشند: پس از انتخابات اروپایی تابستان گذشته، او علیه آنتونیو کوستا، یک سوسیال دموکرات، برای ریاست شورای اروپا و کایا کالاس، یک لیبرال، به عنوان دیپلمات ارشد کمیسیون اروپا رأی داد. او از تأیید نامزدی فون در لاین به عنوان رئیس کمیسیون اروپا خودداری کرد و حزبش در ادامه علیه تأیید موفقیت‌آمیز فون در لاین رأی داد.

ملونی می‌دانست که مخالفت او مانع یا حتی تأخیری در انتخاب مجدد رهبری اتحادیه اروپا ایجاد نخواهد کرد. رهبر راست افراطی ایتالیا بدون ایجاد هیچ آسیب واقعی، به اندازه کافی اعتماد به نفس داشت تا دوباره غرایز اروپاستیز خود را آشکار کند. ملونی در حضور در پارلمان ایتالیا در ماه مارس، به طور خاص علیه دیدگاه ادغام اروپایی که توسط آلتیه‌رو اسپینلی، یکی از بنیانگذاران اتحادیه اروپا، پیش برده شده بود، به شدت انتقاد کرد.

مانند اوربان، در موضوعاتی که کشورش می‌تواند از اتحادیه اروپا منافع مستقیمی کسب کند، مانند ایجاد صندوق‌های جمعی اروپایی برای ترغیب رهبران شمال آفریقا به مهار مهاجرت، ملونی کاملاً موافق است. با این حال، وقتی نوبت به پیشبرد ادغام اروپایی می‌رسد، او اکنون از تغییر بلوک از درون از طریق به اصطلاح ساده‌سازی بوروکراتیک استقبال می‌کند، فرآیندی که به اعتقاد او باید شامل مقررات کمتر، بازگرداندن قدرت به کشورهای عضو و تصویب قوانین مترقی کمتر، به ویژه در مورد تغییرات آب و هوایی، باشد.

او در مورد برنامه‌های اتحادیه اروپا برای هماهنگ کردن دفاع اروپا ابراز تردید کرده و تلاش‌های امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، برای بحث در مورد بازدارندگی هسته‌ای جمعی بالقوه اروپا را با عباراتی تند و زننده به سخره گرفته است.

حق امتناع: نیاز به شکاکیت

میانه‌روهایی که برای جشن گرفتن حرکت اولیه ملونی به سمت مرکز عجله کردند، باید از ابتدا شکاک‌تر می‌بودند. رهبران پوپولیست تمایل دارند رنگ واقعی خود را به تدریج آشکار کنند.

در سال ۲۰۰۰، زمانی که ولادیمیر پوتین به عنوان رئیس‌جمهور روسیه انتخاب شد، رهبران غربی از پذیرش ظاهری مدرنیزاسیون توسط او استقبال کردند، اگرچه بی‌رحمی، تجدیدنظرطلبی و اقتدارگرایی او قبلاً در چچن کاملاً آشکار بود. در اواسط دهه ۲۰۱۰، رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، با آغاز حکومت خود با موجی از اصلاحات دموکراتیک، به طرز ماهرانه‌ای نگرانی‌های اولیه در مورد ریشه‌های اسلام‌گرای خود را برطرف کرد.

حرکت تدریجی به سمت افراط – و پیشبرد سیاست‌های رادیکال‌تر ابتدا در جبهه داخلی – هوشمندانه است زیرا زنگ خطرهای جهانی را به صدا در نمی‌آورد. تا زمانی که هیچ تغییر ناگهانی در موضع استراتژیک یک کشور وجود نداشته باشد، بیشتر آنچه در داخل اتفاق می‌افتد زیر رادار بین‌المللی پرواز می‌کند.

اگر احزاب راست‌گرا تدریج‌گرایی را بپذیرند، می‌توانند سیاستمداران راست میانه کشورشان را نیز فریب دهند تا باور کنند که قدرت بیشتری نسبت به هموطنان تندرو خود دارند. میانه‌روها تمایل دارند باور کنند که می‌توانند راست افراطی را به اعتدال آموزش دهند. اما به استثنای احتمالی فنلاند و سوئد، تاریخ اخیر اروپا نشان می‌دهد که وقتی راست میانه شروع به همکاری با راست افراطی می‌کند، راست افراطی در نهایت مسلط می‌شود.

این همان چیزی است که در ایتالیا اتفاق افتاده است. پس از اینکه راست میانه، که مدت‌ها نیروی غالب در جناح راست ایتالیا بود، مشارکت حاشیه راست افراطی را در سیستم سیاسی عادی‌سازی کرد، جانشین آن حاشیه – حزب ملونی – به حاکمیت راست ایتالیا رسید. همین فرآیند در اتریش، فرانسه و هلند انجام شده یا در حال انجام است.

تناقضات «بین‌الملل حاکمیت‌گرا»

مانند سایر رهبران راست افراطی در اروپا، ملونی واقعاً دوست دارد ببیند که ایالات متحده و اروپا در کنار هم بمانند. او معتقد است که این دو موجودیت هسته یک غرب سفید و مسیحی را تشکیل می‌دهند که اگر راست افراطی قدرت را تثبیت کند، می‌تواند قوی‌تر شود. تناقضات عظیمی در این جهان‌بینی، ایدئولوژی به اصطلاح «بین‌الملل حاکمیت‌گرا»، وجود دارد، زیرا ملی‌گرایان اغلب در همکاری مشکل دارند و در نهایت به منافع یکدیگر آسیب می‌رسانند – تأثیری که قبلاً با آغاز ریاست‌جمهوری ترامپ آشکار شده است.

رهبران پوپولیست تمایل دارند رنگ واقعی خود را به تدریج آشکار کنند.

در دوره دوم ریاست‌جمهوری خود، ترامپ به وضوح قصد دارد نه اروپا را نادیده بگیرد، بلکه فعالانه آن را تضعیف کند. او روشن کرده است که اروپا دیگر نمی‌تواند به چتر امنیتی ایالات متحده وابسته باشد و استدلال کرده است که کشورهای اروپایی باید تا ۵ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع کنند – به طور قابل توجهی بیشتر از ۳.۴ درصدی که خود ایالات متحده هزینه می‌کند.

اگرچه میانگین هزینه دفاعی کشورهای اروپایی به کمی بیش از ۲ درصد تولید ناخالص داخلی افزایش یافته است، ایتالیا همچنان عقب مانده و تنها ۱.۵ درصد هزینه می‌کند. ترامپ اتحادیه اروپا را به عنوان مکانیزمی برای کلاهبرداری از ایالات متحده توصیف می‌کند و قبلاً شروع به اعمال برخی تعرفه‌های سنگین بر محصولات اتحادیه اروپا کرده است.

حدود یک سوم مازاد تجاری اتحادیه اروپا با ایالات متحده توسط ایتالیا تولید می‌شود، بنابراین تعرفه‌های ترامپ به طور نامتناسبی به ایتالیا آسیب خواهد رساند. هنگامی که آن موضوع مطرح می‌شود، ملونی ناراحتی آشکاری نشان داده است. به طور خلاصه، مهم نیست که ملونی و ترامپ چقدر قرابت ایدئولوژیک ممکن است داشته باشند، جنبش ماگا (MAGA) به همه کشورهای اروپایی، از جمله ایتالیا، آسیب خواهد رساند.

در یک نظم جهانی معاملاتی که در آن ناسیونالیسم حاکم است، دولت‌های کوچک تا متوسط – به عبارت دیگر، دولت‌های اروپایی، اگر تقسیم شوند – جزو اولین کسانی خواهند بود که آسیب می‌بینند. سیاست احزاب راست افراطی را در سراسر اقیانوس اطلس به هم نزدیک می‌کند، اما سیاست آنها را از هم جدا خواهد کرد.

اسب‌های تروآ و انتخاب‌های دشوار

در موضوعاتی مانند تجارت و تنظیم فناوری، دولت‌های راست افراطی حتی خطر تبدیل شدن به اسب‌های تروآ در اتحادیه اروپا را دارند. آنها با کند کردن یا مسدود کردن سیاست‌هایی که هدفشان تبدیل اروپا به یک بازیگر جمعی قوی‌تر است، به خواسته ترامپ برای دیدن اروپای ضعیف و تقسیم شده خدمت می‌کنند.

در سال‌های اخیر، دولت‌های راست افراطی از آزادی قابل توجهی برای انتخاب اینکه از کدام طرح‌های طرفدار و ضد اروپایی حمایت کنند، برخوردار بوده‌اند. اما با تلاش ترامپ برای تضعیف امنیت و اقتصاد اروپا، احزاب راست افراطی اروپایی فضای کمتری برای ماندن در ابهام خواهند داشت. رهبران آنها ممکن است مجبور شوند بین اروپا و ترامپ یکی را انتخاب کنند.

با این حال، نیروهای طرفدار اروپا نمی‌توانند بنشینند و تماشا کنند یا بدتر از آن، سعی کنند چهره‌های راست افراطی مانند ملونی را به عنوان «نجواگران ترامپ» بالقوه جذب کنند. دموکرات‌های لیبرال در اروپا به جای تلاش برای اغوای رهبران راست افراطی، باید برای آشکار کردن تناقضات در سیاست‌های این رهبران تلاش کنند.

همچنان که رهبران پوپولیست راست افراطی با افتخار ادعا می‌کنند که نماینده مردم هستند، میانه‌روهای اروپایی باید اشاره کنند که هیچ چیز میهن‌پرستانه‌ای در حمایت آنها از ترامپ و تلاش او برای تضعیف امنیت و رفاه اروپا وجود ندارد. تنها با افشای این ناهماهنگی‌ها – و برجسته کردن هزینه‌های گزاف، در عصر ترامپ، برهم زدن انسجام اروپا – دموکرات‌های لیبرال می‌توانند اروپایی‌ها را از نیروهایی که به دنبال تحت سلطه درآوردن آنها هستند، محافظت کنند.



پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: فارن افرز

💡 درباره منبع: فارن افرز (Foreign Affairs) یک مجله آمریکایی پیشرو در زمینه روابط بین‌الملل و سیاست خارجی ایالات متحده است که از سال ۱۹۲۲ توسط شورای روابط خارجی (Council on Foreign Relations) منتشر می‌شود و به دلیل تحلیل‌های عمیق و تأثیرگذار شناخته شده است.

✏️ درباره نویسنده: ناتالی توچی (Nathalie Tocci) مدیر موسسه امور بین‌الملل (Istituto Affari Internazionali) در رم، استاد دانشکده حکمرانی فراملی در موسسه دانشگاه اروپایی، و عضو برنامه آینده اروپا در موسسه علوم انسانی در وین است.

خروج از نسخه موبایل