نشریه فارن پالیسی : «ترامپ ممکن است فروش دفاعی آمریکا به اروپا را منفجر کند» | ۲۱ فروردین ۱۴۰۴

چگونه سیاست‌های نامنسجم ترامپ و نیاز فزاینده اروپا به خودمختاری دفاعی، بازار پرسود فروش تسلیحات آمریکا به این قاره را تهدید می‌کند.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۵ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: Foreign Policy/Luke McGee | 📅 تاریخ: April 10, 2025 / ۲۱ فروردین ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


مقدمه: با فروپاشی اتحادهای قدیمی، اتحادیه اروپا به دنبال مسلح کردن خود است.

اروپا گیج شده است، و قابل درک است. از زمان بازگشت به قدرت، رفتار دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، با قدیمی‌ترین متحدان واشنگتن نامنسجم و گسسته بوده است.

او می‌خواهد اروپایی‌ها بیشتر برای دفاع هزینه کنند، با این حال اقتصاد آن‌ها را با تعرفه‌ها در هم می‌کوبد. او می‌خواهد دارایی‌های ایالات متحده را از اروپا خارج کند، با این حال می‌خواهد گرینلند را تصاحب کند. او می‌خواهد اروپایی‌ها سلاح‌های آمریکایی بخرند، با این حال تهدید می‌کند که پشتیبانی فنی و لجستیکی حیاتی برای استفاده از آن سلاح‌ها را قطع خواهد کرد.

جان هربست، سفیر سابق ایالات متحده در اوکراین در دولت جورج دبلیو بوش، گفت: «رویکرد دولت ترامپ به اروپا مشکل انسجام دارد.» او افزود: «شما نمی‌توانید علناً در این فکر باشید که ممکن است جت‌های جنگنده پیشرفته را به اروپا نفروشید زیرا ممکن است دشمن شوند، سپس وقتی آن‌ها پیشنهاد می‌کنند ممکن است از شما سلاح نخرند، ابراز ناراحتی کنید.»

اروپا در حال آماده شدن برای شکستن وابستگی بلندمدت خود به برنامه‌ریزی دفاعی ایالات متحده است. کمیسیون اروپا ۸۰۰ میلیارد یورو (۸۸۳.۸ میلیارد دلار) را برای پروژه‌های دفاعی ملی و پان-اروپایی طی پنج سال آینده به عنوان بخشی از برنامه «آمادگی ۲۰۳۰» خود اختصاص داده است.

بحث‌برانگیزترین بخش این پیشنهاد، بسته ۱۵۰ میلیارد یورویی (۱۶۵.۷ میلیارد دلاری) است که توسط کمیسیون از بازارهای سرمایه جمع‌آوری و به عنوان وام به کشورهای عضو اعطا خواهد شد. این بودجه‌ها، در وضعیت فعلی، به هزینه‌کرد در داخل کشورهای اتحادیه اروپا یا کشورهای مورد تأیید اتحادیه اروپا، به عنوان بخشی از تلاش برای تقویت صنعت دفاعی اروپا، محدود خواهد شد.

در حالی که راه‌های گریزی وجود دارد که به شرکت‌های آمریکایی اجازه می‌دهد به عنوان بخشی از زنجیره تأمین جهانی در این طرح فروش داشته باشند، هدف کلی به وضوح هدایت پول نقد به صنعت منطقه‌ای است و به آن اجازه می‌دهد رشد کند و احتمالاً در مقطعی در آینده با صنعت ایالات متحده رقابت کند.

طبیعتاً، این خبر بدی برای شرکت‌های تسلیحاتی ایالات متحده است.

یک منبع داخلی صنعت دفاعی ایالات متحده که به شرط ناشناس ماندن صحبت می‌کرد، گفت: «البته ما خواهان آن فروش‌ها هستیم. ما در حال حاضر بزرگترین صادرکننده تسلیحات جهان هستیم و هیچ علاقه‌ای به از دست دادن این تسلط بر بازار نداریم.» او افزود: «تولیدکنندگان ما به خوبی آگاه هستند که اگر اروپایی‌ها جدی باشند، ممکن است ضرر کنند – و از این بابت خوشحال نیستند.»

برنامه آمادگی ۲۰۳۰ اتحادیه اروپا بسیار کامل‌تر و گسترده‌تر از تلاش‌های قبلی برای تنظیم مجدد برنامه‌ریزی امنیتی است.

ویلیام آلبرک، مدیر سابق مرکز کنترل تسلیحات، خلع سلاح و عدم اشاعه سلاح‌های کشتار جمعی ناتو، می‌گوید: «اروپایی‌ها تا همین اواخر اساساً در نحوه انجام برنامه‌ریزی دفاعی، تدارکات، تولید، و تسلیحات و ذخیره‌سازی غیرجدی بودند.»

او افزود: «صنعت دفاعی آن‌ها، به طور خلاصه، به خطوط تولید تکراری با فرآیندهای نیازمندی‌های بیش از حد پیچیده که از طریق اتحادیه اروپا، در رقابت با ایالات متحده و ناتو اجرا می‌شد، متکی بود.» وی ادامه داد: «به طرز باورنکردنی، در آلمان، فرآیند تدارکات آن‌ها با یک رویه دو مهره‌ای که از طریق وزارت خارجه اجرا می‌شد، ساخته شده بود و بر الزامات سیاسی به جای برآورده کردن نیازمندی‌های واقعی تمرکز داشت.»

اورزولا فون در لاین در حال گفتگو با سربازان آلمانی در پایگاه نظامی کمپ مارمل در مزار شریف، افغانستان در ۲۵ مارس ۲۰۱۸.

سیستم سیاسی اتحادیه اروپا به این معنی بود که ۲۷ کشور (قبلاً ۲۸، پیش از خروج بریتانیا) با منافع ملی یکدیگر رقابت می‌کردند، به این معنی که تصمیم‌گیری کند، ناکارآمد و اغلب حمایت‌گرایانه بود.

آلبرک افزود: «اما اکنون، اروپایی‌ها در حال هماهنگ کردن برنامه‌ها با ناتو برای ارائه قابلیت‌های نظامی واقعی هستند که می‌توانند در کنار نیروهای ایالات متحده بجنگند.» او ادامه داد: «طرح‌های سرمایه‌گذاری و بانک‌های جدید متمرکز بر دفاع در حال ظهور هستند و مجموعه‌ای از سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت را امکان‌پذیر می‌سازند که حول آنچه نیاز دارند – به میدان آوردن قابلیت‌های نظامی معتبر و خودمختار – به جای آنچه از نظر سیاسی مفید است، بازسازی شده است.»

خطر بلندمدت برای شرکت‌های آمریکایی این است که سیاست داخلی اروپا علیه ماگا (MAGA) بچرخد و کشورهای اتحادیه اروپا از سازوکارهای سیاسی برای قفل کردن شرکت‌های آمریکایی از برنامه‌های تدارکاتی خود استفاده کنند. اگر، به عنوان مثال، کشورهای اروپایی در مورد استانداردهای نظارتی که برای دشوارتر کردن واردات سلاح‌های آمریکایی طراحی شده‌اند، متحد شوند، این می‌تواند زندگی را برای شرکت‌های آمریکایی که تلاش می‌کنند به بازارهای متعدد خدمت کنند، فوق‌العاده پیچیده کند.

چرا ممکن است این کار را انجام دهند؟

آناند سوندار، مشاور شورای روابط خارجی اروپا، گفت: «ایالات متحده در این مقطع آنقدر حسن نیت را از بین برده است که توازن اکنون به شدت به سمت مدل سنتی فرانسوی خرید هرچه بیشتر تجهیزات داخلی متمایل شده است.» سوندار افزود: «در سراسر اروپا، کشورها ناگهان به شدت آگاه شده‌اند که اتکای آن‌ها به ایالات متحده برای سیستم‌های نظامی کلیدی در عمل به چه معناست.»

کاهش حسن نیتی که سوندار از آن صحبت می‌کند، صرفاً نتیجه سیاست ترامپ نیست، بلکه چیزی است که اروپایی‌ها آن را یک ضد اروپایی‌گرایی بلندمدت می‌دانند که به سیاست ایالات متحده نفوذ کرده است.

دولت جورج دبلیو بوش دقیقاً مملو از اروپادوستان نبود. مشهور است که حتی در پی حوادث ۱۱ سپتامبر، ایالات متحده در مشارکت دادن متحدان ناتو در افغانستان مردد بود، از ترس اینکه این امر کارزار را بیش از حد پیچیده کند. این یک تصور غلط رایج است که آمریکایی‌ها پس از حملات ۱۱ سپتامبر ماده ۵ را فعال کردند، تصمیمی که در واقع توسط دبیرکل وقت ناتو، جورج رابرتسون، گرفته شد.

بی‌علاقگی باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده، به اروپا به خوبی مستند شده است، زیرا دولت او توجه بیشتری به آسیا و خاورمیانه داشت. در آن زمان، به نظر می‌رسید این یک چرخش معقول باشد، زیرا به طور گسترده تصور می‌شد بزرگترین تهدیدات واشنگتن ظهور چین، کره شمالی، ایران و تروریسم بنیادگرای اسلامی است.

اوکراین توجه واشنگتن را دوباره جلب کرد، اما بازگشت ترامپ آن را از بین برده است. چندین مقام اروپایی از اظهارات مقامات دفاعی دولت ترامپ که ماه گذشته در آتلانتیک منتشر شد، مأیوس، اگر نگوییم شوکه، شدند.

یک منبع امنیتی اروپایی که به شرط ناشناس ماندن صحبت می‌کرد، گفت: «شما به آن نظرات نگاه می‌کنید، و آن‌ها از افراد جوان‌تر آمده بودند.» وی افزود: «این نوع تفکر می‌تواند ۲۵ سال دیگر ادامه یابد، بنابراین ما باید بر اساس آن عمل کنیم.»

اینکه اروپا خود را جمع و جور کند و امنیت خود را تقویت کند دقیقاً همان چیزی است که ترامپ می‌خواست. به صراحت، این کاری است که اروپا دهه‌ها نیاز به انجام آن داشته است.

اگر به درستی انجام شود، حتی می‌تواند برای ایالات متحده چیز خوبی باشد. اگر اروپایی‌ها بتوانند از خود مراقبت کنند، استقرار مجدد نیروها و منابع در آسیا یا خاورمیانه، در صورت نیاز، برای واشنگتن آسان‌تر می‌شود. تأثیر انباشته تأکید بیشتر بر امنیت همچنین باید به این معنی باشد که اروپا از نظر اطلاعاتی و قدرت رزمی، چیزهای بیشتری برای به اشتراک گذاشتن با ایالات متحده دارد.

اما اگر به کسی هم هویج و هم چماق را پیشنهاد دهید، همانطور که ترامپ انجام داده است، ممکن است در نهایت هیچ کدام را نگیرد. همانطور که هربست گفت: «قدر چیزی را نمی‌دانی تا زمانی که آن را از دست بدهی. هیچ کشور دیگری متحدانی به ثروتمندی یا قدرتمندی متحدان ایالات متحده در ناتو و اروپا ندارد. پایان دادن به آن می‌تواند پرهزینه‌تر از آن چیزی باشد که جنبش ماگا درک می‌کند.»


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار:محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: Foreign Policy

💡 درباره منبع: فارن پالیسی (Foreign Policy) یک نشریه خبری آمریکایی است که بر سیاست جهانی، امور جاری، و سیاست داخلی و بین‌المللی تمرکز دارد. این نشریه که در سال ۱۹۷۰ تأسیس شد، به خاطر تحلیل‌های عمیق و گزارش‌های خود در مورد مسائل مهم بین‌المللی شناخته می‌شود.

✏️ درباره نویسنده: لوک مک‌گی (Luke McGee) یک روزنامه‌نگار برنده جایزه امی است که دیپلماسی اروپا را پوشش می‌دهد.

خروج از نسخه موبایل