تایمز اسرائیل: ۴۸ ساعت سورئال در دمشق — سفرنامه یک خبرنگار اسرائیلی از پایتخت دشمن | ۲۸ شهریور ۱۴۰۴

در سفری بی‌سابقه به دمشق، یک روزنامه‌نگار اسرائیلی با سوریه‌ای مواجه می‌شود که بین ویرانه‌های جنگ و امید به آشتی با جهان یهود در نوسان است.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۹ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: تایمز اسرائیل / دیوید هوروویتز | 📅 تاریخ: September 19, 2025 / ۲۸ شهریور ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


دمشق، سوریه — در دنیایی دیگر، شاید از خانه‌ام تا هتلی که امشب در آن خواهم خوابید، تنها سه ساعت رانندگی بود. اورشلیم تا دمشق کمتر از ۱۴۰ مایل است. اما برای رسیدن به اینجا، سه پرواز داشتم — از تل‌آویو به آتن، سپس به استانبول و سرانجام به دمشق.

روز اول: ورود

با نزدیک شدن هواپیما به فرودگاه بین‌المللی دمشق — که در اواخر سال ۲۰۲۳ سه بار توسط اسرائیل بمباران شد — بیهوده تلاش می‌کنم تا باند فرودگاه را در چشم‌انداز مسطح و شنی تشخیص دهم. هنگام فرود، تنها چند هواپیما روی باند دیده می‌شود. با دست دادن و لبخند، ما را به داخل کاروانی از خودروهای بی‌ام‌و سیاه راهنمایی کرده و به یک اتاق VIP با دیوارهای چوبی و چلچراغ‌های زیبا می‌برند. این، همانطور که بیشتر ۴۸ ساعت آینده ثابت خواهد کرد، یک تجربه عمیقاً سورئال است که به عنوان یک اسرائیلی، به همراه یک گروه بسیار آشکارا یهودی، در بدو ورود به کشور دشمن همسایه سوریه، به گرمی مورد استقبال قرار بگیریم.

من به عنوان تنها روزنامه‌نگار اسرائیلی این گروه، اینجا هستم زیرا اشر لوپاتین، یک خاخام ارتدوکس مدرن، گروهی را برای «یک سفر حسن نیت از جامعه یهودی آمریکا برای کمک به ایجاد روابط» گرد هم آورده است. این سفر به طور رسمی توسط وزارت امور خارجه سوریه، تحت اختیار احمد الشرع، رئیس‌جمهور جدید، تأیید شده است؛ یک جهادگر کهنه‌کار که تا دسامبر گذشته جایزه ۱۰ میلیون دلاری آمریکا برای تروریسم بر سرش بود.

وقتی لوپاتین مرا دعوت کرد، خوشحال شدم، هرچند اطمینان نداشتم که رهبری سوریه با حضور سردبیر تایمز اسرائیل موافقت کند. اما خوش‌بینی او بی‌اساس نبود. از راشا غانم، نماینده وزارت امور خارجه، می‌پرسم: «چطور است که ما اینجا هستیم؟» او آن را کاملاً عادی جلوه می‌دهد: «سوریه به روی ادیان و فرهنگ‌های مختلف باز است. بنابراین ما گفتیم بله.»

به سوی جوبار، منطقه جنگی

ما فرودگاه را با کاروانی از خودروهای شاسی‌بلند فیروزه‌ای و اسکورت امنیتی ترک می‌کنیم. تابلوهای جاده به مقاصد دیوانه‌واری برای یک اسرائیلی اشاره می‌کنند: «لبنان» و «عراق». حالا وارد یک منطقه جنگی می‌شویم. اینجا جوبار است، یک سنگر سابق شورشیان که به مدت ۱۱ سال توسط اسد بمباران شده است: خیابان پشت خیابان پر از اسکلت‌های خاکستری ساختمان‌هاست. ما به اینجا آمده‌ایم زیرا یهودیان صدها سال در این محله زندگی می‌کردند و کنیسه‌ای وجود دارد که لوپاتین می‌خواهد از آن بازدید کند.

وقتی می‌رسیم، تقریباً هیچ چیز از آن باقی نمانده است. آخرین طاق کنیسه نیز از بین رفته است. جاجاتی، هماهنگ‌کننده سفر، به من می‌گوید: «این کنیسه الیاهو هناوی بود»، قدیمی‌ترین کنیسه‌ای که هنوز در سوریه مورد استفاده قرار می‌گرفت. این کنیسه بر روی غاری ساخته شده بود که گفته می‌شود حضرت الیاس در آن پنهان شده بود، اما اکنون هیچ اثری از آن غار نیز نیست. حالا، هیچ چیز باقی نمانده است.

قبرستان

توقف بعدی ما در قبرستان یهودیان دمشق است — قبرهایی که به صدها سال قبل بازمی‌گردند. جامعه یهودی سوریه اکنون در آستانه انقراض کامل است و به نظر می‌رسد تنها شش یهودی هنوز در این کشور زندگی می‌کنند. محل افتخار در این قبرستان، مقبره خاخام حییم ویتال، شاگرد برجسته اسحاق لوریا، پدر کابالای معاصر است که در سال ۱۶۲۰ در اینجا به خاک سپرده شد. ما بر سر قبر او برای اولین بار در سال‌های بسیار، یک مینیان (نماز جماعت) برگزار می‌کنیم.

درهای دزدیده شده

بدون هشدار، خود را در حال رانندگی در دمشق می‌یابیم. از کنار ساختمان وزارت دفاع که تنها دو ماه پیش توسط نیروی هوایی اسرائیل بمباران شد، عبور می‌کنیم و آسیب به وضوح قابل مشاهده است. ما در یک پاسگاه پلیس توقف می‌کنیم. اینجا، در یک اتاق طبقه بالا، دو در برنزی یک کنیسه که هفته گذشته دزدیده شده و در همان روز پیدا شده‌اند، به دیوار تکیه داده شده‌اند. کاملاً مشخص می‌شود که رهبری جدید سوریه علاقه‌مند به ایجاد روابط خوب با یهودیان سوریه است که اکنون در خارج از کشور زندگی می‌کنند و آنها را تشویق به بازگشت می‌کند.

«و این است تورات»

اکنون یک پیاده‌روی ۱۰ دقیقه‌ای در خیابان‌های دمشق داریم. ما گروه کوچکی از یهودیان هستیم که در محله‌ای که زمانی یهودی‌نشین بود، قدم می‌زنیم و نگاه‌های کنجکاو و لبخندآمیز را به خود جلب می‌کنیم. مقصد ما کنیسه الفرانجه است. پس از پیدا کردن کلیدهای درست، به همراه بچار سیمانتوف، یکی از شش یهودی دمشقی آخر، وارد ساختمان می‌شویم. این یکی از تأثیرگذارترین بخش‌های اقامت ماست — احیای دعا در یک کنیسه بسیار قدیمی که کاملاً سالم است؛ احساس می‌شود که نمازگزاران سابق همین الان ساختمان را ترک کرده‌اند.

یک بسته پول نقد

حالا اواخر بعد از ظهر است و ما به هتل‌مان در شهر قدیمی دمشق می‌رویم. چیتریک در حال نظارت بر یک شام کوشر است. او می‌گوید: «اسرائیلی‌ها قبلاً از روزی صحبت می‌کردند که «در دمشق حمص بخوریم» به عنوان نمادی از یک دوران صلح آرزو شده. حالا، ما در دمشق حمص می‌خوریم و حتی کوشر هم هست.» در حالی که غذا پخته می‌شود، چند نفر از ما برای پیاده‌روی به بازار اصلی می‌رویم. من به تنهایی در کوچه‌ها قدم می‌زنم و هیچ توجهی را جلب نمی‌کنم. تصمیم می‌گیرم ۱۰۰ دلار را چنج کنم و با سه بسته اسکناس ۵۰۰۰ و ۲۰۰۰ پوندی پاداش می‌گیرم. اسکناس‌های ۲۰۰۰ پوندی هنوز چهره بشار اسد را دارند.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: تایمز اسرائیل

💡 درباره منبع: تایمز اسرائیل یک روزنامه آنلاین مستقر در اسرائیل است که در سال ۲۰۱۲ تأسیس شد. این رسانه اخبار و تحلیل‌هایی در مورد اسرائیل، خاورمیانه و جهان یهود ارائه می‌دهد و به چندین زبان از جمله انگلیسی، عربی، فرانسوی و فارسی منتشر می‌شود.

✏️ درباره نویسنده: دیوید هوروویتز سردبیر موسس تایمز اسرائیل است.

خروج از نسخه موبایل