⏳ مدت زمان مطالعه: ۷ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن افرز / کوری شاکی | 📅 تاریخ: October 1, 2025 / ۰۹ مهر ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
چرا افسران ارتش ایالات متحده از اینکه مجبور شدند در کوتاهترین زمان ممکن در پایگاهی در کوانتیکو، ویرجینیا، حاضر شوند تا به سخنرانی دو غیرنظامی در زنجیره فرماندهی گوش دهند، نگران بودند؟ جلسات «همگانی» مانند جلسهای که این هفته برگزار شد و در آن زیردستان برای شنیدن سخنان رهبران ارشد گرد هم میآیند، یکی از قدیمیترین آداب و رسوم در ارتش ایالات متحده است – به «سخنرانی جورج واشنگتن برای سربازان» فکر کنید. آنچه این جلسه را بسیار قابل توجه کرد این است که ارتش امروز در معرض فضای قطبیسازی شدید حزبی قرار دارد و هیچ یک از احزاب سیاسی کار چندانی برای محافظت از ارتش در برابر اثرات زیانبار آن انجام نمیدهند. در چنین لحظهای، سلامت بلندمدت جمهوری آمریکا به این بستگی دارد که ارتش با احتیاط در یک طناب بسیار باریک راه برود تا کنترل غیرنظامی را حفظ کند بدون اینکه خود به یک نهاد حزبی تبدیل شود.
جلسات پر سر و صدایی مانند جلسه کوانتیکو، ارتش را مجبور میکند که آن طناب باریک را در زیر نور کامل رسانهها و بدون شبکه ایمنی اعتماد قوی در سراسر شکاف غیرنظامی-نظامی طی کند. مخاطبان نظامی موفق به انجام این کار شدند، اما میتوان آنها را به دلیل نگرانی پیشاپیش در مورد آن بخشید. آخرین مخاطبان نظامی در آن وضعیت – سربازان رده پایینتری که در ماه ژوئن سخنرانی حزبی مشابهی را از پرزیدنت دونالد ترامپ در فورت برگ شنیدند – در این آزمون شکست خوردند و چنان هورا و فریاد میکشیدند که گویی در یک تجمع سیاسی وفاداران حزبی هستند. در آن مورد، بسیاری از «خطوط تشویق» انتقادات تندی از دستورات قانونی بود که سوگند نظامی آنها را ملزم به اجرای آن تنها یک سال قبل کرده بود.
در ایالات متحده، توازن غیرنظامی-نظامی به این بستگی دارد که فرماندهان کل قوای هر دو حزب به ارتش برای اطاعت از دستورات قانونی، صرف نظر از اینکه کدام حزب در قدرت است، اعتماد کنند. خطری که گردهمایی سازماندهی شده توسط پیت هگزت، وزیر دفاع، و سخنرانی ایراد شده توسط دونالد ترامپ نشان میدهد این است که این تهدید را ایجاد میکند که رهبران نظامی را با هیچ انتخابی جز تبدیل شدن به بازیگران حزبی یا نقض هنجارهای کنترل غیرنظامی بر ارتش، باقی نگذارد. تاکنون، افسران ارشد ایالات متحده این معضل را به طور منطقی مؤثری مدیریت کردهاند. اما هرچه رهبران غیرنظامی بیشتر با ارتش به عنوان یک نهاد حزبی رفتار کنند، ارتش بیشتر شروع به رفتار مانند یک نهاد حزبی خواهد کرد – و کمتر میتوان به آن برای جنگیدن و پیروز شدن در جنگها اتکا کرد.
چیزی که شما نمیدانید
جورج واشنگتن و دیگر قهرمانان بزرگ نظامی در تاریخ آمریکا در ایراد سخنان آموزنده و الهامبخش برای سربازان گرد آمده، سرآمد بودند. رهبران غیرنظامی نیز این کار را کردهاند، هرچند به ندرت به این اندازه به یاد ماندنی. برای هر جلسه مهم، هزاران جلسه خستهکننده همگانی وجود داشته است، بنابراین برگزاری یکی از آنها معمولاً بیشتر باعث چشم غره رفتن میشود تا هشدار.
پس چرا اینقدر سر و صدا شد که هگزت صدها رهبر ارشد نظامی (و رسانهها) را برای یک جلسه همگانی فراخواند؟ تا حدی به این دلیل بود که این نوع خاص از جلسه همگانی بیسابقه بود، به ویژه زمانی که ترامپ به آن پیوست و آن را به یک رویداد در سطح ریاست جمهوری تبدیل کرد. جلسات همگانی معمولاً در سطوح پایینتر یا زمانی که وزیر دفاع از یک تأسیسات بازدید میکند، برگزار میشود، اما برگزاری آن در مقیاس جهانی غیرمعمول است. سابقه یا منطق کمی برای گرد هم آوردن رهبران ارشد به صورت حضوری در زمانی که جایگزینهای مجازی در دسترس هستند، وجود دارد. برگزاری یک جلسه برنامهریزی نشده از این نوع، یک کابوس کارکنان بود. جابجایی یک افسر ارشد نظامی در سراسر جهان مستلزم کار کارکنان زیادی است. جابجایی صدها نفر ذهن را به هم میریزد. در ارتش، این به عنوان یک «لحظه ویسکی تانگو فاکسترات» شناخته میشود و هزاران پرسنل رده پایین را با این سوال باقی گذاشت: «چه وضع اضطراری باعث این بحران برنامهریزی رویداد شده است؟»
اما دلیل شومتری که این گردهمایی اینقدر سر و صدا به پا کرد این است که وزارت دفاع به طور فزایندهای در یک محیط کماطلاعات فعالیت میکند. از زمانی که ترامپ دوره دوم خود را آغاز کرد، رهبران اقدامات قابل توجهی – سرعت بیسابقه اخراج افسران ارشد یا تشدید شدید حملات نظامی در نیمکره غربی را در نظر بگیرید – را بدون ارائه توضیح زیادی به افراد آسیبدیده، ردههای پایینتر یا عموم مردم، انجام دادهاند. انواع تئوریهای بدترین حالت به خلاء یک محیط کماطلاعات سرازیر میشوند.
یکی از این تئوریها که کاملاً اشتباه از آب درآمد، این بود که هگزت قصد داشت از این لحظه برای ایجاد یک سوگند وفاداری جدید استفاده کند. یک ژنرال بازنشسته این احتمال را در رسانههای اجتماعی مطرح کرد و هگزت به جای رد کردن آن، با حیلهگری به نظر میرسید که نشان میدهد ممکن است چیزی در این ایده وجود داشته باشد. هگزت ممکن است فقط در حال تحریک هشداردهندگان بوده باشد، زیرا ایجاد یک سوگند جدید یک بحران واقعی در روابط غیرنظامی-نظامی را برانگیخته و اعتماد عمومی را هم به ارتش و هم به دموکراسی آمریکا تهدید میکرد. سوگند نظامی موجود، که از زمان جورج واشنگتن به خوبی به کشور خدمت کرده است (با یک تغییر مهم پس از جنگ داخلی)، ارتش را ملزم به حمایت و دفاع از قانون اساسی میکند و قانون اساسی رئیسجمهور را به عنوان فرمانده کل قوا تعیین میکند. در عمل، اعضای ارتش زمانی به سوگند خود عمل میکنند که از دستورات قانونی فرمانده کل قوا اطاعت کنند. (در مقابل، قانون اساسی شاخههای دیگر دولت، قوه مقننه و قضائیه را ملزم به تعیین آنچه قانونی است و به عنوان یک کنترل در برابر دستورات قانونی اما وحشتناک، عمل میکند). از آنجا که افراد حاضر در مخاطبان کوانتیکو به این سوگند عمل کردهاند، دولت ترامپ حتی با وجود اینکه دولت تغییرات ناگهانی و چشمگیری ایجاد کرده است، با هیچ مقاومتی از سوی ارتش روبرو نشده است. هرگونه تغییری در سوگند در این لحظه قطبی و حزبی، یک بحران واقعی را رقم میزد.
در عوض، آنچه رخ داد، چیزی بود که از همان ابتدا محتملترین بود: مادر همه جلسات همگانی، که در آن رهبران نظامی، نه برای اولین بار، دیدگاه ترامپ و هگزت را شنیدند و برای دوچندان کردن تلاشهای خود برای اجرای آن به چالش کشیده شدند. برگزاری چنین جلسهای در چارچوب اختیارات کنترل غیرنظامی است و غیرنظامیان حق دارند تشخیص دهند که آیا ارزش تلاش برای برگزاری آن را دارد یا خیر.
یک توازن ظریف
با این حال، اجتناب از بدترین سناریو به این معنا نبود که جای نگرانی وجود ندارد. برعکس، به دلیل محیط حزبی و قطبی کشور، این جلسه یک اپیزود به طور غیرمعمولی پر تنش در روابط غیرنظامی-نظامی آمریکا بود. وقتی رهبران سیاسی مانند رئیسجمهور یا وزیر دفاع برای سربازان سخنرانی میکنند، نویسندگان سخنرانی همیشه خطوطی را برای ایجاد تشویق طراحی میکنند. ستایش از قهرمانیهای این یا آن واحد، فراخوانی رقابتهای ورزشی یا گنجاندن شوخطبعی خودانتقادی که برای نشان دادن اینکه رهبران ارشد درک میکنند که کسانی که زیر دست آنها خدمت میکنند چه میگذرانند، طراحی شده است، همگی ابزارهای بلاغی مؤثری هستند که میتوانند به رهبران در ایجاد اعتماد با زیردستان خود کمک کنند.
اما اظهارات حزبی تند و تیز، به ویژه با مخاطبانی از افسران ارشد نظامی، نتیجه معکوس دارد. آن افسران درک میکنند که اخلاق حرفهای ایجاب میکند که حتی از نشان دادن ظاهری از حزبگرایی اجتناب کنند – که به معنای خودداری از تشویق اظهارات حزبی دیگران است، زیرا تشویق سیاستهای یک حزب به منزله هو کردن سیاستهای حزب دیگر است. در طول زندگی حرفهای خود، این افسران نظامی احتمالاً بخش بزرگی از زمان خود را تحت هر دو حزب خدمت خواهند کرد. اگر آنها به عنوان طرفداران یکی شناخته شوند، ممکن است به عنوان دشمنان دیگری تلقی شوند – و یک چرخه از پاکسازیهای حزبی را آغاز کنند که ارتش را سردرگم، بیروحیه و ناکارآمد باقی میگذارد، همانطور که در دیگر ارتشهای مستعد پاکسازی اتفاق افتاده است. یک سخنرانی حزبی پرشور که در مسیر مبارزات انتخاباتی کار میکند، باید در میان مخاطبان نظامی شکست بخورد، اگر آن مخاطبان به وظیفه حرفهای خود عمل کنند.
سخنرانی هگزت کلیشههای زیادی از نوعی که در هر سخنرانیای ظاهر میشود، داشت. اما حداقل به همان اندازه گوشت قرمز حزبی مناسب برای مخاطبان ماگا داشت و چیز زیادی در مورد محیط ژئوپولیتیکی فوقالعاده پیچیدهای که ارتش ایالات متحده با آن روبرو است، برای گفتن نداشت. در همین حال، سخنرانی ترامپ، شامل شوخیهای استاندارد بود که خنده طبیعیای را از مخاطبان ایجاد کرد. اما غیر از آن، نمایندگان نظامی در برابر تشویق ترامپ برای «راحت بودن» مقاومت کردند و حرفهای باقی ماندند و به سختی به تفسیرهای حزبی واکنش نشان دادند – از جمله زمانی که ترامپ به طور مفصل در مورد «دشمن داخلی» صحبت کرد، که ظاهراً به مخالفان سیاسی اشاره داشت تا به دشمنان واقعی که سعی در آسیب رساندن به ایالات متحده دارند. اگر جنبشی برای تبدیل برخی از لفاظیهای پرطمطراق به سیاستهای واقعی وجود داشته باشد، آن لحظهای خواهد بود که مشاوران نظامی کلیدی ممکن است نیاز به صحبت کردن، بسیار آرام، در زنجیره فرماندهی داشته باشند تا رهبران غیرنظامی را در مورد اثرات مرتبه دوم و سوم چنین سیاستهایی هشدار دهند. اما یک سخنرانی ساخته شده برای تلویزیون زمان مناسبی برای آن نیست، بنابراین مخاطبان نظامی به درستی ساکت ماندند.
به طور خلاصه، رهبران نظامی ایالات متحده با این لحظه روبرو شدند. آنها میدانستند که جهان، به ویژه سربازان خودشان، در حال تماشا هستند و به ویژه مشتاق بودند که رفتار مناسبی را که منعکسکننده یک اخلاق نظامی حرفهای است، نشان دهند. بر این اساس، آنها برای ورود و خروج تشریفاتی غیرنظامیان در زنجیره فرماندهی خود، ایستادند و تشویق کردند. در غیر این صورت، آنها با احترام گوش دادند و تلاش کردند که شبیه مخاطبان یک تجمع انتخاباتی نباشند، تا مبادا اخلاق غیرحزبی ارتش را به خطر اندازند.
در نهایت، جلسه همگانی هگزت هم یک فرصت و هم یک چالش بود. رازآلودگی پیش از آن تضمین میکرد که توجه رسانهها از تقریباً هر چیز دیگری که وزیر بر آن نظارت داشته است، فراتر رود. این خطر وجود داشت که این رویداد ارتش را به یک ابزار سیاسی تبدیل کند و تمام تفسیرهای حزبی از روی صحنه فرصت کافی برای آن را فراهم کرد. خوشبختانه، خود ارتش از آن نتیجه جلوگیری کرد – و حداقل در حال حاضر، اعتماد و توازنی را که روابط سالم غیرنظامی-نظامی به آن بستگی دارد، حفظ کرد.