نشریه فارن افرز : امنیت ملی برای فروش | ۰۲ مهر ۱۴۰۴

چگونه دولت ترامپ با جایگزین کردن مجوزهای امنیتی با قراردادهای تقسیم درآمد، امنیت ملی آمریکا را به یک کالای قابل فروش تبدیل کرده و کشور را کمتر امن می‌کند.

⏳ مدت زمان مطالعه: ۹ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن افرز / دان گریوز جونیور و آروپ موخارجی | 📅 تاریخ: September 24, 2025 / ۰۲ مهر ۱۴۰۴

⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.


تا همین اواخر، کمتر ابزار سیاستی مانند کنترل‌های صادراتی، دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان را متحد می‌کرد. محدودیت‌ها بر گسترش فناوری دو منظوره ایالات متحده مانند نیمه‌هادی‌ها، به سیاست منتخب در رقابت فناوری با چین و به عنوان وسیله‌ای برای مجازات روسیه تبدیل شد. توافق گسترده‌ای بین دو حزب وجود داشت که دولت باید حرکت این فناوری‌ها را تنظیم کند.

دولت ترامپ نیز از کنترل‌های صادراتی استقبال کرده، اما یک پیچیدگی به آن اضافه کرده است. در ماه اوت، دولت یک قرارداد تقسیم درآمد با انویدیا منعقد کرد. در ازای مجوزهای کنترل صادرات برای فروش تراشه H20 خود به چین، این شرکت اکنون ۱۵ درصد از درآمد خود از آن فروش‌ها را به دولت ایالات متحده خواهد داد. این بار، دولت فرآیند بررسی امنیتی را با یک برچسب قیمت جایگزین کرد و پرداخت‌های جانبی را بر منافع امنیتی اولویت داد.

این قرارداد بخشی از یک روند نگران‌کننده است: پولی‌سازی امنیت ملی. به جای برخورد با امنیت به عنوان یک آرمان تجزیه‌ناپذیر و بی‌قیمت، دولت با امنیت ملی ایالات متحده طوری برخورد می‌کند که گویی مجموعه‌ای از دارایی‌های قابل تقسیم و قابل قیمت‌گذاری است. تقلیل امنیت ملی به دلار و سنت نه تنها معنای این اصطلاح را تحریف می‌کند؛ بلکه ایالات متحده را نیز کمتر امن می‌کند. این سیاست‌ها می‌توانند مشکلات امنیتی جدیدی ایجاد کرده و مشکلات قدیمی را حل‌نشده باقی بگذارند.

رسیدن به توافق

نگرانی‌های اقتصادی زمانی که اصطلاح امنیت ملی برای اولین بار معرفی شد، برای آن اساسی بود. در طول کمپین انتخاباتی ۱۹۳۲، فرانکلین روزولت عمداً این عبارت را برای در بر گرفتن خطرات رفاه اقتصادی داخلی تعریف کرد. او اعلام کرد که یک برنامه اقتصادی داخلی جدید «برای امنیت ملی ما ضروری است».

تفسیر اصلی روزولت بعداً جای خود را به یک برداشت نظامی‌تر و گسترده‌تر داد. اما در دهه‌های ۲۰۱۰ و اوایل ۲۰۲۰، چشم‌انداز روزولت از ابعاد اقتصادی و داخلی امنیت ملی یک بازگشت دو حزبی داشت. دولت‌های اوباما، ترامپ و بایدن همگی تأکید کردند که «امنیت اقتصادی، امنیت ملی است». در سطح فلسفی، رهبران دموکرات و جمهوری‌خواه توافق کردند که خود امنیت بسیار بیشتر از فقدان حمله فیزیکی است و شامل کاهش مبارزه و ریسک اقتصادی نیز می‌شود.

هر چیزی قیمتی دارد

دولت دوم ترامپ این اجماع را به چالش می‌کشد. به طور سنتی، امنیت ملی در مورد کاهش تهدیدات بوده است؛ اکنون، دولت به دنبال سود بردن از آنهاست. قرارداد تراشه H20 با انویدیا یکی از راه‌هایی است که این کار را انجام داده است. وقتی کنترل‌های صادراتی در مورد پول به جای استانداردهای امنیتی باشد، فناوری ایالات متحده به راحتی به دست بازیگران بدخواه خواهد رسید.

دولت می‌تواند به تکرار این مدل ادامه دهد، و نه تنها در موارد کنترل صادرات. به عنوان مثال، می‌تواند با پذیرش پرداخت در ازای تأیید سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در شرکت‌های آمریکایی، پول نقد برای دولت فدرال تولید کند. اما اگر یک سرمایه‌گذاری هر نوع نگرانی امنیتی را به همراه داشته باشد، تظاهر به اینکه این مشکل وجود ندارد زیرا کسی موافقت کرده است به دولت پول بپردازد، یک راه‌حل واقعی نیست.

پولی‌سازی امنیت ملی به قراردادهای تقسیم درآمد محدود نشده است. دولت همچنین در حال بررسی سرمایه‌گذاری مستقیم در شرکت‌های آمریکایی است. به طور قابل توجهی، دولت در ماه اوت اعلام کرد که در حال خرید ده درصد از سهام اینتل، بزرگترین تولیدکننده نیمه‌هادی ایالات متحده، است. اما کسب درآمد نباید هدف اصلی باشد. قرارداد اینتل این ریسک را نشان می‌دهد: این اقدام به معنای پول نقد بیشتر برای اینتل و درآمد بالقوه بیشتر برای دولت فدرال بود اما – به طور حیاتی – از دست دادن قابل توجه نظارت بر دلارهای مالیات‌دهندگان.

سرانجام، دولت امنیت ملی را از طریق رویکرد خود به حمایت نظامی و کمک‌های خارجی پولی کرده است و به دیگران کمک می‌کند اگر بازده مالی داشته باشد. «تایوان باید برای دفاع به ما پول بپردازد»، ترامپ در سال ۲۰۲۴ گفت. با این حال، تشبیه کمک به یک بیمه‌نامه یا یک سرمایه‌گذاری بازاری، بزرگترین ارزش استراتژیک حمایت از دیگران را نادیده می‌گیرد. جدای از اخلاق کاهش رنج انسان، کمک‌های توسعه‌ای می‌تواند سنگری در برابر دستکاری خارجی، ظهور پناهگاه‌های تروریستی و دیگر تهدیدات امنیتی باشد. نامیدن رویکرد دولت ترامپ به عنوان معامله‌گرایی، نکته بزرگتر را از دست می‌دهد. دولت به جای آن یک امر نامشهود را با یک امر مشهود معامله می‌کند: منافع امنیتی برای پول نقد.

اصول اولیه

در بهترین حالت، پیگیری سود توسط دولت، واشنگتن را از حل نگرانی‌های امنیت ملی منحرف می‌کند؛ در بدترین حالت، آن تهدیدات را عمیق‌تر می‌کند. مشکل اصلی پولی‌سازی منافع امنیت ملی این است که با اصول اساسی امنیت اقتصادی در تضاد است. پیشبرد واقعی امنیت اقتصادی مستلزم آن است که سیاست‌گذاران تعادل‌ها را مدیریت کنند، با شرکا تعامل کنند و بازی بلندمدت را انجام دهند.

سیاست‌های امنیت اقتصادی موفق همچنین سیاست‌های توازن قدرت را درک می‌کنند. ایالات متحده در یک جهان تک‌قطبی زندگی نمی‌کند. هرچه بیشتر طوری رفتار کند که گویی چنین است، مانند از طریق تعرفه‌های اجباری، کشورهای دیگر بیشتر علیه آن توازن ایجاد خواهند کرد. یک رویکرد هوشمندانه‌تر شرکا را درگیر می‌کند. سرانجام، سیاست‌گذاران باید بپذیرند که امنیت اقتصادی یک بازی بلندمدت است. سیاست اقتصادی بیشترین چیزی را که می‌تواند در بلندمدت ارائه دهد، در پتانسیل خود برای تحول جوامع است. این چیزی است که کمک‌های توسعه‌ای را بسیار ارزشمند می‌کند.

چالش‌های امنیتی ایالات متحده تنها پیچیده‌تر می‌شوند. با این حال، یک اصل راهنما واضح است: یک دولت دموکراتیک برای ثروتمند کردن خود وجود ندارد. بنابراین، سیاست امنیت ملی نباید به دنبال سود باشد. مسئولیت امنیت ملی دولت ایالات متحده، تضمین امنیت ملی است. همین.


پاورقی‌ها:

⚠️ اخطار: محتوای این مقاله صرفاً دیدگاه‌های نویسنده و منبع اصلی را منعکس می‌کند و مسئولیت آن بر عهده نویسنده است. بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاه‌های متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید دیدگاه‌های مطرح‌شده نیست.

سورس ما: فارن افرز

💡 درباره منبع: فارن افرز یک مجله آمریکایی با نفوذ در زمینه روابط بین‌الملل و سیاست خارجی ایالات متحده است که توسط شورای روابط خارجی منتشر می‌شود. این رسانه به دلیل تحلیل‌های عمیق و دیدگاه‌های متنوع از سراسر طیف سیاسی شناخته شده است.

✏️ درباره نویسنده: دان گریوز جونیور از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵ معاون وزیر بازرگانی ایالات متحده بود. آروپ موخارجی از سال ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴ مشاور ارشد معاون وزیر در وزارت بازرگانی ایالات متحده بود.

خروج از نسخه موبایل