⏳ مدت زمان مطالعه: ۴ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی/ریک واترز و شینا چستنات گریتنز | 📅 تاریخ: April 28, 2025 / ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
مقدمه
روابط ایالات متحده و چین تحت ریاستجمهوری دونالد ترامپ، سریعتر از آنچه بسیاری پیشبینی میکردند، رو به وخامت گذاشته است. در اوایل، اظهارات مثبت ترامپ نسبت به شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، اقدامات اولیه ملایم در مورد تعرفهها، و سیگنالهای متناقض در مورد سرمایهگذاری، نشان میداد که اصطکاکهای دوجانبه میتوانند در حد کنترل باقی بمانند. اما از زمان اعلامیه موسوم به «روز آزادی» ترامپ در ۲ آوریل، وضعیت تغییر کرده است و خطوط فکری و رویکرد چین در حال شکلگیری است.
نخست، هم ایالات متحده و هم چین، دیپلماسی در سطح رهبران را برای حل بنبست کنونی جنگ تجاری حیاتی میدانند، اما واشنگتن و پکن رویکردهای کاملاً متضادی برای رسیدن به آن دارند. دولت ایالات متحده معتقد است که تعامل میان ترامپ و شی باید خودجوش و مستقیم باشد، اما پکن معتقد است که باید از پیش با تماسهای در سطح کارشناسی بهدقت آماده شود.
تعاملات اولیه ترامپ با مکزیک، کانادا و اوکراین، رویکرد همیشه محتاطانه چین را نسبت به دیپلماسی در سطح بالا تشدید کرد. یک مقام چینی بهطور خصوصی خاطرنشان کرد: «ما امیدواریم که تعامل زودهنگامی در سطح رهبران داشته باشیم، اما مانند [جاستین ترودو، نخستوزیر پیشین کانادا] به مار-آ-لاگو شتاب نخواهیم کرد. یک نشست باید بهدقت آماده شود.» مخاطبان چینی تشخیص میدهند که دیپلماسی در سطح رهبران ضروری است، اما آن را پرخطر نیز میدانند و میخواهند از کانالهای سطح پایینتر برای تلاش جهت مدیریت آن ریسک، پیش از گفتگوی ترامپ و شی، استفاده کنند.
هیچچیز در صد روز نخست دولت جدید، این باور پکن را که فقط ترامپ میتواند بهجای خود سخن بگوید، تغییر نداده است. تا زمانی که این تصور تغییر نکند، بعید است چین تماسی میان ترامپ و شی آغاز کند، اگرچه تماسی که از سوی ایالات متحده آغاز شود، ممکن است مورد توجه قرار گیرد.
دوم، پکن هنوز تفسیر روشنی از هدف ترامپ در اعمال تعرفهها ندارد – آیا رئیسجمهور در تلاش است صنایع را به ایالات متحده بازگرداند، که انگیزه محدودی برای مذاکره ارائه میدهد، یا اینکه در تلاش برای توازن مجدد تجارت دوجانبه است. تعرفههای مربوط به فنتانیل، تصویر را پیچیده میکند، زیرا پکن میخواهد امتیازات را بهعنوان بخشی از یک توافق جامع ارائه دهد، بهجای اینکه با اقداماتی در مورد مواد شیمیایی پیشساز که مستقیماً به کاهش تعرفههای ایالات متحده مرتبط نیستند، بهصورت جزئی هزینه بپردازد.
بااینوجود، هم بیانیههای رسمی و هم ارتباطات خصوصی، پیام تقریباً جهانی قاطعیت را در پکن منتقل میکنند: قصد مقاومت در برابر فشار ایالات متحده، بر اساس این باور بنیادین که واشنگتن ضعف اقتصادی چین، اهرم فشار خود آمریکا، و توانایی ایالات متحده برای مدیریت تأثیرات جنگ تجاری را بیش از حد برآورد میکند. این پویایی به توضیح تغییر در محاسبات تلافیجویانه چین کمک میکند – از یک رویکرد کاهش تنش به تمایل بیشتر برای مقابله. بهنظر میرسد پکن دولت جدید را بهعنوان یک چالش استراتژیک بلندمدت که باید مدیریت کند، تلقی میکند، نه بحرانی که باید برای حل آن شتاب ورزد.
در نهایت، تلافیجویی در حال حاضر به تجارت محدود است، اما خطرات سرریز، از جمله در حوزههای مالی و امنیتی، در حال ظهور است. در مورد تایوان، تنشها همچنان پابرجا خواهند ماند. پیوندهای اجتماعی که گاهی اوقات روابط ایالات متحده و چین را تثبیت کردهاند نیز در حال فرسایش هستند. و ظهور سیاستهایی که پکن آنها را هدف قرار دادن مشروعیت رژیم میداند – مانند تأکید مجدد ایالات متحده بر نشت آزمایشگاهی بهعنوان منشأ کووید-۱۹ و بازگشت به برجسته کردن حزب کمونیست چین در بیانیههای رسمی ایالات متحده – منجر به تشدید حملات آن به مقامات و سیاستهای ایالات متحده شده است.
با توجه به اینکه هر دو طرف موضع سرسختانهای اتخاذ کردهاند، همه چیز به این بستگی دارد که چه کسی نخست کوتاه بیاید. چین شاهد کاهش تورم (deflation) و بیکاری خواهد بود، درحالیکه ایالات متحده میتواند رکود تورمی (stagflation)، نوسانات بازار، رکود اقتصادی و تضعیف توانایی خود برای تشکیل ائتلافهای مقطعی علیه چین را تجربه کند. نوسانات ترامپ، از جمله معافیتهای تعرفهای بر نیمههادیها و لوازم الکترونیکی، ممکن است پکن را وادار کند تا منتظر بماند و ببیند آیا دولت تحت فشار داخلی تسلیم میشود یا خیر. در حال حاضر، بهنظر میرسد چین شعار «اتحاد حول پرچم» را در پیش گرفته است، اگرچه سنجش نگرشهای داخلی بسیار دشوار است و میتواند با شروع درد ناشی از جابجایی اقتصادی، گذرا باشد.
از نظر ژئوپلیتیکی، وضعیت اهرم فشار نیز به همین ترتیب مختلط است. اگر دولت بتواند معاملات زودهنگامی با چند شریک اصلی تضمین کند، واشنگتن میتواند تقویت شود، اما پیچیدگی مذاکرات تجاری احتمالاً این کار را به وظیفهای چالشبرانگیز تبدیل میکند. چین از سفرهای دولتی بسیار پر سر و صدا به ویتنام، مالزی و کامبوج سود برده است، حتی اگر این سفرها احتمالاً ماهها پیش برنامهریزی شده بودند. تلاش جذابیت پکن در قبال اروپا با موانع ساختاری روبرو است: کاهش دورقمی درصد در حملونقل بهمقصد سواحل غربی ایالات متحده در هفته ۱۱ آوریل، با افزایش حجم کانتینر به اروپا تقریباً به همان میزان همزمان بود. دیدگاه هر طرف مبنی بر اینکه زمان، موقعیت طرف دیگر را تضعیف خواهد کرد، در شرف آزمون است – درست زمانی که یافتن راههای خروج حتی دشوارتر شده است.
بهترین نتیجه ممکن، شاید توافقی باشد که اجرای تعرفههای ایالات متحده را تغییر دهد تا با جدول زمانی واقعبینانه برای مذاکرات کشورهای ثالث و تصمیمات مربوط به جابجایی زنجیره تأمین، بهتر هماهنگ شود. این فرمول میتواند قفل تماس یا ملاقات ترامپ و شی را باز کند (شاید در حاشیه یک اجلاس چندجانبه در پاییز امسال) که بهطور موقت تنشها را کاهش داده و خطر سرریز ناخواسته را مهار کند – درحالیکه زمان لازم را برای مذاکرات دوجانبه ایالات متحده با سایر کشورها با هدف تعریف بهتر خطوط «دوستسپاری» (friendshoring) ایجاد مینماید. اما با توجه به تنشها و سابقه ضعیف حضور ایالات متحده در اجلاسهای آسیایی، برخی از محققان چینی گمانهزنی میکنند که یک ملاقات رودررو میتواند به سال ۲۰۲۶ موکول شود و امکان حل اصطکاکهای دوجانبه را در این فاصله محدود کند.
در همین حال، سیستم سیاسی کندحرکت چین ممکن است نشانههایی از سازگاری با نظم بینالمللی در حال تغییر را بروز دهد. شی در سخنرانی اخیر، دیپلماسی منطقهای را در سلسلهمراتب سیاست خارجی چین به اولویتی برابر با «روابط با کشورهای بزرگ» ارتقا داد. سایر عناصر سیاست خارجی چین در حال حاضر عمدتاً سازگار هستند و علاقه اندکی به پر کردن تهاجمی حوزههایی که ایالات متحده در حال عقبنشینی از آنها است، مانند برنامهریزی USAID، وجود دارد. بهعبارت دیگر، بهنظر میرسد چین در حال برداشتن گامهایی برای اطمینان از حفظ مهمترین منافع خود است، درحالیکه منتظر است تا سیاست ایالات متحده وضوح بیشتری یابد.
بهنظر میرسد رهبران پکن در حال بحث در مورد این هستند که تغییرات در سیاستهای داخلی و خارجی ایالات متحده چقدر دائمی خواهد بود و آیا آنها خطرات یا فرصتهایی را ارائه میدهند. عناصر بحث مثبت هستند، مانند اجماع فزاینده مبنی بر اینکه چین باید با پیچیدهتر شدن تصویر صادرات خود، برای تحریک تقاضای داخلی بیشتر تلاش کند. نشانههای دیگر نگرانکنندهتر هستند – بنا بر گزارشها برخی استدلال میکنند که کاهش وابستگی متقابل میتواند هزینه «اتحاد مجدد» اجباری با تایوان را کاهش دهد. اما اینها هنوز بحث هستند، نه نتیجهگیریهای قطعی. رهبران چین احتمالاً چند ماه آینده را صرف مطالعه و بهروزرسانی جهتگیری سیاستی خواهند کرد که هنوز هم میتوان از خارج آن را شکل داد.
4″