⏳ مدت زمان مطالعه: ۹ دقیقه | ✏️ ناشر/نویسنده: فارن افرز/هنری جی. بارکی | 📅 تاریخ: ۲۹ مه ۲۰۲۵ / ۹ خرداد ۱۴۰۴
⚠️ هشدار: بازنشر این مقاله با هدف ارائه دیدگاههای متنوع صورت گرفته و به معنای تأیید یا پذیرش مسئولیت دیدگاههای مطرحشده نیست.
رجب طیب اردوغان، رهبر اقتدارگرای پوپولیست ترکیه، اکنون برای بقای سیاسی خود میجنگد. مخمصه او کاملاً ساخته دست خودش است: در ساعات اولیه ۱۹ مارس، اردوغان یورشی را به خانه اکرم اماماوغلو، شهردار محبوب استانبول، ترتیب داد و حدود ۲۰۰ افسر پلیس را مستقر کرد. اماماوغلو، رقیب سیاسی که به طور گسترده به عنوان یک مدعی آینده ریاست جمهوری دیده میشد، دستگیر و با اتهامات بسیار مشکوک، از جمله اتهامات بیاساس فساد و تروریسم، متهم شد. علیرغم ممنوعیت تجمعات عمومی، این دستگیری بزرگترین تظاهرات ضددولتی ترکیه را در بیش از یک دهه گذشته برانگیخت که به اکثر استانهای کشور گسترش یافت. برخی از تظاهرات در استانبول بیش از یک میلیون شرکتکننده داشت که بسیاری از آنها جوان بودند.
اماماوغلوی کاریزماتیک و شایسته ممکن است رقیبی منحصربهفرد و تهدیدآمیز باشد. اما در حقیقت، تصمیم اردوغان برای دستگیری اماماوغلو این بحران را ایجاد نکرد. این امر نشاندهنده ضعف فزاینده بود. اردوغان پیش از این با خستگی فزاینده عمومی از ریاست جمهوری خود روبرو بود. غرور و سبک رهبری سلطهجویانه او، اشتیاق گستردهای را که زمانی برای حکومت او وجود داشت، از بین برده و او را بیش از پیش برای مهار نارضایتی که اکنون غیرقابل سرکوب شده است، ناامید کرده است. نظرسنجی مرکز تحقیقات پیو در مارس ۲۰۲۴ نشان داد که ۵۵ درصد از بزرگسالان ترک نظر نامساعدی نسبت به اردوغان داشتند و حزب او در انتخابات شهرداری ۲۰۲۴ شکست خورد.
عمق، گستردگی و مدت زمان اعتراضات اخیر جدید است: تظاهرکنندگان اعتراضات خیابانی خود را با تحریمهای سازمانیافته کسبوکارهای طرفدار اردوغان، فعالیت آنلاین و نافرمانی مدنی ترکیب کردند. دستگیری اماماوغلو همچنین بیثباتی جدیدی را به اقتصاد در حال حاضر درگیر ترکیه وارد کرد. اردوغان با پافشاری و دستگیری پیوسته صدها تن از همکاران اماماوغلو، از جمله همکاران، دوستان، شرکای تجاری سابق، اعضای جامعه تجاری ترکیه و اعضای خانواده، پاسخ داده است. اما این سرکوبها اکنون کمتر شبیه اقدامات یک اقتدارگرای قدرتمند و بیشتر شبیه دست و پا زدن مردی تهدید شده، ناامن و در خطر است. اپوزیسیون ترکیه جسور شده است: برای اولین بار پس از سالها تحت رهبری جدید و پویاتر، به جای واگذاری ابتکار عمل به دولت، ابتکار عمل را به دست گرفته و تظاهراتی را در سنگرهای حزب حاکم سازماندهی میکند.
اگرچه اماماوغلو در زندان به سر میبرد، اما این اردوغان است که به دام افتاده است. حیاتیترین الزام اردوغان تمدید دوره ریاست جمهوری خود است، زیرا طبق قانون اساسی به دو دوره محدود شده و دوره او در سال ۲۰۲۸ به پایان میرسد. اما کاهش محبوبیت او توانایی او را برای تغییر قانون اساسی یا برگزاری انتخابات زودهنگام کاهش داده است. چهار سال دیگر، اردوغان تقریباً به طور قطع دیگر رئیسجمهور ترکیه نخواهد بود. این واقعیت که بسیاری از شهروندان جوان ترک جرأت تظاهرات علیه او را پیدا کردند، نشاندهنده تخریب غیرقابل برگشت محبوبیت اوست. به عنوان تنها رهبری که این جوانان تاکنون شناختهاند، او زمانی ابدی به نظر میرسید، یک واقعیت زندگی. اما دیگر نه: اشتباهات خود او او را محکوم کرده است. نظرسنجیها نشان میدهد که اگر فردا در ترکیه انتخابات برگزار شود، او پیروز نخواهد شد. صرف نظر از تحولات آینده، میراث اردوغان احتمالاً با تصمیم او برای زندانی کردن رقیب اصلی خود تعریف خواهد شد – و به عنوان نمونهای از اینکه چگونه حتی قدرتمندترین رهبران اقتدارگرا نیز میتوانند زیادهروی کنند، عمل خواهد کرد.
اماماوغلو اولین رقیب سیاسی برجستهای نیست که اردوغان زندانی کرده است. صلاحالدین دمیرتاش، رهبر شناختهشده اپوزیسیون کرد، از سال ۲۰۱۶ پس از دریافت حکم سرسامآور ۴۲ سال زندان به اتهام «تضعیف وحدت دولتی»، به همراه سه سال اضافی برای «توهین به اردوغان»، زندانی شده است. تنها «جرم» واقعی او حمایت قوی در میان جمعیت کرد بود که تهدیدی برای جاهطلبیهای اردوغان برای تغییر چشمانداز سیاسی ترکیه محسوب میشد.
اما تا پیش از ظهور اماماوغلو، اردوغان موفق شده بود دورههای مخالفت عمومی یا ظهور رقبا را بهانهای برای تقویت بیشتر اقتدار خود تبدیل کند. اردوغان پس از به قدرت رسیدن در سال ۲۰۰۳، قول دموکراتیزه کردن کشوری را داد که ارتش قدرتمند آن سابقه طولانی در مداخله در سیاست داشت. با این حال، پس از کنار گذاشته شدن ارتش ترکیه، موانع کمی بر سر راه اردوغان برای تحکیم قدرت باقی ماند. دیدگاه اصلاحطلبانه او به تدریج جای خود را به یک ساختار اقتدارگرا داد که در آن اردوغان بر تمام جنبههای دولت و جامعه نظارت میکرد. اردوغان مانند بسیاری از رهبران اقتدارگرا، از غیرقابل پیشبینی بودن برای حفظ توانایی خود در دستکاری نهادها و دولت استفاده کرده است. او از انتخابات محلی نسبتاً آزاد حمایت کرده و نتایج آنها را زمانی که مناسب بوده پذیرفته است – و زمانی که مناسب نبوده آنها را نادیده گرفته است.
در سال ۲۰۱۳، معترضان به طرح دولت برای تخریب پارک گزی استانبول، یکی از آخرین فضاهای سبز شهر، اعتراض کردند. اردوغان که نگران بود جنبش اعتراضی به سبک بهار عربی در ترکیه شکل بگیرد، سرکوب کرد. او از اتهامات (اغلب نادرست) مشارکت در اعتراضات برای هدف قرار دادن مخالفان واقعی و خیالی، مانند عثمان کاوالا، رهبر جامعه مدنی، که به اتهام سازماندهی و تأمین مالی تظاهرات به همراه سایر همدستان به حبس ابد محکوم شد، استفاده کرد. بیش از یک دهه بعد، اردوغان هنوز هم از اعتراضات پارک گزی به عنوان سلاحی برای پیگرد قانونی خودسرانه استفاده میکند: به عنوان مثال، در ژانویه، عایشه باریم، صاحب یک آژانس استعدادیابی، دستگیر و به برنامهریزی برای سرنگونی دولت در جریان اعتراضات متهم شد، اگرچه برخی معتقدند که مقامات به دلایل نامرتبط دیگری او را زیر نظر داشتند.
چشمانداز اصلاحطلبانه اولیه اردوغان جای خود را به یک ساختار اقتدارگرا داده است.
سپس، در سال ۲۰۱۶، یک کودتای نافرجام توسط جناحی در ارتش ترکیه، فرصتی را برای اردوغان فراهم کرد تا وضعیت اضطراری را اعمال کند، که به او اختیار دور زدن پارلمان و دادگاهها و پاکسازی دولت از بیش از ۱۲۵ هزار کارمند دولتی، افسر نظامی، معلم، قاضی و دادستان مظنون به بیوفایی را داد. بسیاری از آنها ظرف یک هفته پس از تلاش برای کودتا برکنار شدند، که نشان میدهد اردوغان از مدتها قبل لیستهایی از دشمنان را آماده کرده بود. اردوغان با سوار شدن بر موج محبوبیت پس از کودتای نافرجام، در سال ۲۰۱۷ یک همهپرسی قانون اساسی برگزار کرد. این همهپرسی نظام پارلمانی ترکیه را به یک نظام ریاستی متمرکز تبدیل کرد و عملاً تفکیک قوا و حاکمیت قانون را از بین برد و پارلمان را به یک مهر لاستیکی تبدیل کرد.
دولت اردوغان شهرداران منتخب متعددی را، بهویژه در شهرهای کردنشین، برکنار و جایگزین کرده است. به همین ترتیب، او تصمیمات دیوان قانون اساسی، تنها نهاد دولتی ترکیه که تا حدی از او مستقل باقی مانده است، را نادیده گرفته است. اگرچه او تصویری از قدرت مطلق و خطاناپذیری از خود به نمایش میگذارد، اردوغان به شدت نازکنارنج است. زندانهای ترکیه اکنون مملو از سیاستمداران، روزنامهنگاران، دانشگاهیان و شهروندانی است که سخنان یا اقداماتشان توهینآمیز یا مخالف تلقی شده است. افراد اغلب ماهها در بازداشت به سر میبرند و منتظر محاکمه برای جرایم ادعایی به کوچکی یک پست رسانه اجتماعی از سالها قبل هستند که توهین به رئیسجمهور تلقی شده است. تنها بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰، دولت اردوغان تقریباً ۱۶۰ هزار ترک را به اتهام توهین به رئیسجمهور مورد تحقیق قرار داد و ۳۵ هزار نفر را تحت پیگرد قانونی قرار داد.
اما موفقیت ظاهری اردوغان در تحکیم قدرت و تضعیف مخالفان، شکنندگیهایی را پنهان میکرد. دستگیری اماماوغلو اولین نشانه تزلزل دولت نبود. اوایل امسال، هم رئیسجمهور و هم رئیس هیئت مدیره انجمن قدرتمند صنعت و تجارت ترکیه از دولت ترکیه به دلیل توقیف شرکتها و داراییهای افرادی که پیش از محکومیت به صورت کیفری متهم میشوند، انتقاد کردند. واکنش اردوغان سریع بود: او تحقیقات کیفری را علیه رهبران انجمن به دلیل، به قول خودش، «اظهارنظر در مورد چیزی که به خوبی از آن مطلع نبودند و بنابراین، انتشار اطلاعات نادرست» آغاز کرد.
با این حال، تا زمان دستگیری اماماوغلو در ماه مارس، او به تهدیدی متمایز و شاید وجودی تبدیل شده بود. اماماوغلو، با تکرار مسیر خود اردوغان، به عنوان شهرداری توانا و محبوب بزرگترین شهر ترکیه به شهرت رسید و علیرغم تلاش اردوغان برای لغو پیروزی او با ابطال و برگزاری مجدد رأیگیری، در انتخابات ۲۰۱۹ پیروز شد. اماماوغلو با تمرکز بر ارائه کارآمد خدمات، جلب نظر رأیدهندگان از طریق سبکی دوستانه و معرفی خود به عنوان یک جایگزین دموکراتیک برای رویکرد بیتفاوت و به طور فزاینده اقتدارگرایانه اردوغان، موفق شد تصویری ملی جذاب ایجاد کند و به اولین رقیب سیاسی در سالهای اخیر تبدیل شد که به طور جدی تسلط اردوغان بر قدرت را به خطر انداخت. او آشکارا اقتدارگرایی اردوغان را به چالش کشید، پیامی که با بسیاری از شهروندان ترکیه طنینانداز شد. و به عنوان شهرداری با سابقه، خود را در درون یک حزب مخالف که مدتها برای پرورش نامزدهای الهامبخش یا اجرای استراتژیهای سیاسی موفق تلاش کرده بود، متمایز کرد.
در سال ۲۰۲۲، اماماوغلو به اتهام توهین به اعضای شورای انتخاباتی کشور محاکمه، به زندان محکوم و از فعالیت سیاسی منع شد. این اقدامات با کارزارهای لکهدار کردن سازمانیافته و بیوقفه توسط رسانههای طرفدار دولت تکمیل شد. اما با تمام تلاشهای اردوغان، نفوذ اماماوغلو تنها افزایش یافت. اماماوغلو به محکومیت خود اعتراض کرد و در نتیجه اجرای حکم تا زمان نتیجه دادخواست به حالت تعلیق درآمد.
اماماوغلو اولین سیاستمداری در سالهای اخیر است که به طور جدی تسلط اردوغان بر قدرت را به خطر انداخته است.
بنابراین اردوغان شروع به استفاده از تمام اهرمهای خود کرد. یک روز قبل از دستگیری اماماوغلو، دانشگاه استانبول، در اقدامی خودسرانه از سوی دولت، مدرک لیسانس او را – که ۳۱ سال قبل کسب شده بود – به دلیل یک مشکل فنی باطل کرد. از آنجا که قانون اساسی ترکیه داشتن مدرک دانشگاهی را برای نامزدهای ریاست جمهوری الزامی میداند، این ابطال به عنوان یک اقدام پیشگیرانه علیه هرگونه نامزدی آینده اماماوغلو عمل میکند. دستگیری اماماوغلو چهار روز قبل از انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری حزب او انجام شد. احزاب سیاسی ترکیه معمولاً انتخابات مقدماتی برگزار نمیکنند و اماماوغلو تنها نامزد در لیست حزب خود بود. اردوغان که عادت به تقسیم کانون توجهات نداشت، میدانست که انتخاب اماماوغلو، شهردار را تا انتخابات عمومی بعدی، که ممکن است تا سال ۲۰۲۸ برگزار نشود، به جایگاهی برابر با او ارتقا میدهد.
اردوغان میخواهد با اتکا به زور عریان، همانطور که در جریان اعتراضات پارک گزی در سال ۲۰۱۳ انجام داد، از این بحران عبور کند. اما زیادهروی او به طور ناخواسته اپوزیسیون ترکیه را متحد و انرژی بخشیده است. برچسب زدن اعتراضات و تحریمهای اقتصادی به عنوان تروریسم یا خیانت یا ممنوعیت راهپیماییها امروز کمتر موفقیتآمیز است، زیرا اپوزیسیون اکنون رهبری جذاب در اماماوغلو و همچنین یک ایده وحدتبخش دارد: اینکه ترکیه شایسته فرصتی برای ساختن یک دموکراسی است. پس از سالها نتایج ناامیدکننده، اپوزیسیون شروع به بازآفرینی خود کرده و تحت رهبری جدید سازمانیافتهتر و نوآورانهتر شده است: در حالی که اعتراضات سراسری پس از دستگیری اماماوغلو ادامه داشت، حزب اپوزیسیون از همه شهروندان ترکیه دعوت کرد تا در انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری ۲۳ مارس به عنوان نشانهای از حمایت شرکت کنند. با نشان دادن قاطعانه نارضایتی خود، بیش از ۱۵ میلیون ترک ساعتها در صف ایستادند تا به نامزدی که در زندان نشسته بود، رأی دهند.
آزار و اذیتهای اردوغان، اماماوغلو را به رهبر بلامنازع اپوزیسیون تبدیل کرده است. اماماوغلو از زندان ارتباط خود را با عموم مردم ترکیه حفظ کرده و این تصور را ایجاد کرده است که اردوغان کنترل را از دست داده است. در نظرسنجی اخیر شرکت نظرسنجی ترکیهای KONDA، ۶۷ درصد از پاسخدهندگان ترک موافق بودند که انتخاب مجدد اردوغان برای کشور «بد» خواهد بود، در حالی که این رقم در نظرسنجی سال ۲۰۲۳، ۴۹ درصد بود. همین نظرسنجی نشان داد که بیش از ۶۰ درصد از شهروندان ترکیه به اتهامات علیه اماماوغلو اعتقادی ندارند. هرچه اماماوغلو بیشتر در زندان بماند، جایگاه او بیشتر رشد میکند. تنها مسئله زمان است تا مقایسههایی بین او و شخصیتهایی مانند انور ابراهیم، نخستوزیر مالزی، یا واتسلاو هاول، نمایشنامهنویس چک، صورت گیرد.
رفتار اخیر اردوغان، تبدیل ترکیه به یک دولت اقتدارگرای معمولی را که در آن انتخابات صرفاً برای تقویت تسلط incumbent بر قدرت عمل میکند، برجسته میسازد. اما به نظر میرسد او همچنین ایمان خود را به جایگاه خود و حمایت بیقید و شرط پایگاه خود از دست داده است. میزان زمان و تلاشی که اردوغان صرف دفاع و توجیه پرونده کیفری علیه اماماوغلو کرده است، ناامیدی و اضطراب او را آشکار میکند. دستگیریهای قبلی او با انگیزه سیاسی اغلب ناشی از میل به انتقام بود، اما بازداشت اماماوغلو به وضوح از ترس ناشی میشود. از قضا، آزار و اذیت اماماوغلو توسط اردوغان، تجربه خود او را تداعی میکند: زمانی که او به عنوان شهردار استانبول خدمت میکرد، اردوغان نیز به ناحق زندانی شد – رویدادی که وجهه ملی او را ارتقا داد و آینده سیاسی او را تضمین کرد.
حبس شهردار استانبول، دستگیری سایر مقامات و توقیف داراییهای شرکتها، بازارهای مالی ترکیه را دچار شوک کرده و اعتماد به اقدامات تثبیتکننده دو سالهای را که با هدف بهبود تراز ارزی و کاهش تورم انجام شده بود، از بین برده است. موفقیت طرح تثبیت به جذب سرمایهگذاری خارجی بستگی دارد، اما اقدامات همزمان اردوغان برای فرسایش بیشتر حاکمیت قانون، مانع چنین سرمایهگذاریهایی میشود. دو روز پس از دستگیری اماماوغلو، لیر ترکیه به پایینترین سطح خود رسید و بانک مرکزی مجبور شد ۴۶ میلیارد دلار از ذخایر خود را برای جلوگیری از کاهش بیشتر ارزش پول هزینه کند. برای جلوگیری از سقوط بازار سهام ترکیه، چندین بار مجبور به استفاده از مکانیزمهای توقف اضطراری معاملات (circuit breakers) شدند.
اردوغان شاید خود را خوششانس بداند که اکنون دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، در کاخ سفید است. برخلاف پرزیدنت جو بایدن که از او دوری میکرد، ترامپ به گرمی از اردوغان تمجید کرده و رویکرد سیاست جدید ایالات متحده را نشان داده است؛ دولت ترامپ در مورد دستگیری اماماوغلو سکوت کرده است. اما روابط نزدیک اردوغان با ترامپ میتواند هزینهای در پی داشته باشد: اردوغان به طور معمول با متهم کردن ایالات متحده به دشمنی با ترکیه و مقصر دانستن سیاست ایالات متحده برای کاستیهای خود، حمایت پایگاه خود را جلب میکرد. اکنون، او دیگر آمریکاییها را برای سرزنش نخواهد داشت.
نظرسنجیها نشان میدهد که اگر فردا در ترکیه انتخابات برگزار شود، اردوغان پیروز نخواهد شد.
یک رویداد خوشایند برای ترکیه – آغاز یک روند صلح بالقوه با اقلیت کرد کشور – ممکن است با بحران اماماوغلو ترکیب شده و به تسلط اردوغان بر قدرت پایان دهد. در اکتبر ۲۰۲۴، در یک تغییر شگفتانگیز، شریک ائتلافی اردوغان – دولت باغچلی، ملیگرای افراطی مشهور ترکیه – گفتگویی را با حزب نماینده بسیاری از مناطق کردنشین ترکیه در پارلمان و با عبدالله اوجالان، رهبر زندانی حزب کارگران کردستان (پکک)، گروه شبهنظامی که ترکیه آن را یک سازمان تروریستی تعیین کرده است، آغاز کرد. در ماه مه، این امر به اعلام رسمی پکک مبنی بر کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه ۴۰ ساله خود و انحلال خود منجر شد. حتی اگر اردوغان به گفتگوی باغچلی با کردها چراغ سبز نشان داده باشد، به نظر نمیرسید که نه به این روند و نه به نتایج آن اشتیاق داشته باشد؛ گفتمان او در مورد این گشایش بیش از حد بر مسائل امنیتی متمرکز بود، لحنی تنبیهی داشت و از بحث در مورد یک نقشه راه اجتناب میکرد.
رهبران کرد با درک اینکه مبارزه مسلحانه پکک به بنبست رسیده است، خواستههای خود را در یک درخواست واحد و استراتژیک خلاصه کردند: آغاز فرآیند دموکراتیزاسیون. آنها میدانستند که یک دولت و جامعه دموکراتیک که توسط حاکمیت قانون و با تفکیک واقعی قوا اداره میشود، بهتر میتواند چالشهای ترکیه، از جمله چگونگی اعطای حقوق زبانی به آنها را مدیریت کند. بنابراین اردوغان با یک دوراهی روبرو است: اصلاحات و مصالحههای لازم برای آغاز چنین فرآیند دموکراتیزاسیونی، او را مجبور به برچیدن ساختار دولتی اقتدارگرایانهای میکند که با دقت ساخته است. تلاشهای بیوقفه او برای نگه داشتن اماماوغلو و متحدانش در زندان نشان میدهد که این چیزی نیست که او میخواهد. اما اگر او روند صلح را خنثی کند، خطر بیگانهسازی باغچلی را به جان میخرد، کسی که حزبش را اردوغان برای حفظ اکثریت انتخاباتی در ائتلاف خود نیاز دارد و کسی که در ۷۷ سالگی مشتاق است میراث سیاسی خود را با یک توافق صلح تاریخی تثبیت کند.
اردوغان برای باقی ماندن در قدرت، یا باید قانون اساسی ترکیه را اصلاح کند یا، در سناریویی محتملتر، پارلمان را متقاعد به برگزاری انتخابات زودهنگام کند تا بتواند دوباره نامزد شود. اما حتی اگر بتواند انتخابات زودهنگام را تضمین کند، تغییر محسوس در احساسات عمومی به این معناست که پیروزی در انتخابات به هیچ وجه قطعی نخواهد بود. اردوغان که به طور فزایندهای منزوی و توسط چاپلوسان احاطه شده است، احتمالاً به روش معمول خود پایبند خواهد ماند: پاسخ به هر چالشی با استفاده از قدرت تنبیهی دولت. اما محدودیتی برای میزان ممنوعیتها، دستگیریها و برکناری خودسرانه مقامات محلی منتخب وجود دارد که او میتواند دنبال کند، پیش از آنکه ترکیه به یک دولت تکحزبی تبدیل شود.
واقعیت این است که اردوغان شکستناپذیر دیگر فضایی برای مانور ندارد. او با انتخاب زمان و نحوه خروج خود، میتوانست به تسهیل انتقال به یک رهبر جدید کمک کرده و اطمینان حاصل کند که ترکیه با خود در صلح است. او هنوز هم میتواند میراث خود را شکل دهد. با این حال، شخصیت او نشان میدهد که بعید است چنین تغییری را آغاز کند. اگر او به رویکرد معمول خود پایبند بماند، خطر قابل توجهی وجود دارد که افکار عمومی ترکیه به طور قاطع علیه او رویگردان شوند – و دوره طولانی و پرحادثه او در قدرت، به سادگی به عنوان دوران خودکامگی به یادگار بماند.
”